به گزارش خبرنگار مهر، شیخ سعدالدین محمودبن امینالدین عبدالکریم بن یحیى شبسترى تبریزى از عرفا و شعرای نامی و مشهور قرن هفتم و هشتم هجری است.
محمود شبستری در سال 687 هجری در زمان سلطنت کیخاتوخان در شهر شبستر واقع در 60 کیلومتری تبریز متولد شد و در عهد سلطان محمد خدابنده و ابوسعید بهادرخان در شهر تبریز مرجع علما و مضلا بود.
هر چند از شرح حال این شاعر بزرگ تفصیلی در دست نیست ولی گفته می شود وی در تبریز و در تصوف مرید و شاگرد "شیخ بهاءالدین یعقوب تبریزى" تربیت یافته و وی پیرو مذهب سنت و جماعت و معتقد به عقاید "اشعریان" بوده است.
از آثار به جا مانده، چنین نتیجه گرفته میشود که تحصیلات و رشد فکری وی در آذربایجان بوده و سرانجام از عارفان بنام زمان خود بشمار رفته است و اوقات خود را در درس و بحث گذرانده است.
شبستری پس از کسب دانش در تبریز به مسافرت در شهرهای مختلف پرداخته و در سفر به مصر، شام، حجاز از علما و مشایخ این سرزمین ها کسب دانش توحید کرده است.
شیخ محمود شبستری در حل و فصل مسائل دینی و حکمی بسیار دقیق بوده و در آن موضوع مرجعیت و شهرت بسزا داشته است. دانشدوستان از اطراف و اکناف به حضورش شتافته و حل مجهولات خود را از او درخواست میکردند.
وی معروفترین اثر خود یعنی مثنوی «گلشن راز» را در چنین موردی در جواب سئوال های مرد بزرگی از خراسان به نام "امیر سید حسین هروی" مرید و خلیفه شیخ بهاءالدین ملتانی که او هم خلیفه شیخ شهابالدین عمر سهروردی بود، سروده است.
از شیخ محمود چند اثر به نظم و نثر باقىمانده است که مهمتر از همه آنها "گلشن راز" است و آن منظومهاى است بهبحر هزج مسدس مقصور یا محذوف در ۹۹۳ بیت که شیخ آن را در جواب هفده سئوال منظوم "امیرحسینى سادات هروى" از شیخ بهاءالدین یعقوب تبریزى سرود که این جواب ها محتوای مثنوی را ترتیب داده است.
این منظومه را به زبانهای انگلیسی و آلمانی ترجمه کردهاند و از معروفترین کتاب های عارفان ایران است.
این سئوالها بنابر تصریح شیخ بهسال ۷۱۷ به مجلس شیخ بهاءالدین یعقوب رسید. شبسترى به اشارت او فىالمجلس هر بیتى را به بیتى جواب گفت و باز پس فرستاد و بعد از آن بر بیتهاى سابق بیتهاى دیگرى افزود تا منظومهٔ گلشن راز بهوجود آمد.
این منظومه نخستین اثر شعرى او است و بهسبب سادگى و روانى و اشتمال بر معنىهاى عرفانى بهزودى مطبوع طبعها قرار گرفت و شرحهائى بر آن نوشته شد که از آن میان "روضه اطهار" از شاه نعمتالله ولى و "مفاتیحالاعجاز" از شمسالدین محمدبن على لاهیجى از همه معروفتر است.
در ارتباط با مثنوی معروف «گلشن راز» شرحهای بسیار دیگری نیز نوشتهاند که از آن جمله می توان به شرح "کمالالدین حسین اردبیلی" متخلص به "الهی" در قرن دهم ، شرح "شاه داعی الی الله شیرازی" بهنام "نسایم گلشن"، شرح "محمدبن یحیی بن علی لاهیجی" تألیف در سال 877 هجری، شرح "مظفرالدین شاه علی شیرازی"، شرح "ادریس بن حسامالدین بدلیسی" مورخ معروف قرن دهم ترکیه، شرح "شیخ بابا نعمتالله بن محمود نخجوانی" و نیز شرحی به عبدالرحمن جامی نسبت دادهاند اشاره کرد.
