به گزارش خبرنگار مهر، نوجوانی دختران در کشور ما به دلیل اوج گیری احساسات و افزایش درک تفاوت ها، اغلب به اندیشه کردن در این باب می گذرد که "ای کاش پسر بودم!"
در سطح جامعه نیز بارها به مادرانی برمی خوریم که معتقدند به دنیا آوردن فرزند پسر به این دلیل که بسیاری از محرومیت های زنان در جامعه را متحمل نمی شود بهتر است. آنها اغلب به این نکته اشاره می کنند که جرا باید دختری متولد شود که سختی های مرا بکشد و با تناقض ها و تبعیض هایی که من سر کردم، بزرگ شود؟!
در جامعه ای که از بزرگ بانوی شهیدش بعنوان نماد و مظهر زن بودن نام برده می شود چرا باید چنین دیدگاه سطحی و نامناسبی از جایگاه زن وجود داشته باشد؟ آیا این به شیوه نامناسب پیاده سازی اصول دینی در کشور مربوط است یا به نقص اطلاعات جامعه نسبت به نقش، جایگاه و تاثیرگذاری زن باز می گردد؟
ایجاد حصار شیشه ای؛ عامل شکاف جامعه هدف و الگو
اغلب ما تصاویری نیمه روشن از اولیا و امامان در ذهن داریم. شناختمان نسبت به این الگوهای معرفتی، دینی و انسانی بسیار اندک و محدود به گفتارها و شنیدارهای روزمره ای است که عموما در حد شعار باقی می مانند و با این شعار زدگی به جای اینکه بر شدت احترام و علاقه بر آنان بیفزاییم، دورشان حصاری شیشه ای کشیده و امکان ورود آزاد به جنبه های گوناگون شخصیتی و اجتماعی این بزرگ مردان و زنان را بخصوص از نسل های جوان و نوجوان دریغ می کنیم.
جامعه اسلامی بیش از هر چیز بر دانش و ایمان فرزندانش استوار است و جامعه ای که در آن نسل جدید از شناخت الگوهای دینی اش محروم باشد محکوم به فناست. توجه به کتب درسی و مطالب آن که به منزله تنها منبع مورد وثوق و توجه دانش آموزان به شمار می رود یکی از مهمترین اقداماتی است که می توان برای ساخت بستری مناسب در این خصوص انجام داد.
طی سال های متمادی تحصیلی با نکات مثبت ومنفی متعددی در کتاب های درسی مواجه می شویم. عمده ضعف کتاب های درسی را می توان در تکرار چندباره یک موضوع از سال اول ابتدایی تا سال های پایانی دبیرستان و گاه حتی در سطح دانشگاه ذکر کرد که به دلیل پرداخت سطحی و یا شیوه غلط آموزشی پس از طی تمامی این دوره ها آن مطالب همچنان در ذهن افراد جاگیر نشده است.
صرف نظر از این ضعف باید به این مهم پرداخت که در جامعه ما زنان و دختران در تمام ایام تحصیل شان درس یا کتابی مشتمل بر تبیین جایگاه زن و شناخت او ندارند.
الگوهایی که در حد نام باقی می مانند
در حالیکه پیوسته در کتب، احکام اسلامی در خصوص زن و لزوم رعایت حجاب و سایر اصول گوشزد می شود کمتر به نفس و ضرورت رعایت این مبانی پرداخت می شود و دختران ما شناختی بسیار اندک از الگویی که به آنان سفارش می کنیم، دارند.
از حضرت فاطمه(س) جز تصاویری محدود، نه تنها در ذهن دختران، که حتی در ذهن زنان جامعه مان وجود ندارد. از او نه مثل حضرت مریم(س) فیلمی ساخته شده و نه اسناد و روایات تاریخی مندرج در کتب دانش آموزان تصویر روشنی به دست آنان می دهد.
دکتر شریعتی و شهید مطهری دو متفکر و اسلام شناس ایرانی هستند که هر دو در این زمینه کتبی را تالیف کرده اند. شهید مطهری در کتاب "مقام زن" به بیان بسیاری از تشکیکات و سوالات موجود در خصوص زن در اسلام پرداخته و دکتر شریعتی در کتاب "فاطمه، فاطمه است" تصویری نسبتا روشن و ملموس از دختر محبوب رسول خدا(ص) ارائه داده است.
اینها منابعی هستند که به دلیل نثر زیبا و شیوا به راحتی قابل تدوین برای قرار گرفتن میان کتب درسی دانش آموزان هستند.
در حالیکه کتابی چون حرفه و فن اصول سوزن دوزی و آشپزی را به دختران آموزش می دهد جای خالی کتابی که به نقش زن در اسلام بپردازد بسیار خالی است. اگرچه منکر ضرورت وجود کتابی چون حرفه و فن نمی شویم اما وجود این کتاب به تنهایی سبب می شود دختران حضور خود در جامعه را به اموری زنانه معطوف بدانند که از سطح بچه داری و خانه داری فراتر نمی رود و این با اصل اسلام و نقش زن در آن همساز نیست.
چنانکه حضرت فاطمه(س) زنی بوده است که در ایام رحلت پیامبر(س) و خانه نشین شدن و سکوت همسرش، به خانه خویشان و بزرگان می رفته و آنان را نسبت به وضعیت موجود و جفایی که به خاندان پیامبر رفته آگاه می کند. قدرت منطق و تحلیل او نیز در تاریخ تحسین شده چنانکه در خطبه فدکیه این نکته روشن بوده است. این نکات حکایتگر این اصل مهم هستند که وی پیوسته از آموختن نزد پدر محبوب و همسر گرانمایه اش غافل نبوده است. حال آنکه تصویر ذهنی بسیاری از ما درباره این بانوی شهید اسلام زنی است که پیوسته بر سجاده نشسته و با حسنین به عبادت مشغول است!
فاطمه(س) فاطمه است!
او زنی است که در ایام دعوت پدر از مردم برای اسلام آوردن وی را همراهی می کرده و از این رو همواره در سطح جامعه و آگاه به رویدادهای آن بوده است.
به راستی شایسته نیست دخترانی که می توانند الگویی به قوت و بزرگی فاطمه(س) داشته باشند به دلیل عدم اطلاع رسانی کافی، تقلیدگر عروسک های باربی و خارجی، خوانندگان یا هنرپیشگان باشند اگرچه این هرگز به معنای نفی شاخصه های مثبت در وجود برخی از این افراد نیست.
بر این اساس ضروری است که ارگان های مربوطه همچون وزارت آموزش و پرورش و شورای عالی فرهنگی در این زمینه تدبیری اندیشیده و با قرار دادن مطالبی از این دست فرصت و امکان شناخت دختران را نسبت به جایگاه و نقش خود در جامعه افزایش دهند تا در آینده از زنانی سالم و آگاه در عرصه های گوناگون بهره مند باشیم، زنانی که به چرایی وجود خود و احکام موجود درباره خود آشنا بوده و برای هستی خویش احترام قائلند.
-----------------------------
عادله سادات ارشادی مقدم
نظر شما