بر این اساس در زمانی که تلاشهای غرب و برخی رژیمهای عربی در جهت کنترل شرایط پر تلاطم و طوفانی قیامهای عربی خلاصه شده است سقوط قریب الوقوع رژیم صالح در یمن، می تواند روحی تازه در کالبد بهار عربی ایجاد کند.
در یمن برخی گروههای قبیله ای وابسته به عربستان حضور دارند که شاید روی کارآمدن آنها سرنوشتی نه چندان متفاوت با رژیم صالح را در آینده ایجاد کند . |
اما بررسی تحولات اخیر یمن اشتباهاتی فاحش را از سوی دیکتاتور این کشور نمایان می کند که شاید اگر نبود وضعیت وی نیز به این منوال پیش نمی رفت. به واقع در جریان تحولات اخیر جهان عرب این مسئله نیز به وضوح به اثبات رسیده است که دیکتاتورها همواره اشتباهاتی را مرتکب می شوند که سراشیبی سقوط آنها را تندتر می کند.
جرقه افزایش اعتراضات در یمن و در واقع مهمترین خطای استراتژیک صالح زمانی رخ داد که وی در اقدامی جنون آمیز محل گفتگوی میان فرستاده خود و قبایل یمن به ریاست "شیخ صادق الاحمر" را بمباران کرد و موجبات کشته شدن سه تن از سران قبایل یمنی را به جود آورد.
در واقع دیکتاتور جنایتکار یمن که در هراس از تکرار سرنوشتی مشابه "حسنی مبارک" برای خودش بود، بدون توجه به تبعات این اقدام کاری کرد که تمامی قبایل را که تا آن روز برخی از آنها همچنان از وی حمایت می کردند علیه خود بسیج کند.
در همان روزها بود که حکم مهدور الدم بودن صالح توسط سران قبایل صادر شد و شمارش معکوس برای سقوط وی در یمن آغاز شد. عامل دیگری که در جریان تحولات اخیر موجبات شدت گرفتن سقوط رژیم یمن شد ارتباطات نزدیک خانوادگی شیخ الاحمر و خاندان آل سعود است.
بر این اساس، رژیم سعودی که تا آن روز با تمامی ابزارها از بقای دیکتاتور یمن حمایت می کرد با ملاحظه اقدامات جنون آمیز صالح علیه قبایل تصمیم دیگری اتخاذ کرد و دست از حمایت از وی کشید. پادشاه عربستان در همین روزها در گفتگویی با صالح صریحا از وی تقاضا کرد از قدرت کناره بگیرد.
اما تحولات پر فراز و نشیب یمن به همین مسائل خلاصه نشد و قبایل یمنی که در صدد انتقامجویی از صالح پس از حمله اخیر وی بودند در حمله ای متهورانه کاخ ریاست جمهوری را گلوله باران کردند. این حمله که در عین غافلگیری انجام شد موجبات زخمی شدن دیکتاتور را به وجود آورد مسئله ای که شاید وقوع آن هرگز قابل تصور نبود.
رابطه رژیم سعودی با یمن در دهه های اخیر با توجه به کمبودهای اقتصادی و نظامی رژیم صالح همواره بر مبنای ارباب و رعیتی شکل گرفته و شکستن این وضعیت به تلاشی مضاعف از سوی جریانهای یمنی محتاج است . |
اصلی ترین مسئله در نحوه مشارکت جریانهای مردمی یمن در آینده سیاسی این کشور خلاصه می شود، جریانهایی که کلید اعتراضات علیه صالح را زدند. مسئله ای که در نهایت به فرار وی و سقوط احتمالی رژیمش در روزهای آتی منجر می شود.
اما سوال اصلی اینجاست که آیا این جریانها می توانند در آینده سیاسی یمن نقشی سازنده ایفا کنند؟ در اینجا برخی گروههای قبیله ای وابسته به عربستان حضور دارند که شاید روی کارآمدن آنها سرنوشتی نه چندان متفاوت با رژیم صالح را در آینده ایجاد کند. البته رابطه رژیم سعودی با یمن در دهه های اخیر با توجه به به کمبودهای اقتصادی و نظامی رژیم صالح همواره بر مبنای ارباب و رعیتی شکل گرفته و شکستن این وضعیت به تلاشی مضاعف از سوی جریانهای یمنی محتاج است.
به واقع در برهه کنونی با وجود اینکه رژیم صالح همچنان کاملا سقوط نکرده، اما هوشیاری جریانهای مردمی باید بر این مسئله متمرکز باشد که در آینده چه جریانهایی زمام امور را در این کشور کم امکانات دارای مشکلاتی بغرنج است، در دست می گیرد.
البته در گام نخست فرار صالح از یمن در این روزها که کمی جریان اعتراضات مردم جهان عرب با رخوت و سکون مواجه شده بود می تواند مشوقی برای جریانهای انقلابی در لیبی و بحرین باشد که در این روزها با دیکتاتوری حاکم بر خود دست و پنجه نرم می کنند.
پیش از این نیز ارتباط وقایع جهان عرب از کشوری به کشور دیگر به اثبات رسیده بود. بر این اساس به ثمر نشستن انقلاب یمن علاوه بر اینکه آینده این کشور را تغییر می دهد می تواند تاثیر بسزایی بر سکون ایجاد شده در جریان انقلابهای دیگر کشورهای عربی به ویژه در لیبی و بحرین داشته باشد.
نظر شما