اوحتي زودتر ازموعدي كه به ما وعده كرده بود، درخبرگزاري " مهر" حضورپيدا كرد وبه تفصيل ازحضورخود درتيم بايرن و شايعاتي كه ازجدايي اوازاين تيم حكايت دارد سخن گفت والبته گفتني هاي بسيارديگري كه درپي مي آيد. هاشميان قبل ازهرچيزبه سوالات ما درمورد تيم بايرن توضيح داد:
آقاي هاشميان با آغاز فصل نقل و انتقالات زمستاني تيمها به جذب نفرات مورد نظر خود مي پردازند ودراين ميان 3 تيم از بوندس ليگا هم خواهان به خدمت گرفتن شما شده اند. آيا باشگاه بايرن اين موضوع را با شما درميان گذاشته است؟
بارها گفته ام كه من تا سال 2007 با تيم بايرن قرارداد دارم. روزي كه بايرن مرا به خدمت گرفت، تيم هاي بسيارخوبي حاضر بودند مرا به عضويت باشگاه خود درآورند اما من ترجيح دادم به بايرن مونيخ بپيوندم. من ازهمان اول هم مي دانستم كه رقابت دراين تيم چه كاردشواري است، چراكه بايرن بهترين تيم آلمان است وهمواره بهترين ها را به خدمت مي گيرد. براي رسيدن به موفقيت بايد تلاش كرد وفكرمي كنم انتخاب درستي داشته ام. اما طي اين مدت كمتردرتركيب اين تيم حضورپيدا كرده ام وتيم هاي زيادي براي به خدمت گرفتن من اعلام آمادگي كرده اند. با اين حال مسوولان باشگاه بايرن تا اين لحظه هيچ گونه صحبتي در اين خصوص با من نكرده اند. من تصميم دارم پس ازگذشت يك فصل ازحضورم درتيم بايرن دريك جمع بندي كلي به اين نتيجه برسم كه آيا ادامه حضوردراين باشگاه به صلاح من هست يا خير.
چنانچه بايرن شما را در فهرست فروش قرار بدهد چه تصميمي مي گيريد؟
فهرست فروش يك چيز ساختگي است. زيرا وقتي مي گويند يك بازيكن درفهرست فروش قرارگرفته، انگاركه اورا درفهرست سياه قرارداده اند ومن فكر مي كنم اين چيزها درايران وجود داشته باشد. بعنوان مثال هامبورگ تصميم مي گيرد همكاري خود را با تاپ مولرقطع كند، اما ازآنجا كه تا سال 2006 با اين مربي قرارداد دارد، بايد تا زمانيكه اوتيم پيدا نكرده حقوقش را پرداخت كند. درمورد بازيكن وضع به طوركلي فرق مي كند. دراين مورد رضايت اودردرجه اول اهميت قراردارد وچنانچه بازيكن نخواهد ازباشگاه جدا شود نمي توانند به زور اورا درفهرست فروش قراردهند.
اما كيكراز پيوستن قريب الوقوع شما به باشگاه بوخوم خبر داده است؟
من منكرمذاكرات دو باشگا ه درخصوص حضوردرتيم قبلي ام نمي شوم. مسوولان باشگاه بوخوم ازآنجا كه وضعيت نابساماني دررده بندي بوندس ليگا دارند، ازمسوولان بايرن خواستند تا براي جلوگيري ازسقوط به دسته دوم مرا به خدمت بگيرند. دراين خصوص ،هم با من وهم با مديربرنامه هايم تماس گرفتند، اما من موافقت نكردم.
آيا فكر نمي كنيد چنانچه به حضورخود در تيم بايرن پافشاري كنيد، فرصت حضوردرتركيب اصلي تيمهاي ديگررا ازدست مي دهيد؟
بگذاريد يك چيزرا روشن كنم. زماني كه من درتيم هامبورگ حضورداشتم وكمترمي توانستم درتركيب اصلي اين تيم حضورپيدا كنم، همه روزنامه ها نوشتند كه فوتبال وحيد تمام شده وچه بهتركه به ايران بازگردد تا دوباره ازصفر شروع كند. اما من دراين مدت به فراگيري سبك فوتبال آلمان وفرهنگ وزبان اين كشورپرداختم. پس ازآن وقتي كاملا ساخته وپرداخته شدم، به تيم بوخوم پيوستم وتوانستم درسال اول 8 گل براي اين تيم به ثمربرسانم، سال دوم 10 گل زدم وسال بعد 16 گل.
