به گزارش خبرنگار مهر، مجموعه تلویزیونی "مختارنامه" به کارگردانی داود میرباقری و تهیهکنندگی محمود فلاح روزهای جمعه از شبکه یک پخش میشود. در این سریال انوش معظمی نقش حرمله را بازی کرده است. وی بازی حرفهاش را با تئاتر "دندون طلا "طی سالهای 77 و 78 به کارگردانی داود میرباقری شروع کرد. البته قبل از این تئاتر نیز در چند کار تصویری حضور داشت. او در کارهای میرباقری نقشهایی را ایفا کرده است.
*خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و هنر: شخصیت حرمله در سریال "مختارنامه" چگونه شکل گرفت؟
- انوش معظمی: شکلگیری شخصیت حرمله و ایفای این نقش به سریال "معصومیت از دست رفته" باز میگردد. من در آن سریال نقش یکی از چریکهای عرب به نام نعیم را بازی میکردم که نقشه ترور شخصیت منفی داستان که شوذب بود را میکشد. در آن موقع و هنگام فیلمبرداری با حرکات دست کارد را به نحو مناسبی در دستانم حرکت میدادم و آقای میرباقری از این حرکات خوششان آمد.
تقریبا در همان موقع جرقههای بازی در نقش حرمله از سوی من در ذهن میرباقری زده شد و در لوکیشن سریال "معصومیت از دست رفته" وی به من پیشنهاد بازی در سریال "مختارنامه" را به عنوان حرمله داد و بعد از کمی صحبت من هم پذیرفتم.
* یعنی خود شما دوست داشتید در نقش منفی بازی کنید؟
- نه. منتها یک سری از نقشها هستند که از لحاظ هنری جای کار دارند و شما احساس میکنید که مثمر ثمرتر هستید. من نیز به عنوان یک مسلمان شناخت نسبی روی شخصیت حرمله داشتم و چون بخش زیادی از عمرم را در هیئت مذهبی سپری کردهام شناختی از این شخصیت منفوردر ذهنم وجود داشت و با بازی در این نقش و نشان دادن خباثت حرمله ثوابی هم نصیبمان شود، به همین دلیل این نقش حرمله را بازی کردم.
*چه مدت طول کشید تا توانستید به این نقش برسید؟
- زمانهای فیلمبرداری محدود بود، اما نیازهایی برای رسیدن به نقش داشتم. تمرینهای فیزیکی را از همان روزهای آغاز این سریال شروع کردم. یادم میآید در آن زمان از آقای میرباقری پرسیدم که آیا در این نقش میتوانم اسب سواری کنم که ایشان گفتند بهتر است سوار بر اسب لخت و بدون زین باید باشد.
*چرا؟
- به دلیل خوی وحشیگری، غرور و صفات ناپسندیده انسانی موجود در شخصیت حرمله که حتی حاضر نیست اسب زین دار را سوار شود و تبحر خود را به رخ می کشد.
*با این حساب چرا تا پایان سوار اسب نشدید؟
- هنگامی که تمرین اسب سواری انجام میشد هنوز تصمیم قطعی مبنی بر استفاده از اسب گرفته نشده بود و اگر به پلانهایی که استفاده از مرکب میسر میشد میرسیدیم قطعا کاربرد داشت.
*گریم شخصیت حرمله جزو سختترین موارد در سریال بوده است.
- برای اینکه بتوانیم در برابر فشارهای ناشی از گریم و حفظ آن موفق باشم بایستی که مقاومتم را بیش از پیش بالا میبردم. البته این را هم باید گفت که من هم به گریمهای سنگین عادت کردهام. به همین خاطر خستگی عمومی که ممکن است در اذهان به وجود آید در من ایجاد نشد.
