خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: بهروز اثباتی، دبیر دومین کنگره بین المللی شعر مقاومت این روزها مشغول آمادهسازی مقدمات برگزاری این کنگره است. اثباتی غیر از موضوع شعر، درباره مسائل دیگر و در کل، شاخه فرهنگ در کشور، سخنانی دارد. کنگره شعر مقاومت بهانهای شد تا در این باره با اثباتی به گفتگو بنشینیم. متن این گفتگو در ادامه میآید:
* معمولا برگزاری جشنوارهها و کنگرههای فرهنگی ـ هنری در نهادهای ذاتاً غیرفرهنگی، تابع احساسات سیاسی یا واکنشهای اجتماعی نسبت به یک پدیده، همراه میشود. کنگره بینالمللی شعر مقاومت آیا به این سرنوشت دچار میشود؟
- فرضی که مطرح کردید و با آن نتیجه گرفتید را قبول ندارم. اگر فعالیت در حوزه فرهنگ باشد، طبیعتا چارچوب مشخصی دارد و هر فردی میتواند دیدگاه و نظراتش را در این چارچوب بیان کند. مگر اینکه کسی این قاعده را به هم بزند و بخواهد در بستر حرکت فرهنگی، نظام جشنوارهها را آلوده به مسائل سیاسی کند که طبیعتا این یک جفاست و مسببش یک عامل بیرونی است نه یک علت درونی. بنابراین فرض اولیه شما را قبول ندارم؛ چون اگر جریان، بهواقع فرهنگی باشد، سخن شما مصداقی نخواهد داشت.
اما یک نکته به شکل طبیعی وجود دارد. چون بسیاری از موارد سیاسی نیست، اما سیاستزدگی بسیار زیاد است. بعضاً عواملی چون دبیران جشنوارهها، مسائل را با سیاستزدگی دنبال میکنند. در مورد کنگره بینالمللی شعر مقاومت هر فردی که در چارچوب مفاهیم بنیادین مقاومت بر مبنای اندیشههای اسلامی فعالیت داشته باشد، محق شرکت در کنگره است و میتواند دیدگاهش را مطرح کند. البته یادمان نرود که وقتی دم از کنگره اسلامی و مفاهیم این چنینی میزنیم، در مقابل استکبار و ظلم جهانی را خواهیم داشت که این خود کمی حالت سیاسی به کنگره میدهد.
* بله. میخواستم این سئوال را مطرح کنم که این سیاستزدگی را میتوان در مورد همین مسائل مانند استکبار هم تفسیر کرد. مثلاً مسئولان کشور به کرات سخن از بیداری اسلامی و مسائل خاورمیانه میزنند. به نظر شما آیا این با سیاستزدگی مترادف است؟
- چنین مسائلی طبیعی است. بالاخره مقاومت در مقابل استکبار و صهیونیسم از اهداف و آرمانهای انقلاب ماست. کنگره ما اسلامی است و استکبار و صهیونیستم هم نمادهای اصلی اسلامستیزی هستند. بنابراین کنگره تا این حد سیاسی میشود، اما فارغ از آن سیاستزدگیهای متداول است.
* در کنفرانس خبری دومین کنگره بینالمللی شعر مقاومت که چندی پیش برگزار شد، شما اشاراتی به اشعار مقاومت در کشورهای آمریکای لاتین یا دیگر کشورها داشتید.
- بحث من در آن جلسه این بود که مقاومت باید مبنای کار باشد یا اسلامی بودن؟ اگر محوریت ما، فقط مقاومت باشد میتوان از آثار شاعران آن کشورها هم بهره برد. اما تاکید ما بر چارچوب اسلامی است.
* بسیاری از شاعران و نویسندگان به دلیل آنچه سیاستزدگی حوزههای فرهنگی قلمداد میشود، به عرصه تولید در باره موضوعاتی مثل مقاومت یا پایداری وارد نمیشوند. به نظر این گونه مسائل به نوعی دولتی و حکومتی تلقی میشوند که بیشتر شاعران جوان به سراغ تولید در زمینه این موضوعات میروند و شاعران قدیمی و صاحب سبک وارد این موضوعات نمیشوند. شما این موضوع را چگونه ارزیابی میکنید؟
- کنگره اول که برگزار شد، قریب 100 نفر در آن شرکت کردند که حدود 80 در صد آنها از شاعران قدیمی بودند. یعنی پیشکسوت و مطرح بودند. من به حرف شما اعتقاد ندارم. اساسا کنگره، ویترین یک حقیقت است. شعر امروز جوانان ما، شعر پویایی است. نباید بگوییم چون شاعری جوان است، شعرش ضعیف است. ما شاعر انتخاب نمیکنیم، بلکه شعر انتخاب میکنیم. برای ثقل و پویایی شعر اهمیت دارد.