من پله هاي ترقي را يكي يكي پشت سرگذاشتم تا اينكه به بايرن مونيخ رسيدم. حضوردراين تيم كارچندان ساده اي نيست واغراق نمي كنم اگربگويم كشورهايي مثل چين وقطرحاضرند به باشگاههاي بزرگ حتي پول بدهند تا بازيكنانشان را به خدمت بگيرند. تاكاهارا بازيكن تيم ملي ژاپن زماني كه براي انجام تست به هامبورگ رفته بود 40خبرنگاربه همراه اين بازيكن به كشور آلمان رفتند تا ازحضورش مطلب وعكس تهيه كنند. درحال حاضرهم بازي هاي هامبورگ ازطريق شبكه لايو( LIVE ) پخش مي شود واين شبكه بيننده هاي بسياري هم دارد وطبعا بحث مسائل تجاري هم درميان است.
من حضوردربايرن را به هرتيمي ترجيح مي دهم، چراكه دراين تيم همه بازيكنان جزو ملي پوشان كشورشان محسوب مي شوند و رقابت تنگاتنگي بين بازيكنان وجود دارد. وقتي دراين تيم شوان اشتايگر بازيكن تيم ملي آلمان مجبورمي شود براي 5، 6 بازي با تيم آماتورها به ميدان برود ويا دايسلركه او را پديده فوتبال آلمان مي دانند، ازروي سكو نظاره گربازي مي شود بنابراين بايد پذيرفت درفوتبال حرفه اي بيرون ماندن ازتيم امري طبيعي است وبايد با سعي وتلاش و البته صبروبردباري به خواسته خود رسيد.
درتيم بايرن با كدام بازيكن يا بازيكنان ارتباط نزديكتري داريد؟
درتيم هايي مثل بايرن كه براي قهرماني به ميدان مي روند، بازيكنان وقت آزاد ندارند وهمواره دراردوي تيم با يكديگرهستند. تيم ماهفته اي دومسابقه انجام مي دهد، يك مسابقه دربوندس ليگا و يك مسابقه درليگ قهرمانان يا جام حذفي. بنابراين هفته اي 4 روزدرهتل به سرمي بريم وهمواره دركناريكديگر هستيم. ما به اندازه كافي همديگررا مي بينيم ومترصد فرصت هستيم تا دروقت آزاد خود با ديگران ملاقات كنيم. اما دربوخوم وهامبورگ هفته اي يكي، دوروز تعطيلي داشتيم وزمان بيشتري براي رسيدگي به اين اموردراختيارمان بود. با اين اوصاف سباستين دايسلررا به سايربازيكنان بايرن مونيخ ترجيح مي دهم ورابطه نزديكي با يكديگرداريم.
چه ويژگيهايي درنوع مربيگري ماگات بارزتراست وخصوصيات اورا در قياس با سايرين چگونه برمي شماريد؟
هرمربي براي خود يك سبك وسياقي دارد. به عنوان مثال پيترنويوقا مربي بوخوم بسياردوستانه با بازيكنان رفتارمي كرد و بدنسازي را با توپ دردستوركارقرارمي داد. اما ماگات مربي است كه خيلي به انضباط تيمي اهميت مي دهد وبيشتردرفصل بدنسازي برروي قدرت بدني بازيكنان كارمي كند. مربيان مثل معلم هستند وبازيكنان بايد به درستي درس هاي آنها را پس بدهند. اما هدف تمام مربيان يكسان است وچيزي جز انجام يك بازي خوب توام با پيروزي نمي خواهند. فيليكس ماگات درتيم بايرن با يك مشت بازيكن حرفه اي طرف است كه اصول اوليه فوتبال را بلدند. مثلا اوبه ذي روبرتو وبالاك چطور استپ كردن را ياد نمي دهد، چرا كه آنها پيش تر، اينگونه چيزها را ياد گرفته اند.
