1. رؤیت خبرها و دیدن گزارشها و میزگردها، در رسانههای گوناگون، خواه در جعبه جادو یا مکتوب بر صفحات روزنامهها و خواه در وبسایتها و وبلاگهای رنگارنگ – که این روزها به عادتی روزمره تبدیل شده است - و نیز شنیدن سخنان به نحو ناخواسته یا شاید خواسته، در تاکسی و اتوبوس، گفتگو با آدمهای دور و بر از رفتگر نیمه شبهای شهر در سرمای سخت سوزان زمستان گرفته تا دستفروش زیر تیغ تیز آفتاب ظهر تابستانها، از نزدیکترین آدمها به خویشتن تا عابران هر روزه، از دوست گرمابه و گلستان تا دشمن جان، همگی در نسبت میان دو یا چند فرد و در جهان زبان – به معنای عام کلمه و نه فقط به واسطه واژگان- رخ میدهند.
«قدرت» امری است که آشکارا یا نهان نقشی محورین بازی میکند و بر این مبنا گویی همواره قرار است یکی بر دیگر تفوق یابد. دشواری نیز در همین جاست که چگونه این جدال قدرت را قاعدهمند کرد و این نسبت را تا حد ممکن در فضایی گفتگویی باز نشاند.
2. سنجشگرانهاندیشی شاید یکی از آن چیزهایی باشد که می تواند نیل به این هدف را میسر کند، به ویژه که مرور دوباره آنچه در بند نخست آمده است، به وضوح آشکار خواهد کرد که همواره خطر تبدیل شدن نسبت میانفردی در فضایی گفتگویی به جدالی برای برتری یافتن بر دیگری به شیوههای گوناگون و به هر شیوهای وجود دارد.
آنچه اما در اینجا مدنظر نگارنده است تأکیدی دوباره بر این نکته است که جز آنچه باید کرد تا سنجشگرانهاندیشی به عادت/ مهارتی عمومی نزد همگان تبدیل شود، ضروری است تا نیمنگاهی به آینده نیز داشت. در همین راستاست که «آموزش» به عنوان امری معطوف به آینده رخ مینماید و اگر قرار باشد سنجشگرانهاندیشی به قاعدهای معمول در تمامی وجوه زندگی انسانی در یک جامعه تبدیل شود، آنگاه توجه و سرمایهگذاری بر آن در این عرصه نیز قابل چشمپوشی نخواهد بود.
3. مهمترین رسالت سنجشگرانهاندیشان جز آنکه کوشش در بسط گفتمان خویش در میان عموم مردمان و نشان دادن ناسنجشگرانهاندیشیها در موارد انضمامی و روزمره است، بدین امید که اذهان تیزتر و هوشیارتر و در نهایت سنجشگرانهاندیش شوند، توجه و تمرکز بر «آموزش و پرورش» و ورود این گفتمان به درون «نظام آموزشی» است و این امر اگر اولویت اصلی نباشد، بیشک یکی از اولویتهای اصلی کوششهای سنجشگرانهاندیشان است.
برای دستیابی به تصویری احتمالی از آینده هر اجتماعی، بررسی نظام آموزشی حاکم بر آن میتواند راهگشا باشد و بنابراین اگر در جایی نظام آموزشی غافل از درونی کردن سنجشگرانهاندیشی به مثابه یک عادت/مهارت بود، شاید بتوان گفت چندان امیدی نمیتوان داشت که کودکان امروز، مردان و زنان سنجشگرانهاندیشی در آینده باشند
نظر شما