گریمهای سنگین و پیچیدهای در میان برخی بازیگران مشاهده میشد که در نوع خود بسیار منحصر به فرد بود. مانند گریمهایی که روی اساتیدی مانند حسن پورشیرازی، رضا کیانیان و ... اجرا شده بود. شخصیت حرمله هم جز گریمهای زمانبر، سخت و ظریف بود. به همین خاطر تسستهای سنگین بر روی چهره من انجام میشد تا سرانجام مسعود ولدییگی تصمیم گرفت که ابروهای نقش حرمله را با استفاده از پرتزی محو کنند تا پیشانیام مانند عقاب به سمت جلو رفته و چشمانم کمی عمق پیدا کند. در حدود 11 قطعه مختلف بر روی ریشها نصب میشد. روزی که گریم اصلی به وجود آمد نزدیک به 8 ساعت گروه گریم بر روی چهرهام کار کردند.
*درباره ضبط پلان آخر بگویید؟ از قرار هنگام برداشت آن میرباقری با شما صحبت نکرده بود؟
- از ابتدا رابطه من با آقای میرباقری مانند رابطه پسر با پدر بوده است. البته عموم بازیگران این رابطه را با ایشان برقرار کرده بودند، حتی نگاه بازیگرانی که از ایشان بزرگتر بودند، نیز در همین قاعده بود. منتها ارتباط من با ایشان بسیار عمیقتر بود، اما رفتار آن روز ایشان بر میگردد به تهمیداتی که کارگردانهای حرفهای برای گرفتن نتیجه مطلوب از بازیگران به کار میبرند.
روزی که برای برداشت سکانس آخر به لوکیشن رسیدم دیدم استاد میرباقری مانند همیشه نیست. نوعی سردی و پرخاش در رفتار ایشان دیده میشد. به گونهای که به برخی رفتارهای جزیی من واکنش نشان میداد و لحظه به لحظه آشفتهتر میشدم.
فقط تا همین حد بگویم که علامت سئوالی بسیار بزرگ در ذهنم پدید آمده بود که چرا آقای میرباقری اینگونه با من رفتار میکند؟ من که تمام تلاشم را انجام داد هام و تا به حال رضایت کاملی از بنده وجود داشته است. دلیلی نیست که رفتاری اینگونه داشته باشند. ساعت به ساعت که میگذشت نوعی دل آشوب در من به وجود میآمد تا اینکه بعد از نهار یک سری دیالوگهای جدید نوشته شدهای را به بنده دادند که این کار این حس بد را تشدید کرد.
کسانی که کار تاریخی کردهاند به خوبی میدانند که دیالوگهای میرباقری را حتما باید از چند روز و یا چند ماه قبل مطالعه کرد تا بازیگر کاملاٌ با آنها و فضای مورد نظر ملموس شود. من در آن هنگام تعجب کردم که چرا این دیالوگها اینقدر داغ داغ به من داده شد.
به هر حال با تمام آموختههای تئاتری که در ذهن داشتم تمام دیالوگها را سر صحنه حفظ کردم و با همان کیفیتی که دیدید دیالوگها را گفتم. بعد از برداشت آخر استاد میرباقری دستی به شانهام زد و خوش و بش مهربانهای کرد. خیلی خوشحال شدم که او همان استاد قبلی است. آنجا بود که فهمیدم این تمهید برای بهبود کار بوده است. به لطف خدا وقتی بازتاب آن را در میان مخاطبان دیدم متوجه شدم این تمهید وی برای پلان آخر بوده است.
* تولید سریالها و فیلمهای تاریخی را چگونه ارزیابی میکنید؟
- در اینکه تاریخ آینه تمام نمای زندگی ماست هیچ شکی نیست. برای اینکه آینده را بهتر ببینیم باید تاریخ را بررسی کنیم. ما باید برای تولید آثار فاخر فرهنگی هزینه لازم را در نظر بگیریم، چون به لحاظ علمی و آماری اثبات شده است که ادامه این روند در دراز مدت و حتی کوتاه به شدت جواب میدهد.
*در حال حاضر مشغول چه پروژهای هستید؟
- در حال حاضر یک سریال مذهبی برای گروه کودک شبکه قرآن مینویسم .در سینما هم نقش شمر را در فیلم "رستاخیز" که موضوع آن عاشورا و کربلاست، بازی کردهام. البته توضیح بیشتری نمیتوانم بدهم و بعد از اکران درباره آن حرف میزنم.
نظر شما