۲۶ خرداد ۱۳۹۰، ۱۱:۴۶

کارگاه حکمت اسلامی/

امیر المومنین اولین فیلسوف عالم اسلام است

امیر المومنین اولین فیلسوف عالم اسلام است

استاد دانشگاه تهران معتقد است بر اساس ادعای یک نویسنده مصری امیر المومنین اولین فیلسوف عالم اسلام است این ادعا، ادعایی بی دلیل نیست در گفتار، خطبه ها، نامه ها و کلمات قصار ایشان شواهد زیادی برای این مدعا وجود دارد.

به گزارش خبرنگار مهر، نخستن کارگاه آموزشی پژوهشی حکمت اسلامی و عالم معاصر عصر روز چهارشنبه 25 خرداد در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

در این نشست آیت الله احمد بهشتی به بررسی موضوع خدای منزوی یا خدای محیط و قیوم پرداخت و گفت: یکی از نویسندگان تاریخ فلسفه اسلامی که مصری است گفته که امیر المومنین اولین فیلسوف عالم اسلام است. این ادعا، ادعای بی دلیلی نیست در کلمات بزرگوار، در خطبه ها در نامه ها و مخصوصا در کلمات قصار که در نهج البلاغه است شواهد زیادی این مدعا دارند.

وی تصریح کرد: بحث این است که آیا خدایی هست یا نیست  و اگر هست آیا از این جهان خلقت و آفرینش منزوی، حاشیه نشین و بیرون است. باید با دید دیگری به مسئله وجود خدا و آفرینش نظر افکند. برخی که حرفشان طرفداری ندارد گفته اند عالم معلول بخت و اتفاق است و خدایی در این جهان نیست اما این نظریه قابل توجه نیست. برای مثال هابس چنین ادعایی را مطرح کرده است.

بهشتی یادآور شد: بعد از این به نظریاتی می رسیم به وجود خدا به عنوان موجودی که خالق، آفریننده و علت است می رسیم هم در بین متکلمین اسلامی و هم در عالم غرب صاحبنظرانی پیدا شده اند که گفته اند عالم هستی در حدوث نیاز به محدث و خالق دارد اما در بقا نیازی به خدا نیست. اینها معتقدند همین که موجود به وسیله خالق یا صانع مصنوع خود را بوجود آورد دیگر رابطه قطع می شود و مصنوع به صانع نیازی ندارد. و صانع نیز با مصنوع سروکاری ندارد.

این استاد دانشگاه گفت: فلاسفه اسلامی این نظر را قبول نکرده اند و وجود خدا را نه تنها برای حدوث بلکه برای بقا نیز ضروری می دانستند. بر این اساس نظریه نیاز حادث به محدث به لحاظ حدوث یک نظریه رکیکی تلقی شد.

وی تصریح کرد: در غرب نهله هایی چون الهیات طبیعی بودند که خدا را تشبیه به ساعت ساز می کردند بر این اساس همین که ساعت ساز ساعت را می سازد دیگر رابطه بین ساعت ساز و ساعت قطع می شود  باید توجه داشت اگر ساعت نیاز به ترمیم داشته باشد ساعت ساز باید آن را ترمیم کند بر این اساس و با استفاده از این تشبیه اگر خللی در جهان ایجاد شد خداوند دخالت می کند و آن عیب را رفع می کند. ولی به هر حال این نوع خدا نیز منزوی است.

بهشتی گفت: خدا علت العلل است البته این موضوع درست است ولی سئوال این است که در این صورت خدا چه کاره است؟ بر این اساس چنین خدایی خیلی برکنار و منزوی است. سئوال این است که آیا باید در همین محدوده ها توقف کرد؟ آیا چنین خدایی که دست و بغل اوست را باید پرستید؟ قرآن به این دیدگاه جواب رد داده است.

این استاد دانشگاه گفت: پیروان مکتب طبیعی می گفتند خداوند مشیت دارد ولی این مشیت عامه است نه خاصه. اگر مشیت مشیت عام است در این صورت خدا سلسله ای را به راه انداخته و دیگر نقشی ندارد و نمی شود با او حرف زد و از او تقاضا کرد.

استاد دانشگاه تهران تصریح کرد: به نظر می رسد حکمت متعالیه در این راه گام موثری برداشته است خدا بر این اساس بسیط الحقیقه است یعنی به هیچ نحو و به هیچ وجه شائبه ترکیب در ذات مقدس او راه ندارد و چنین حقیقتی فاقد هیچ گونه کمالی از کمالات وجودی نیست. این حقیقت بسیط شیی نیست. ملاصدرا این موضوع را بیان کرده و منابع او قرآن و حدیث بوده اند.

بهشتی یادآور شد: قاعده دومی که ملاصدرا بیان کرده مسئله علیت است. علیت را باید دوباره تعیین کرد. گذشتگان علیت را از ذات علت و معلول جدا می کردند. علت شیی است که علیت عارض اوست و معلول هم شیی است که معلولیت عارض اوست. پس اگر عارض است عارض و معروض می توانند از هم جدا شوند. اما ملاصدرا در مقابل این دیدگاه می گوید علیت عین ذات علیت است و معلولیت عین ذات معلول است. این دیدگاه جدیدی است که توسط ملاصدرا بیان شده است.

در ادامه این نشست حجت الاسلام دکتر حسن پناهی آزاد مربی گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به بررسی موضوع مراحل معرفت در حکمت اسلامی پرداخت و گفت: نقطه عظمت انسان در تحصیل شناخت به اشیاء، خواص اوست. اما این ادراکات تحت مدیریت نفس مراحلی را طی می کند که معارف به دست آمده آن علاوه بر گسترش عرضی و افقی، اشتداد وجودی و اعتلای طولی نیز می یابد. نفس با تعالی در مراتب وجود ادراکات حسی را به ادراکات خیالی و ادراکات خیالی را به معرفت های عقلی و سپس به معرفت های شهودی ارتقا می دهد.

وی افزود: بر اساس اصل اتحاد علم و عالم و معلوم نفس با معلومات خود در هر کدام از مراتب وجودی متحد است. بنابراین معرفت به حقایق دین که از امور غیبی اند همان اتحاد و ارتباط وجودی نفس با آن حقایق است.

وی یادآور شد: لذا دعوت دین به معرفت مبدا و معاد و نیز اصطلاح ایمان به غیب معنا و تبیینی عقلانی می یابد. این نوع نوآوری حکمت صدرایی است که با اتکا بر مبنای هستی شناختی و انسان شناختی ابداعی وی سامان یافته است.

کد خبر 1336782

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha