۲ مرداد ۱۳۹۰، ۹:۲۶

متفکران معاصر درگفتگو با مهر:

انتقادات جدی به سنت فلسفی غرب وارد است

انتقادات جدی به سنت فلسفی غرب وارد است

فیلسوفان و اندیشمندان معاصر با اشاره به اینکه سنت فلسفی غرب متکثر است عنوان کردند: "خود انتقادی" مطرح در سنت فلسفی غرب نشان از وجود انتقادات جدی به این سنت فلسفی است.

اندرسون: مهمترین ضعف فلسفه غرب اتکای زیاد به سنت فلسفی گذشته است

دکتر الیزابت اندرسون استاد فلسفه و مطالعات زنان در دانشکده جان رالز دانشگاه میشیگان نیز در این خصوص به مهر گفت: تکثر و تنوع زیادی میان جریانهای فلسفی در غرب وجود دارد، از اینرو نمی‌توان اصول و ویژگیهای مشترک میان آنها را برشمرد. من در سنت فلسفی تحلیلی تحقیق می‌کنم. در این سنت فلسفی نمی‌توان از وجود اصول مشترک سخن گفت. تنها چیزی که در این سنت می‌توان بیان کرد وجود روشها و متدهای پذیرفته شده تحقیقاتی است.
 
مؤلف "ضرورت یکپارچگی" گفت: این روشها و متدهای پذیرفته شده عبارتند از توجه کافی و دقیق به تفاوتها و تمایزات میان مفاهیم، تعهد به استدلال عقلانی و انسجام منطقی و توجه به پیش فرضهای ارائه شده در نظریه‌ها.
 
اندرسون مهمترین نقطه ضعف فلسفه غرب را اعتماد و اتکای زیاد به سنت فلسفی گذشته دانست و گفت: فلسفه غرب به طور فزاینده‌ای اتکا به سنت فلسفی گذشته دارد. فلسفه نیاز دارد مسائل خود را از درون جریانات کنونی و شرایط ملموس فعلی استخراج و بیرون بکشد.
 
کریسپ: باورهای بنیادین فلسفه غرب نیازمند بازنگری است

دکتر راجر کریسپ استاد دانشگاه آکسفورد و فیلسوف اخلاق معاصر نیز معتقد است: به طور کلی اصول سنت فلسفی غرب را می‌توان در مباحث مطرح شده و گفتگوهای انجام شده توسط سقراط یافت. این گفتگوها در کتاب گفتگوهای افلاطون منعکس شده است.
 
وی افزود: یکی از اصول سنت فلسفی غرب که در این گفتگوها بیان شده اصل شفافیت است. بر این اساس مفاهیمی که توسط یک شخص به کار برده می‌شود باید شفاف باشد. همچنین پرسشها و پاسخهایی که به سؤالات داده می‌شود باید شفاف و واضح بوده و دارای ابهام و ایهام نباشند.
 
استاد فلسفه دانشگاه آکسفورد در مورد اینکه چه نقدهای جدی به سنت فلسفی غرب وارد است گفت: مهمترین نقدی که بر سنت فلسفی غرب وارد است خودشیفتگی آشکار از عدم توافق است. البته این موضوع نیز ادعایی فلسفی به شمار می‌رود.
وی یادآور شد: از آنجا که عدم توافق و عدم یکپارچگی در این سنت فلسفی مشاهده می‌شود نیاز است فیلسوفان و اندیشمندان در مورد باورهای بنیادین آن تجدید نظر کنند. به عبارت دیگر بسیاری از مبانی و باورهای این سنت فلسفی باید مورد قضاوت مجدد قرار گیرند.

تالیافرو: انتقادات جدی به سنت فلسفی غرب وارد است

دکتر چارلز تالیافرو استاد کالج سنت اولاف مینه‌سوتای آمریکا و فیلسوف دین معاصر در مورد مبانی و اصول کلی که فلسفه غرب بر اساس آن شناخته می شود به مهر گفت: بالغ بر 2400 سال است که می توان از سنت فلسفی ثبت شده سخن گفت. در این سنت فلسفی باورهای گوناگون و متفاوتی در مورد جهان هستی، منشأ آن، اهمیت تاریخ بشر، اعتقاد به خدا و غیره شکل گرفته‌اند و وجود داشته‌اند.