شايعاتي مبني بر حضور پيدا نكردن فريدون زندي درتيم ملي كشورمان وجود دارد. فكرمي كنيد اين شايعه چقدر به واقعيت نزديك باشد؟
من به عنوان يك بازيكن خيلي خوشحال مي شوم، فريدون زندي درتيم ملي ايران حضورپيدا كند. اوبازيكني است كه درفوتبال آلمان بزرگ شده وقابليت هاي فراواني دارد. همانطوركه قبلاهم گفتم درجايي كه قطريها به خريد بازيكناني با مليت غيرقطري روي مي آورند، چرا ما ازفريدون زندي استفاده نكنيم؟! با وجود اين اگرهم حضوراودرتيم ملي به واقعيت نپيوندد چندان مشكلي نيست. ما آنقدربازيكن خوب داريم كه كمبودي ازاين بابت احساس نخواهيم كرد.
حتما مي دانيد محرم نويدكيا در تيم بوخوم حضور پيدا كرده است. آيا حضور او در باشگاه سابق خودتان را مثبت ارزيابي مي كنيد؟
قطعا چنين است. پيتر نويوقا يك مربي خوب و توانكمند است و نويدكيا مي تواند با حضور در اين تيم بر بار فني خود بيافزايد. البته او تا روز دوشنبه هيچ تماسي با من نگرفته بود و من هم شماره اي از او نداشتم تا اينكه به من زنگ زد و گفت رفته رفته كار با توپ را آغاز كرده و پا به توپ شده و اميدوارم بتواند در بوندس ليگا موفق شود ومن هم با كمال ميل حاضرم هر گونه مشاوره اي به او بدهم.
يادآوري يك خاطره ناخوشايند؛ ازجريان شكستگي بيني تان توسط ساندي اوليسه بگوييد:
اتفاق بسيارعجيبي بود؛ نه تنها براي من بلكه براي همه اعضاي تيم. او بيشتر اوقات با بازيكنان بوخوم مشكل داشت كه ازجمله مي توان به اختلاف او با داريوش ووژ اشاره كرد. اوليسه به بازيكنان امرونهي مي كرد، درحاليكه درفوتبال آلمان، اين امر به بازيكنان ارتباطي پيدا نمي كند. درروزحادثه اوليسه به من گفت چرا نمي دوم ومن هم درپاسخ گفتم كه اونه كاپيتان تيم است ونه مربي تيم. به اوگفتم:" تيم بوخوم، تيم نيجريه نيست كه توفكركني كاپيتان آن هستي."
پس ازاين درگيري لفظي وقتي وارد كابين شديم، اوبا سربه بيني من كوبيد ودرميان تعجب تمام بازيكنان بوخوم، بيني ام شكست. او بعد ازاين حادثه با من تماس گرفت وعذرخواهي كرد.گفت يكي ازبرادرهايش سكته قلبي كرده ودرآن لحظه حال مساعدي نداشته است. من هم با مسوولان تيم صحبت كردم وگفتم اگرآنها فكرمي كنند با بازگشت اوليسه، من ناراحت مي شوم، چنين چيزي نيست واومي تواند به بوخوم بازگردد. اما آنها گفتند اين چيزي است كه به باشگاه مربوط مي شود نه به بازيكن، چرا كه درصورت بازگشت اوليسه به بوخوم، به باشگاه بي احترامي مي شود. مسوولان باشگاه ازيكايك بازيكنان بوخوم نظرخواهي كردند و پس ازكلي تحقيق وتفحص، اورا ازباشگاه كنارگذاشتند. اوليسه پس ازاين ماجرا به باشگاه اصلي خود كه دورتموند بود، پيوست. اما با نامه نگاري مسوولان بوخوم به اين باشگاه، آنها هم بلافاصله قرارداد خود را با اين بازيكن فسخ كردند.
اوليسه پس ازآن درمصاحبه با روزنامه ها عنوان كرد كه من به اوگفته بودم:" سياهپوست" واين درحالي بود كه اگرمن ازاوبه خاطر شكستن بيني ام شكايت كرده بودم، كلي غرامت دريافت مي كردم. با اين حال اوبه دروغ، خواست كه خود را بي گناه جلوه هد، اما من درمصاحبه با روزنامه هاي آلماني، حقيقت ماجرا را بيان كردم. نكته مهم اينجاست كه تيم بوخوم درآن زمان براي حضوردر جام يوفا مي جنگيد واخراج بازيكني با كيفيت اوليسه مي توانست به تيم لطمه بزند، با اين حال مسوولان تيم حاضرنشدند كه اين بي احترامي را به تيمشان تحمل كنند وگفتند يا با همين نفرات به جام يوفا صعود مي كنيم ويا صعود نمي كنيم. همين موضوع سبب اتحاد وهمبستگي بازيكنان تيم شد وپس ازاينكه به مقام پنجم بوندس ليگا رسيدم، به جام يوفا صعود كرديم.
ارتباط شما با رسانه ها و مطبوعات آلماني به چه صورت است؟
خوشبختانه ارتباط خوبي با رسانه هاي آلمان دارم ودرمورد ماجراي ساندي اوليسه هم تمام رسانه ها وروزنامه ها طرف من بودند. كيكرواشپورت بيلد ازمن حمايت مي كنند. آنها درمصاحبه هايشان با من انصاف را رعايت مي كنند ومن هم خيلي با آنها راحتم. درواقع آنها با سوالهايشان، بازيكنان را به بيراهه نمي برند واين ارتباط نزديك همواره بين من ورسانه هاي آلماني وجود داشته است.
با توجه به اينكه تا به حال با مربيان بزرگي كار كرده ايد، ارزيابي تان نسبت به برانكوچيست؟
من مدت كوتاهي با اين مربي كاركرده ام وشناخت آنچناني نسبت به ايشان ندارم، اما يك خوبي خيلي بارز آقاي برانكو اين است كه با بازيكنان به آرامي برخورد مي كند و اين درمورد بازيكن ايراني جواب مي دهد. ما ايراني ها درتقابل با مربياني كه بخواهند خيلي منضبط وسختگيرباشند، جبهه مي گيريم. به لحاظ فني هم بايد گفت كه سابقه مربيگري تيم ملي كرواسي را دارد واين چيزها درنوع مربيگري ايشان بي تاثيرنبوده است. فوتبال ايران به لحاظ پتانسيل درآسيا حرف اول را مي زند وخيلي خوب است كه اين تيم زيرنظراين مربي كار مي كند.
ايران در مرحله دوم رقابتهاي مقدمات جام جهاني در گروه B با تيم هاي ژاپن، كره شمالي و بحرين هم گروه شده، آيا اين گروه بندي را مثبت ارزيابي مي كنيد؟
من فكر مي كنم اگرخودمان هم مي خواستيم اين گروه را دستكاري كنيم، نمي توانستيم تيم هايي به اين سادگي درآن قراردهيم. ژاپن تيمي است كه فوتبال بازي مي كند وما هيچگاه مقابل تيمهايي كه فوتبال بازي مي كنند مشكل نداريم. ضمن اينكه صرف نظراز مباحث نژادي ، بايد خوشحال باشيم درگروهي قرارگرفته ايم كه دوتيم عربي درآن حضورندارند، چرا كه عرب ها هميشه براي ما مشكل ايجاد مي كنند. به نظرمن دوره مقدماتي مرحله اول، ازاين مرحله سخت تربود وديديد كه چيزي با حذف شدن فاصله نداشتيم. ما چنانچه دربازي اول مقابل بحرين درمنامه به پيروزي برسيم وپس ازآن دوبازي خانگي خود را مقابل تيم هاي ژاپن وكره شمالي با پيروزي پشت سربگذاريم، تقريبا درهمان مرحله رفت صعود خود را قطعي كرده ايم به نظرمن نسبت به تمامي ادوارشانس ما براي صعود به جام جهاني بيشتراست.
