دکتر محمد بقایی ماکان در مورد اینکه چرا مسئولان ایرانی در مواجهه با مصادره مفاخر ایرانی منفعلانه عمل میکنند به خبرنگار مهر گفت: به نظر میرسد مدیریتهای کلان بیشتر تحت تأثیر مسائل سیاسی و تنشهای ناشی از این مسائل مانند سایبانی تیره چنان فضای کشور را زیر پوشش خود گرفته که دیگر وجوه و جنبههای سررشته داری به کلی مغفول مانده یا بسیار کمرنگ شده است.
وی افزود: یکی از این وجوه، مسائل فرهنگی است که به واقع داستانی است پر آب چشم. چندانکه در سرزمین فردوسی با مجوز وزارت ارشاد کتابهایی علیه هویت ایرانی و زبان فارسی منتشر میشود و آثار باستانی در برابر چشم سازمان میراث فرهنگی و گردشگری تخریب میشوند. در رسانه ملی آثاری بی محتوا با سخیفترین کلمات به چشم و گوش مردم کشیده میشود بی آنکه در مجموع این اقدامات نشانی از فرهنگ بردبار ایرانی وجود داشته باشد.
بقایی در مورد راههای جلوگیری و مقابله با اقدامات کشورهایی برای مصادره مفاخر فرهنگی ایرانی گفت: سالیانی است که مشاهده میشود کشورهای همجوار نه تنها چهرهها و مشاهیر برجسته فرهنگ ایرانی را به نوعی مصادره میکنند بلکه هویت قسمتهایی از جغرافیای منطقه را نیز (خلیج فارس) به مدد درآمدهای کلان نفتی به نفع خویش تغییر میدهند.
نویسنده کتاب "تصحیف غربزدگی" تصریح کرد: بهترین شکل مقابله با چنین حرکتهایی که در نهایت به تضعیف هویت و انسجام ملی کشور میانجامد و نشاندهنده خطری بزرگ در آینده خواهد بود در فعالیتهای فرهنگی در سطح جهانی است. یعنی مقابله با حرکتهایی از نوع ترجمه مثنوی مولوی به زبان کشوری که در آن مدفون است و اهدای آن به سران کشورهای جهان از سوی ریاست جمهور این کشور.
این کارشناس فلسفه و ادبیات در ادامه اظهار داشت: در حالیکه در رسانه ملی ما بی هیچ حساسیتی به قضایایی از این دست به جای نام جلال الدین محمد بلخی گفته میشود جلال الدین رومی، که اگر نه برای پاسداشت هویت ایرانی دستکم برای تکریم هویت اسلامی نشاندهنده عدم حساسیت و بی توجهی گردانندگان مراکز فرهنگی کشور است که نظایر آن را در غالب نهادهای فرهنگی میتوان سراغ گرفت.
بقایی در مورد خطرات و تبعات منفی این مصادرهها در دراز مدت که با سکوت مسئولان کشورمان انجام میشود گفت: طبیعی است که در هر کشوری با سست شدن مبانی فرهنگی و هویتی، آنچه که در نهایت آسیب خواهد دید تمامیت ارضی است.
نظر شما