مؤلف "راهنمای آکسفورد درباره الهیات" تأکید کرد: از آنجا که این سنت فلسفی در مقاطعی نتوانسته به پرسشهای فلسفی خود جواب دهد به "خود نقادی" دست زده است. بر این اساس در یونان باستان، سقراط نوعی خودآگاهی را تمرین می کرد. او مواردی را مورد پرسش و بررسی قرار می‌داد و بدنبال گفتگوی استدلالی بود. این گفتگو به معنای در نظر گرفتن دیدگاههای رقیب و مخالف است.
 
وی در مورد اینکه مهمترین انتقادات وارده به سنت فلسفی غرب چیست گفت: رویکرد و توجه سنت فلسفی غرب به خود انتقادی نشان از ضعفهایی دارد که این سنت فلسفی با آن مواجه است. اما اگر خود انتقاد یک هدف باشد افراد می‌توانند این خود انتقادی را نیز نقد کنند.

دال می یر: برخی مکاتب فلسفی غرب سرکوب‌کننده انسان بوده‌اند

دکتر فرد دال‌می‌یر استاد فلسفه دانشگاه نتردام درباره این موضوع به مهر گفت: تاریخ فلسفه غرب تاریخ طولانی مدتی است. در این تاریخ نگرشها، رهیافتها و سنتهای گوناگونی وجود دارند. بر این اساس خیلی از اصول و کلیات را نمی‌توان به همه سنتهای موجود در این فلسفه تعمیم داد. خیلی از مردم در مورد فلسفه غرب دیدگاه تمامیت گرایی دارند. به عبارت دیگر برخی معتقد هستند که فلسفه غرب تماماً خوب است و برخی دیگر نیز معتقدند که فلسفه غرب تماماً بد است.
 
مؤلف "هگل: مدرنیته و سیاست" در ادامه تأکید کرد: باید توجه داشت که اینگونه بحث کردن در مورد فلسفه غرب مفید و مناسب نیست. بطور حتم به این سنت فلسفی نیز انتقاداتی وارد است. وقتی در مورد یک سنت فلسفی می‌خواهیم بحث کنیم باید میان دیدگاههای خوب و دیدگاههای نه چندان خوب تفاوت قائل شویم. شاید در میان تمام ایده‌ها و دیدگاهها و اصول فکری غرب بتوان یک اصل را مشخص کرد و آن این است که برای رسیدن به حقیقت باید تحقیق و جستجو کرد.
 
مؤلف "شهر و عمل: کابردهای آن در نظریه سیاسی معاصر" یادآور شد: در همین سنت فلسفی شاهد برخی دیدگاهها و مکاتب هستیم که به نیازهای انسان بی توجه بوده‌اند. برای نمونه مکاتب متکی بر قدرت و استبدادگرایی به نیازهای روحی و معنوی انسان بی توجه بوده‌اند و این نیازها مورد غفلت آنها واقع شده است.
 
کرامر: "خود انتقادی" نشان از وجود نقد بر سنت فلسفی غرب است

دکتر متیو کرامر استاد فلسفه سیاسی و فلسفه حقوق دانشگاه کمبریج و مدیر برنامه فلسفه سیاسی و فلسفه حقوق در این دانشگاه نیز به مهر گفت: سنت فلسفی غرب به رویکردها و رهیافتهای متفاوت و گوناگونی اطلاق می‌شود که در برخی موارد نامتجانس و ناهمگون هستند. از اینرو سخن گفتن از فلسفه غرب به عنوان یک فلسفه یکپارچه و متجانس درست نیست. این سنت فلسفی متکثر و پراکنده است.
 