متاسفانه این آفت در فضای هنری کشور ما وجود دارد که به واسطه یک سری القائاتی که از هنر در غرب نشات گرفته است، هنر آزاد و هنر حکومتی تعریف و دستهبندی میشود. در غرب یک جریان آوانگارد در اپوزوسیون پیدا شده است که به دو مفهوم هنر حکومتی و هنر آزاد رنگ میبخشد. اما در ایران چنین چیزی مصداق ندارد. این نظر شخصی من است که در ایران حکومت مردمی است، بنابراین چنین بحثی مطرح نیست.
* در کشورهای دیگر، نویسندگان صاحب سبک، کانونها و تشکلهایی دارند که علاقهمندان و مخاطبان را از نظر فکری تغذیه کرده و آنها را در جریان جدیدترین موجهای بینالمللی قرار میدهند. ما هم در ایران انجمنهایی داریم. به نظر شما این انجمنها آن کارکرد را دارند؟
- سازماندهی اهالی قلم، نیازمند داشتن اتاق فکر است. به همین دلیل است که تقابل فرهنگی کار بسیار دشواری است. چون هیچ وقت با صحنهگردانهای حقیقی مواجه نیستیم، بلکه با محصول هر تفکر روبرو هستیم و به تناسب آن باید پاسخ بدهیم. در ایران متاسفانه چنین کانونهایی که جریانسازی کنند، نداریم. تا روزی که نهادهایی چون حوزه علمیه اندیشههای هنری را مطالعه نکنند یا دانشگاهها هنر انقلاب را مورد مطالعه قرار ندهند، این خلأ همچنان وجود خواهد داشت. ساختارهای عیان و آشکار ما مانند انجمنها و اتاقهای صنفی نمیتوانند در این زمینه نقش بنیادی و ایدئولوژیک ایفا کنند. البته در حوزه هنری کسانی بودند که میخواستند چنین کارهایی بکنند، اما با مرگ یا رفتنشان، این فعالیتها به حالت تعطیلی در آمد.
* به نظر شما، کدام کانونها و انجمنها میتواند تاثیرگذاری بیشتری داشته باشد؟ آیا باید به یک زمینه بهای بیشتری داده شود؟
- فکر میکنم این کانونها باید حالت زنجیرهای داشته باشند. هر کدام باید هویت مستقل خود را داشته باشند و حول محور هنر انقلاب، قرار داشته باشند. بخشی مربوط به فلسفه هنر است، یک بخش مربوط به حکمت هنر است. بخش دیگر مفاهیم زیباییشناختی را مورد بررسی قرار میدهد. همه این بخشها در عین حفظ هویت خود، باید آن انسجام را داشته باشند. همه باید در این عرصه کار کنند، چون کار زیاد و خلاها بسیار است.
* قبل از انقلاب، نویسندگانی چون دکتر شریعتی یا استاد مطهری با آثارشان منجر به تولید فکر و ایدئولوژی شدند، اما به نظر میرسد آثار امروز دچار یکنواختی هستند و عاری از تولید فکر هستند. به نظر نمیتوان روی این آثار به عنوان جریانساز حساب کرد. دلیل این شرایط را در چه میدانید؟
- شرایطی را که به آن اشاره کردید، به صورت نسبی قبول دارم. قبل از انقلاب چون میدان، میدان تقابل اندیشه بود، آن شرایط حاکم بود. در آن زمان صدای حداقل سه نوع اندیشه مستقل در جامعه شنیده میشد که عبارت بودند از سلطنت طلبی، کمونیستی و اسلامی. به خصوص تقابل جدی میان دینداران و کمونیستها در آن زمان وجود داشت. آثار شهید مطهری در تقابل مستقیم با مارکسیسم است. البته جریانات ایرانگرایی هم در آن دوران وجود داشت که نمیتوان تکفیرش کرد؛ چون چهرههای متفکر و بزرگی در آن جبهه وجود داشت. بعد از انقلاب، حیطههای مختلفی به وجود آمد و به نظرم از حالت نظری، قدم به وادی عمل گذاشتیم.
انسانهای این دوره هم تفاوتهای مهمی با قبل از انقلاب دارند. به علاوه شرایط هم فرق کرده است. باید به انقلاب فرصت داد تا اندیشههایش را مدون کند تا با پختهتر شدن این اندیشهها وارد فاز نظریهپردازی بشویم. شهید مطهری یا نمونههای مشابه، نتیجه ثمربخشی سالها فعالیت هستند. ما تا زمان انقلاب تجربه حکومتداری نداشتیم که انتظار نظریه پردازی داشته باشیم.
* تولید فکر طی این سالها در شعر چطور بوده است؟
- به هر لحاظ که شعر امروز را با شعر گذشته مقایسه کنیم، پیشروی و توسعه را در آن میبینیم. مثلاً در حوزه نقد شعر و تعداد منتقدانی که در این حوزه فعال هستند یا حوزه ترجمه یا زیباییشناسی. در کل معتقدم امروز شعر طلیعه خوبی از خود نشان میدهد. شاعرانی که اوایل انقلاب جوان بودند، امروز تبدیل به چهرههای پخته و جاافتادهای شدهاند. بعضی از این شاعران واقعا نظریه پرداز شدهاند و میتوانند جریانساز باشند. نمونههای این شاعران را در سه نشستی که در ارومیه در زمینه شعر مقاومت داشتیم، شاهد بودیم.
* موقعیت آثار مکتوب در مقایسه با کارهای حوزه سینما یا دیگر سایر هنرها، در زمینه تولید اندیشه چگونه است؟
- نمیشود این شاخهها را با یکدیگر مقایسه کرد. چون هر کدام به خاطر ساختارشان، شرایط متفاوتی دارند. سینما بیشتر حواس مخاطب را درگیر میکند و به قول یکی از منتقدان غربی، خاصیت هیپنوتیزمی دارد، اما مخاطبان حرفهای سینما کم هستند. در ایران که هیچ در غرب هم سینما نتوانسته است همه توجهها را به خود جلب کند. سینما هنر مردمی نیست؛ در حالی که قدرت مردمی زیادی دارد. در کشور 70 میلیونی ما فکر نمیکنم تعداد صندلیهای سالم و درست سالنهای سینما 20 هزار باشد، اما شعر یک پیشینه تاریخی نزد مردم ایران دارد.
هر ایرانی در ذاتش یک جاذبه نسبت به شعر دارد. بسیاری از مردم بعد از آیات قرآن شعر میخوانند و از اشعار زیادی در محاورات و مکالماتشان بهره میبرند. این به دلیل مقبولیت و جایگاه اجتماعی شعر است. چون شعر این قابلیت را دارد. شعر هنر لحظات است. هیچ هنری مانند شعر این قابلیت را ندارد که انعکاس دهنده واقعیات باشد. به همین دلیل است که در همه هنرها در کشور ما پیشتاز است. در زمینه دفاع مقدس میبینیم که با شلیک اولین گلوله، اشعاری تولید شدند، ولی فیلمها و تئاترها یا گرافیک دفاع مقدس مدتی بعد از شروع جنگ معنا پیدا کردند.
در این کشور، شعر تودهایترین هنر رایج است و هر کسی در حال زمزمه شعری است. در قبرستان هم بعد از مرگ انسانها این اشعارشان است که صحبت میکند. به هیچ وجه نمیتوان شعر را از ایران و ایران را از شعر جدا کرد.
* به کنگره دوم بینالملل شعر مقاومت بپردازیم. این کنگره چه چیزی دارد که کنگره اول نداشت؟
- کنگره اول، آزمون و خطا بود. یک سری از دوستان اعلام کردند که به نظر اتفاقاتی در حال شکلگیری در جهان اسلام است. کنگره اول زمانی برگزار شد که این خیزش اسلامی هنوز متولد نشده بود. آن زمان بسیاری از فعالان این عرصه حتی مسئولان ما را مورد تمسخر قرار دادند، ولی امروز همان افرادی که ما را مسخره کردند، میگویند کاری بکنید. به نظرم کنگره دوم کوششی است در جهت رسیدن به مفاهیم بنیادی از طریق خلق آثار تازه. در حال حاضر که در دوران خیزش اسلامی هستیم، تولید شعر زیاد است. باید این اشعار را بشناسیم و از آنها بهره ببریم. در کل، جوهر ماهیت این کنگره نسبت به کنگره اول، بسیار متفاوت است.
* و سخن آخر.
- فکر میکنم دینی از شهدا و مبارزان بیداری اسلامی بر گردن داریم و چون امالقرای کشورهای اسلامی هستیم و کانون اصلی جوشش اسلامی، ایران است، باید سعی کنیم به این قیامهای الهی کمک کنیم. کاری که از دست ما برمیآمد، فعالیت در عرصه شعر بود. این را هم اضافه کنم که هنر مقاومت واقعا مظلوم است. من اصلاً نهادی را نمیشناسم که بخواهد در حق هنر مقاومت پدری یا دایگی کند.
----------------------------------------------------
گفتگو: صادق وفایی
نظر شما