۱۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۰:۴۷

دعا در ماه رمضان - 121/

خدا را با "رب" بخوان/ دعا در شبهای رمضان

خدا را با "رب" بخوان/ دعا در شبهای رمضان

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: حضرت آیت‌الله مجتبی تهرانی با یادآوری اینکه تعلیم الهی در قرآن این است که خدا را با "رب" بخوانیم، گفت: حقیقت دعا درخواست فقیر محض از غنی مطلق است، خوشا به حال کسانی که گوش ملکوتی آنها کار می‎کند و این نداها را می‎شنوند.

مروری بر مباحث گذشته

بحث ما راجع به دعا بود. عرض کردم ماه مبارک رمضان، ماه نزول کلام الهی از مصدر وحی است و از این طرف هم ماه صعود کلام عبد به سوی رب است که از آن به دعا تعبیر میشود. در اینجا ما تقسیمبندیهایی راجع به دعا مطرح کردیم و به اینجا رسیدیم که دعای مأثور یعنی دعایی که از معصومین رسیده است و انسان باید آن‏ها را در یک قالب خاص انجام دهد.

عرض کردم که در ادعیه مأثوره، دو کلمه زیاد به کار رفته است؛ یکی اسم اعظم و «الله» تعالی که برای ذاتِ مستجمعِ جمیعِ صفات است؛ مثل «اللهم»، یا «الهی». دیگری هم صفتِ خاص ربوبیت است.

من جلسه گذشته به دلیل این مطلب اشاره کردم. حالا میخواهم در باب خصوص «رب» بحث کنم.

تعلیم الهی در قرآن: خدا را با «رب» بخوان!

ما این وصف را در دعاها میبینیم و حتی این یک تعلیم الهی است. یعنی وقتی خواستی دعا کنی، خدا را با آن صفت ربوبیتش خطاب کن. من به عنوان نمونه چند آیه را عرض میکنم، اگر چه در جلسه گذشته آیه «وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنیباً إِلَیْه.(سوره الزمر، آیه 8 ) را گفتم؛ ولی حالا من به این مطلب تکیه میکنم، چون میخواهم آن را توضیح دهم.

در سوره مؤمنون می‏فرماید: «وَ قُلْ ربّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّاحِمین»(سوره المؤمنون، آیه 118 ) یعنی وقتی میخواهی دعا کنی، اینطور بگو. باز در همان سوره مؤمنون دارد: «وَ قُلْ ربّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطین».(سوره المؤمنون، آیه 97 ) یا در سوره طه میفرماید: «وَ قُلْ ربّ زِدْنی‏ عِلْماً».(سوره طه، آیه 114 )طاب به پیغمبراکرم است و می‏فرماید وقتی میخواهی دعا کنی و از خدا چیزی میخواهی، اینطور بگو. نمیگوید: «قل اللهم زدنی علما»؛ بلکه بر «رب» تکیه می‏کند.

آیات زیادی داریم و این‏ها فقط چند نمونه بود. این خطابها جنبه فردی داشت. در آیات دیگری میبینیم که جنبه عمومی مطرح است و دیگر جنبه فردی نیست. مثلاً می‏فرماید: «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً»؛ (سوره البقره، آیه 201) یا در آیه دیگر دارد: «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّاب»(سوره آل عمران، آیه 8 ) در همه اینها، چه فردی و چه جمعی، کلمه «رب» مطرح شده است.

«رب» در دعاهای انبیا

حالا میرویم سراغ انبیا و دعاهایی که آن‏ها کرده‏‏اند. آنجا هم میبینیم که ایشان در دعاهایشان خطابی که به خدا میکنند، تحت همین وصف است. «وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیم»،(سوره البقره، آیه 127) بعد هم می‏فرماید: «رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَک»(سوره البقره، آیه 128) باز در آیه بعد می‏فرماید: «رَبَّنا وَ ابْعَثْ فیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِک»(سوره البقره، آیه 129) در همه این دعاها، خدا را با «ربّ» مورد خطاب قرار داده‏اند.

وقتی حضرت ابراهیم مأمور بود همسر و فرزندش را در مکه بگذارد و برود، هنگام رفتن از آن بیابان بی آب و علف میگوید: «رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتی‏ بِوادٍ غَیْرِ ذی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ»؛ اینجا خبر است، اما در ادامه دارد: «رَبَّنا لِیُقیمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوی إِلَیْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُون»(سوره ابراهیم، آیه 37) اینجا دیگر شروع به دعا کردن میکند.

باز با همان خطاب «ربنا» شروع میکند. «رَبَّنا إِنَّکَ تَعْلَمُ ما نُخْفی‏ وَ ما نُعْلِن»(سوره ابراهیم، آیه 38)بعد هم در آخر می‏فرماید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی وَهَبَ لی‏ عَلَى الْکِبَرِ إِسْماعیلَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبِّی لَسَمیعُ الدُّعاء»(سوره ابراهیم، آیه 39) دوباره دارد: «ربّ اجْعَلْنی‏ مُقیمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی‏ رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ»(سوره ابراهیم، آیه 40)

رابطه حقیقت دعا با خطاب «ربنا»

اگر کسی اندکی اهل تحقیق باشد و سراغ قرآن و آموزشهایی که قرآن درباره دعا و نسبت به خطابهای بنده نسبت به پروردگارش، تحت عنوان ربوبیت خدا میدهد برود، به مطلب مهمی دست پیدا می‏کند. ما میبینیم که انبیای ما هم همین وصف و همین لغت را به کار میبرند و اسم جلاله «الله» را نمیآورند. جهت چیست؟ جهت این است که دعا «درخواست» است.

جلسه گذشته گفتم که دعا «پناه‏بردن» است؛ حالا میخواهم مطلب را در قالب اصطلاحی بریزم. دعا درخواست است، درخواستِ فاقد از واجد، درخواستِ فقیر از غنی و درخواستِ نادار از دارا است. ما باید این معنا را در نظر بگیریم که نسبت عبد با پروردگارش چه نسبتیاست؛ نسبت را در نظر بگیرید. در آیه شریفه دارد: «یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمید»(سوره فاطر، آیه 15) ای مردم، همه بدانید! رابطهتان با خدا رابطه ندار با دارا است، رایطه فاقد با واجد است، رابطه تهی‏دست با غنی است. این خطاب به همه است: «یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمید».

حقیقت دعا؛ درخواست فقر محض از غنی مطلق

البته چه بسا این کلام ‏که می‏گویند مخلوق فقیر است، مسامحه باشد؛ چرا که مخلوق «فقر محض» است. سراپای من و تو هیچ است! هرچه هست از او است! سراپای من و تو فقر است؛ نه این‏که من خودم یک چیزی هستم و خدا یک چیزی است و من فقیرم و او غنی؛ نخیر! همین که گفتی من کسی هستم، همین‏جا اشتباه کردی! تو کسی نیستی! اصلاً هستی تو برای او است. به تعبیر معروف، قرآن خیلی به ما احترام گذاشته است که فرموده است: «یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ»! ما فقیر نیستیم، بلکه ما عینِ فقریم. رابطه یک چنین رابطه‏ای است؛ لذا تعبیر فقیر و غنی یک تعبیر مسامحهای است.

حالا حقیقت دعا چیست؟ این است که من چیزی را ندارم، میخواهم از دیگری بگیرم، لذا از او درخواست می‏کنم. حالا از چه کسی میخواهی بگیری؟ از کسی که خودش ندارد یا از کسی که دارد؟ روشن است که از آن کسی که دارد میخواهی بگیری.

لذا آیات قرآن چه در بُعد فردی و چه در بُعد اجتماعی «ربوبیت» را مطرح میکند. چرا؟ چون در مفهوم ربوبیت چند چیز نهفته است؛ «پرورش‏دهنده»، «پرورش‏شونده» و «پرورش». این‏که پرورش‏دهنده قادر است هم در معنای ربوبیت نهفته است، وقتی گفتی «ربّ»، همه این‏ها در آن هست. معنای دعا هم همین است؛ دعا یعنی من ندارم و تو داری، لذا من از تو میخواهم، تو به من بده!

این است که آیات قرآن حتی راجع به علم هم «ربّ» را به کار میبرد؛ «وَ قُلْ ربّ زِدْنی‏ عِلْما». خطاب به پیغمبر است؛ میگوید: «بگو ای پروردگار من، به علم من بیفزای»! حتی در دعاهایی که انبیای مرسَل ما دارند، این صفت ربوبیت را تصریح میکنند و آن اسمی را که برای آن ذاتِ مستجمعِ جمیعِ صفات است به کار نمیبرند؛ چرا؟ چون آنچه که متناسب با حقیقت دعا است، مفهوم ربوبیّت است.

توجه به صفت ربوبیت پدر و مادر در دعا برای ایشان

در سوره اِسراء در آیه شریفهای که نسبت به ابَوین دارد، با ظرافت همین معنا را مطرح می‎فرماید: «وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ»؛ میخواهی برای پدر و مادرت دعا کنی؟ «وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُماکَما رَبَّیانی‏ صَغیرا»(سوره الإسراء، آیه 24)  بگو خدایا رحمتت را به پدر و مادرم فرو فرست، چون آن‏ها نسبت به من یک نوع ربوبیت به خرج دادند. آن موقعی که من عاجز بودم و آن‏ها قادر بودند، دست من را گرفتند. لذا میخواستم این را عرض کنم که در ادعیه مأثوره ما هم اسم جلاله و هم «رب» به کار میرود.

اخلاص در دعا یعنی «انقطاع اِلی‏الله»

دعا این است که به خدا بگویی تو غنیّ بالذّات هستی و من فقیر بالذّات هستم. به همین جهت، من جز تو کسی را ندارم و از تو درخواست میکنم. لذا «خلوص در دعا» غیر از «خلوص در عبادت» است. این‏ها با هم فرق میکنند. اگر ما واقعاً به اینجا برسیم و باورمان شود که او غنیّ بالذّات است و غیر از او هیچ است، ثمره آن «انقطاع اِلی‏الله» می‏شود؛ و انقطاع اِلی‏الله، همان خلوص در دعا است. انقطاع اِلی‏الله یعنی کسی جز تو ندارم! این خلوص در دعا است و همین موجب میشود که دعا به اجابت برسد.

دعا در شبهای ماه مبارک رمضان

در روایت داشتیم که خودِ شبهای ماه مبارک رمضان، از نظر اجابت دعا خصوصیت دارد. حالا به این مناسبت روایتی را از پیغمبر اکرم میخوانم. حضرت فرمودند: «یَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فِی کُلِّ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ»؛ خداوند در هر شب از شبهای ماه مبارک رمضان سه بار میفرماید: «هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِیَهُ سُؤْلَهُ»؛ آیا درخواست کنندهای هست که از من چیزی را درخواست کند و من آن را به او بدهم؟! «هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأَتُوبَ عَلَیْهِ»؛ آیا کسی هست که امشب توبه کند و من توبه او را بپذیرم؟! «هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأَغْفِرَ لَه» (بحارالأنوار، ج93، ص337) آیا کسی هست که از من پوزش بطلبد و من پوزش او را بپذیرم؟!

دعا در شب جمعه

روایتی از امام باقر(ع) است که فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَیُنَادِی کُلَّ لَیْلَةِ جُمُعَةٍ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ»؛ خداوند هر شب جمعه از فوق عرشش ندا میکند؛ «مِنْ أَوَّلِ اللَّیْلِ إِلَى آخِرِهِ»؛ از اول شب تا آخر شب! «أَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ یَدْعُونِی لِدِینِهِ أَوْ دُنْیَاهُ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأُجِیبَه»؛ آیا بنده مؤمنی هست که تا قبل از طلوع فجر من را صدا بزند، دعا کند و حاجات معنوی و مادیاش را از من درخواست کند، تا من جواب او را بدهم؟! «أَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ یَتُوبُ إِلَیَّ مِنْ ذُنُوبِهِ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأَتُوبَ عَلَیْه»؛ آیا بنده مؤمنی هست که رو به سوی من بیاورد، توبه کند، تا من توبهاش را بپذیرم؟! «فَمَا یَزَالُ یُنَادِی بِهَذَا إِلَى أَنْ یَطْلُعَ الْفَجْرُ»(بحارالأنوار، ج84، ص166) خدا همینطور تا طلوع فجر شب جمعه ماه مبارک رمضان ندا میکند!

زبان حال ما!

خوشا به حال آن‏هایی که گوش ملکوتیشان کار میکند و این نداها را میشنوند! آن‏وقت در جواب این آیه را میگویند که زبان حال همه ما هست: «رَبَّنَاظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرین»(سوره الاعراف، آیه 23) خدایا ما به خودمان بد کردیم، اگر تو ما را مورد مغفرت و رحمتت قرار ندهی، از زیان‏کاران خواهیم بود...

------------------------------------------------------

پایگاه اطلاع‏رسانی حضرت آیت‏الله حاج‏آقا مجتبی تهرانی

کد خبر 1376280

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha