به گزارش خبرنگار مهر، چرخه سینمای ایران از تولید تا نمایش فیلم از مجموعه زنجیرههایی تشکیل شده که هر یک از آنها جایگاه و البته پیچیدگیهایی را با خود به همراه دارند که افراد موثر در این زنجیرهها میتوانند سرنوشت سینمای ایران را رقم بزنند.
اما این سرنوشت در حالی توسط برخی افراد خاص در ایران رقم می خورد که در همه دنیا سینما به عنوان یکی از موثرترین ابزار رسانهای در خدمت اهداف عالی نظام آن کشور قرار گرفته و فرهنگ و حتی اقتصاد آن کشور را رقم میزند.
از این پس در سلسله گزارشهایی در خبرگزاری مهر، ضمن بررسی گام به گام این حلقهها، وضعیت سینمای ایران وهمچنین افراد موثراین حلقهها را معرفی میکنیم.
حلقه اولیه، حلقه تولید فکر و اندیشه است که معمولا از ذهن فیلمنامهنویس شروع میشود. در این میان گاهی طرح اولیه متعلق به فیلمنامهنویس است و گاهی وی باید با توجه به خواستههایی که کارگردان و تهیهکننده دارند فیلمنامه را مینویسد. در این راستا خواست و سلیقه بازار نقش به سزایی ایفا میکند یعنی بهترین ایدهها و طرحها تا زمانی که حامی مالی برای تبدیل شدن به یک فیلم سینمایی نداشته باشند، به حلقه بعدی نمیرسند.
تهیهکنندگان در این بخش حضوری فعال و پررنگ دارند و از همین جا بعضی تهیهکنندگان به سازندگان آثار صرفا تجاری از یکسو و تهیهکننده فرهنگی از سوی دیگر تقسیم بندی می شوند.
گروهی از تهیه کنندگان مقابل هر ایدهای که به نظرشان نتواند مخاطب گسترده داشته باشد، میایستند و گروهی دیگر از سرمایهگذاری روی فیلمنامههایی که تجربهای تازه محسوب میشوند، میهراسند. حلقه اول از همین جا دچار مشکل میشود، ایدههای متفاوت و نگاههای خلاقانه در چنین شرایطی به حاشیه رانده میشوند.
فیلمنامهنویسان محدودی وجود دارند که میتوانند از این خوان بگذرند و فیلمنامهشان را به پای تولید برسانند، گاهی سابقه و روابط به کار این گروه میآید، گاهی داشتن امتیازی خاص، گاه تمکن مالی و در نهایت بخت و اقبال. از سویی دیگر فیلمنامهنویسان با مشکلاتی دیگر هم روبرو هستند.
گاهی فیلمنامهها فارغ از محتوا مطابق خواست حلقههای بعدی (از لحاظ موضوعی)، نوشته میشود اما به دلیل ضعف امکانات و بودجه تولید، امکان ساخت پیدا نمیکنند و به آرشیو خاطرات سپرده میشوند.
نویسنده فیلمنامه در چنین شرایطی مجبور به تن دادن به قواعد نانوشته بازار است، ایدهها باید در چارچوبی پرورش یابند که بازار میخواهد و مختصات بازار را حلقههایی تشکیل میدهند که در واقع تعیین کننده سرنوشت سینما و ابزارهای موثر در تعیین ذائقه مخاطب هستند.
تن دادن به شرایط و خواست بازار باعث میشود ایدهها و فیلمنامهها کهنه و تکراری شوند و حتی فیلمنامهنویسان مجبور شوند از تجربههایی که در گیشه پاسخ مثبت (از لحاظ فروش) گرفته تقلید و کپی کنند، این تقلیدها تا جایی ادامه یافته که حتی نام فیلمهای موفق هم تکرار میشوند.
اما مشکل ضعف فیلمنامهنویسی که بسیاری یکی از مهمترین معضلات سینمای ایران میدانندش، تنها محدود به توان ذهنی و هوشمندی فیلمنامهنویسان نمیشوند، جدا از تاثیر شرایط ، گاهی نبود نظامهای کنترل صنفی موثر باعث میشود هر کس در هر اندازه از توان و قابلیت به عنوان فیلمنامهنویس فعال باشد تا آثاری که فاقد کیفیت هستند ساخته شوند و بسیاری از آنهایی که نباید به عنوان فیلمنامهنویس شناخته شوند، به این عنوان معرفی و شناخته شوند. حاصل کار این گروه فیلمنامههایی است پر ایراد که اگر سنجیده شده و محک بخورند نمره قبولی از مخاطب نمیگیرند.
به نظر میرسد در سینمای ایران، ایده نه بر اساس فکر نویسنده و نیاز جامعه شکل میگیرد که بر اساس نیاز تعریف شده حلقههایی تعیین می شود که اهدافی غیر از رشد و بالنگی سینمای ملی- اسلامی دارند. بیشتر به این موضوع میپردازیم.....
- - - - - - -
ادامه دارد
نظر شما