اثر منظوم دیگر شیخ "سعادتنامه" یا "شاهدنامه" است مشتمل بر سه هزار بیت و در هشت باب که شیخ در این منظومه به سفرهاى طولانى خود و زیارت عالمان و مشیختان اشاره کرده و خود تصریح می کند که شاعر نبوده و این وسیله را برای اظهار مطالب خویش پیش گرفته است.
وی در سعادت نامه به ذکر مقامها و قولهاى پنجتن از عارفان مشهور آذربایجان در قرن ششم بهنامهای: باباحسن سرخابى، بابا فرج تبریزی، خواجه محمد کججانی، خواجه عبدالرحیم تبریزى و خواجه صاینالدین تبریزى پرداخته است.
همچنین از وی آثار منثوری نیز به جا مانده که از آنها می توان به "حق الیقین فی معرفة رب العالمین" "مرآََْة المحققین" "شاهد یا شاهد نام" اشاره کرد.
شخصی به نام "بهاءالدین یعقوب تبریزی" را نیز از استادان او دانستهاند و از فردی به نام "امینالدین" به عنوان شاگرد شبستری و شارح گلشنراز یاد شده که احتمال داده می شود نام این فرد با نام استاد او خلط شده باشد.
لاهیجی نیز منظور شبستری را از «مرد کار دیده» در ابتدای گلشنراز، "امینالدین" دانسته است.
تنها صوفیای که در آن دوره به این نام شناخته شده و همچنین در سعادتنامه منسوب به شبستری از فردی به نام "امینالدین" به عنوان استاد وی یاد شده است.
وى در علوم معقول و منقول جامعیت و مرجعیت داشت و سفرهاى طولانى در ایران و خارج از ایران کرد و چندى نیز در کرمان اقامت گزید، در آنجا تاهل اختیار کرده و در آن شهر اولاد و احفادی از او به وجود آمده است فرزندان او در آن سامان باقى ماندند و طایفهاى را تشکیل داده اند که جمعی از آنها اهل قلم و کمال بوده و به "خواجگان" شهرت یافته اند.
شبستری پسری به نام عبدالله داشته که جوانی فاضل و کامل و ماهر در علوم مختلف به خصوص ریاضی بوده است. وی در سال ۹۲۶ هجری از جانب سمرقند به دربار روم رفته و سلطان سلیم او را تعظیم بسیار کرده است.
شیخ عبدالله مثنوی ای به نامه "شمع و پروانه" به نام سلطان سلیم سروده و نیز رساله ای به زبان فارسی در قواعد معما به نام سلطان مذکور نوشته است.
شبستری سرانجام به تبریز باز گشته و در سال ۷۲۰ هجری در سن۳۳ سالگی وفات یافته و در شبستر وسط باغچه گلشن در جوار مزار استادش "بهاالدین یعقوبی تبریزی" مدفون شده است.
بعضی از معاصران، تاریخ وفات شیخ محمود را همان ۷۲۰ هجری پذیرفته اند ولی تولد او را پیش از سال ۶۸۷ هجری حدس زده اند و دلیل آن را هم بعید بودن ۲۶ سالگی شبستری برای شهرت فراوان او در عهد خدابنده ذکر کرده اند.
به دلیل اینکه شبستری وصیت کرده که او را پای مزار شیخ بهاءالدین دفن کنند و سال وفات بهاءالدین ۷۳۸هجری است و هم چنین چون "باباابی شبستری" در زمان بیماری شبستری حاضر بوده و در همان ماه وفات شبستری فوت نموده و تاریخ وفات باباابی ۱۷ ربیع الاول سال ۷۴۰ هجری است؛ بنابراین سال وفات شبستری هم باید ۷۴۰ هجری باشد.
همچنین با توجه به تجدید عمارت های مکرر مقبره شبستری احتمال آن داده شده که تاریج فوت نوشته شده بروی مزارش تغییر کرده باشد.
به هرحال، گرچه از زندگی شیخ محمود شبستری اطلاعات چندانی در دست نیست اما آنچه مسلم است اینکه عمر وی تنها سه دهه طول کشیده اما در این زمان کوتاه نیز چنان تاثیری در تاریخ ادبیات و عرفان ایران زمین بر جای گذاشته که نمونه اش کم نظیر است.
آرامگاه این شیخ عارف در شهرستان شبستر در 60 کیلومتری شمالغرب تبریز میزبان علاقمندان به عرفان و ادب ایران است.
نظر شما