کرامر یادآور شد: برای نمونه، در حال حاضر در فلسفه سیاسی کشورهای انگلیسی زبان سنت غالب فلسفی، لیبرال دموکراسی است. این سنت بر آزادیهای فردی، برابری مدنی، برابری فرصتها و موقعیتها و حق تعیین سرنوشت بر اساس روندهای دموکراتیک توجه دارد. تفاوتی که در میان سنتهای گوناگون موجود در لیبرال دموکراسی وجود دارد در مورد چگونگی تحقق این ایده‌ها و محورهای اساسی است. در حال حاضر این رویکرد در فلسفه سیاسی غالب و مورد توجه است.
 
استاد دانشگاه کمبریج در مورد اینکه مهمترین انتقادات وارده به سنت فلسفی غرب چیست گفت: همین که سنت فلسفی غرب خود انتقاد است به معنای این است که بر این سنت فلسفی نقدهایی وارد است. به عبارت دیگر سنت فلسفی غرب اگر بدون اشتباه و بی نیاز از نقد بود چه نیازی به خود انتقادی داشت.

سیم: تأکید فلسفه غرب بر عقلانیت باعث غفلت از وجوه دیگر انسان شده است

دکتر استوارت سیم استاد دانشگاه نورث آمبریا در نیوکاسل انگلستان نیز تصریح کرد: استانداردها و معیارهای گوناگونی در مورد سنتهای فلسفی غرب وجود دارند که نمی‌توان همه را با آنها سنجید. فلسفه غرب از ابتدای آن در یونان باستان تا زمان کنونی دارای گرایشهای مختلف فکری بوده است.
 
وی افزود: اما آنچه مسلم است این است که همه این گرایشهای فکری تلاش کرده اند به عقل و خرد و تفکر عقلانی متعهد باشند. می‌توان سنت فکری- فلسفی غرب را مانند نظامی در نظر گرفت که هر سنت فکری مبنای منطقی سنت فکری دیگری بوده است. بر این اساس می‌بینیم که بررسی سنت فلسفی کنونی مستلزم مطالعه و بررسی سنتهای فلسفی گذشته است.
 
استوارت سیم در مورد اینکه مهمترین انتقادات وارده به سنت فلسفی غرب چیست گفت: توجه و تأکیدی که بر عقلانیت در سنت فلسفی غرب است باعث می‌شود تا عوامل و مؤلفه‌هایی مورد غفلت واقع شوند. برای نمونه احساسات در این سنت فلسفی مورد غفلت واقع می‌شود. بر این اساس سنت فلسفی غرب به سختی می‌تواند توصیف و تبیینی از نقش احساسات در امور و فعالیتهای انسانی ارائه دهد.
 
ازونی: فلسفه غرب دارای رهیافتهای منطق گریز است

دکتر جودی ازونی استاد فلسفه دانشگاه تافتس آمریکا و فیلسوف زبان معاصر نیز در مورد مبانی و اصول کلی که فلسفه غرب بر اساس آن شناخته می شود به خبرنگار مهر گفت: سنت فلسفی غرب سنت گسترده‌ای با استانداردهای گوناگون و متنوعی است.
 
وی افزود: بر این اساس نمی‌توان به وضوح اصول مشخصی برای سنت فلسفی غرب برشمرد. ولی شاید بتوان گفت اتکای این سنت فلسفی بر استدلال و برهان است. البته باید متذکر شوم که استثناهایی نیز وجود دارند. ولی به طور کلی استدلال و برهان هم به عنوان ابزار و هم به عنوان موضوعی فلسفی در کانون سنت فلسفی غرب قرار دارد. شاید این اصل در مقایسه با اصول دیگر در سنت فلسفی غرب کانونی تر و اساسی تر باشد.
 
ازونی تأکید کرد: به عبارت دیگر در دوران معاصر با دیدگاههایی در سنت فلسفی غرب مواجه هستیم که موافق "منطق" نیستند. به تعبیری دیگر در مورد اصول منطق و قلمرو منطق، عدم توافق در میان آنها وجود دارد. این در حالی است که منطق و هرآنچه از آن اقتباس می‌شود ستون فقرات و محور استدلال خواهد بود.
کد خبر 1362772

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha