به گزارش خبرگزاری مهر، این گزارش از برنامه درسهایی از قرآن کریم حجتالاسلام استاد قرائتی برداشت شده و در آن آمده است: "ما حکومت را حق خدا میدانیم. چون آن کسی که خلق کرده است، آن هم حق دارد امر و نهی کند. من چکاره هستم که به شما بگویم بکن یا نکن. میگوید: تو چه کاره هستی؟ تو چه کاره هستی؟ آن شبی که مادر مرا زایید، آزاد زایید. بله قربان گو نزایید. انسان آزاد است.
به چه دلیل بله قربان بگوید؟ انسان بله قربانگوی احدی نیست، جز خدا! «إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ» (یوسف/67) و حکومت اسلامی ابزار این حاکمیت خداست. اگر خدا باید حاکم باشد، ابزار حکومت خدا حکومت اسلامی است.
زندگی بشر اجتماعی است، یعنی ما مثل یک بوته نیستیم که خودمان سبز شویم، خودمان خشک شویم، کار به بوته بغلی نداشته باشیم. زندگی ما اجتماعی است. در زندگی اجتماعی تزاحم است. چون در یک منافعی هم او میکشد، هم این میکشد. چون در زندگی با هم هستیم. در زندگی گروهی بِکش بِکش است. بکش بکش است. تزاحم پیش میآید، برای تزاحم قانون میخواهیم. برای قانون، قانونگذار میخواهیم. اگر ولایت فقیه نباشد، یعنی چه؟ یعنی خداوند بشر را خلق کرد، زندگیاش هم طوری است که نیاز به جامعه دارد. یعنی من نیاز به شما دارم. کفاش به نانوا، نانوا به قصاب، قصاب به نجار، زندگی بشر اجتماعی است، در زندگی اجتماعی درگیری و تزاحم است.
... کسی بگوید: ولایت فقیه هیچی، یعنی هیچی به هیچی! بشر هم نمیتواند قانونگذاری کند. چرا؟ برای اینکه کسی حق دارد قانون بگذارد که اطلاع کامل داشته باشد. یک دکتر برای جسم خواسته باشد پزشک خوبی باشد، باید از قند و اوره و فشار و تب و... یعنی باید همه خصوصیات جسمی مرا بداند تا نسخهاش درست باشد وگرنه دارو میدهد کلیهاش خوب شود، کبد خراب میشود، کبد خوب میشود، چشم. چشم، گوش، ...»
این گزارش از برنامه پخش شده در 12/3/90 برداشت شده است.
علاقمندان می توانند برای بازخوانی متن کامل این مقاله به نشانی www.tebyan.net مراجعه کنند.
نظر شما