به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه خبرگزاري "مهر" ، حجت الاسلام رشاد در اين نشست فلسفة مضاف را در معناي عام آن دانشي برشمرد كه به توصيف و تحليل فرانگرانه عقلاني يك علم يا يك دستگاه معرفتي يا غيرمعرفتي ميپردازد.
وي افزود : متعلق فلسفة مضاف بالمعني الاخص يك علم و درنتيجه موضوع آن معرفت است.
عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي در بخش ديگري از سخنان خود فلسفههاي مضاف را به اقسام مختلف قابل تقسيم دانسته و به سه تقسيم بندي اشاره كرد .
حجت الاسلام رشاد گفت : در تقسيمبندي نوع اول فلسفههاي مضاف به سه نوع تقسيم ميشوند: 1. فلسفهي مضاف مضاف كه مضافاليه آن معرفت درجهي دو است؛ مانند فلسفهي فلسفهي علم و فلسفهي فلسفههاي مضاف بسيط؛ 2. فلسفهي مضاف بسيط كه مضافاليه آن معرفت درجهي يك است؛ مانند فلسفهي معرفت، فلسفهي علم، فلسفهي فلسفه، فلسفهي دين، فلسفهي معرفت ديني، فلسفهي عرفان، فلسفهي علم كلام، فلسفهي علم منطق و... 3. فلسفهي مضاف موضوعي كه مضافاليه آن يك كلان موضوعي غيرمعرفتي دستگاهواره است؛ مانند فلسفهي هستي، فلسفهي آفرينش، فلسفهي اجتماع، فلسفهي اخلاق، فلسفهي تربيت، فلسفهي حقوق (احكام)، فلسفهي سياست، فلسفهي اقتصاد، فلسفهي تاريخ، فلسفهي تمدن، فلسفهي هنر، فلسفهي زبان.
وي اضافه كرد : در تقسيمبندي نوع دوم فلسفههاي مضاف به دو نوع تقسيم ميشوند: 1. مضافاليه آن علوم يا امور حقيقي است، مانند: فلسفهي هستي؛ 2. مضافاليه آن علوم يا امور اعتباري و قراردادي است، مانند: فلسفهي اخلاق.
حجت الاسلام رشاد درباره تقسيمبندي سوم فلسفههاي مضاف گفت : در تقسيم بندي سوم ، فلسفه هاي مضاف به دو دسته تقسيم مي شوند : 1. مضاف اليه آن يك معرفت يا كلانموضوعي دستگاهواره است. مانند: فلسفهي دين و فلسفهي هنر؛ 2. مضافاليه آن يك مقوله يا مسأله از يك دستگاه معرفتي يا غيرمعرفتي است. مانند: فلسفهي نبوت از دستگاه دين و فلسفهي فعل از دستگاه نفس.
رياست پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي در ادامه به برخي دلائل امكان تأسيس فلسفههاي مضاف اسلامي ازجمله مقتضاي ادعاي ابوت نسبت به علوم از سوي فلسفه؛ عمده مجموع ميراث معرفت و حكمت اسلامي قابل تحويل به مجموعهي فلسفههاي مضاف است؛حكيمانگي و معقوليت آموزههاي اسلامي بر تابش نگاه عقلاني؛ غنا و پرباري علوم عقلي اسلامي از حيث فرانگري عقلاني و معرفتي به علوم و مقولات گوناگون اشاره كرد .
وي دلائل لزوم تأسيس و توسعه فلسفههاي مضاف اسلامي را به اين شرح برشمرد: 1. مقتضاي بسط و باروري فلسفه اسلامي است؛ 2. بهترين طريق براي كاربردي كردن فلسفه اسلامي است؛ 3. به جهت تحويل فلسفه، در عصر ما به مجموعه فلسفههاي مضاف و معرفت شناسي، بهترين طريق نوسازي فلسفه و زمانه ساخت كردن آن است؛ 4. فلسفه به انسان قدرت كلاننگري ميبخشد، لازمهي ايجاد انسجام در مجموعه علوم و معارف اسلامي به ويژه در حوزه حكمت عملي و رفع تعارضها و تشتتهاي متحمل فرانگري عقلاني بدانهاست؛ 5. مقتضاي تقويت مباني نظري علوم و معرفتهاي اسلامي است؛ 6. فلسفههاي مضاف را برخي به پايگاه حمله به مباني و معارف اسلامي و بومي بدل كردهاند، تأسيس فلسفههاي مضاف با مبناي درست چارهساز اين دست سوء استفادهها از فلسفههاي مضاف است؛ 7. خلط و خطاهاي علمي بسياري از سوي بعضي معاصرين درباب برخي فلسفههاي مضاف اسلامي صورت ميگيرد. مانند: اطلاق فلسفه دين به فلسفه ديني، كلام جديد يا دين پژهي به معناي عام و مانند: برابرانگاري يا خلط فلسفه فقه با فلسفه علم فقه، مقاصد الشريعه، عللالشرايع، فلسفهي علم اصول، فلسفهي اجتهاد؛ لهذا تأسيس فلسفههاي مضاف به نحو صحيح و دقيق باعث تقليل و تصحيح چنين خلط و خطاهايي ميگردد.
حجت الاسلام رشاد در پايان به بيان منطق استنباط و اصطياد فلسفههاي مضاف از فلسفه اسلامي و آسيب شناسي و موانع تأسيس و توسعه فلسفههاي مضاف براساس فلسفه اسلامي پرداخت.
نظر شما