اما برانكو گروه B را گروه سختي مي داند؟
البته اين طبيعي است. يك مربي هرگزنمي خواهد تيم هاي حريف را آسان تلقي كند.اواين ذهنيت را به سايرين القاء مي كند كه با تيم هاي قدرتمندي بازي دارد. به نظرمن كاردرست هم همين است، زيرا درغيراين صورت چه بسا بازيكنان دچارغرورشده ونتوانند آنچنان كه بايد وشايد درزمين مسابقه حضورپيدا كنند.
بازي دوستانه ايران با آلمان را چطور ديديد؟
اينگونه بازيها توان فني تيم هايي مثل ايران را بالا مي برد. اما درآن بازي تيم ما حتي مي توانست برنده ديدارباشد، من دررختكن به بازيكنان مي گفتم بايد آلمان را شكست بدهيم، زيرا مگرآنها چه كارويژه اي مي كنند كه ما ازانجام آن عاجزيم. البته نيمه دوم بازي با آلمان ازآنجاكه مربيان دو تيم دست به تعويض هاي پرشماري زدند، روند بازي دستخوش توقف شد. با اين حال تجربه خوبي بود. آلماني ها پس ازآن بازي به من گفتند كه تيم جوان وخوبي داريد. اما روي هم رفته فكرمي كنم اين بازي خيلي خوب بود وتيم ما براي قرارگرفتن درمسير پيشرفت بازهم به برگزاري اين گونه ديدارها احتياج دارد.
آيا انتخاب علي كريمي به عنوان بازيكن سال آسيا در رسانه هاي آلمان بازتاب داشت؟
آقاي گل شدن علي دايي ازطريق روزنامه كيكر پوشش خبري داده شد، اما درمورد علي كريمي چيزي نشنيدم. اما حتما انتخاب او به عنوان بازيكن سال آسيا، دررسانه هاي آلماني بازتاب داشته ومن نشنيده ام. ضمن اينكه درهمين جا ازاينكه كريمي توانسته به عنوان بهترين بازيكن سال آسيا دست پيدا كند، خوشحالي خودم را ابرازمي كنم وبه اين بازيكن خوب تيم ملي كشورمان تبريك مي گويم.
درحال حاضر شما به عنوان يك بازيكن آماده درخدمت تيم ملي هستيد، اما درگذشته پافشاري شما براي نيامدن به تيم ملي، چه بسا به نوعي اين ذهنيت را براي فوتبالدوستان به وجود آورده بود كه شما براي تيم ملي شرط و شروط مي گذاريد. دراين ارتباط توضيح بفرمائيد.
دربازيهاي آسيايي سال 1998 به عنوان يك بازيكن 21 ساله درتيم ملي دردوبازي 3 گل به ثمررساندم، اما پاداش خوب بازي كردنم را با نشستن برروي نيمكت تا آخربازيها دريافت كردم. درآن زمان اتفاقاتي درتيم ملي افتاد كه اصلا خوشايند من نبود. مثلا بازيكني كه درارنج تيم قرارداشت، به يكباره دوساعت قبل ازبازي ازتيم خط مي خورد. درآن زمان احساس كردم ازاسم بازيكن سوء استفاده مي شود ومن با اينكه هنوزبه موقعيت كنوني خود درفوتبال آلمان دست پيدا نكرده بودم، طي يك مصاحبه ازهمه اين ماجراها پرده برداشتم كه براي 6 ماه به تيم ملي دعوت نشدم. پس ازآن گفتم به خاطرشرايطي كه پيش ازاين درتيم ملي با آن مواجه شدم، قصد دارم ديگرهرگزبه تيم ملي بازنگردم، چرا كه نمي خواستم لااقل ازباشگاه هامبورگ كه درآن زمان درعضويت اين تيم بودم، دوربيافتم. الان هم خيلي خوشحالم كه درآن زمان اين تصميم را گرفتم، چرا كه نه درتيم ملي فرصت حضورپيدا مي كردم و نه مربيان باشگاه به من فرصت دوباره مي دادند.
پس ازآن روزنامه ها هرروز ازقول من مي نوشتند كه قصد ندارم به تيم ملي بيايم. فكرمي كنم ايراد ازمن نبود، چرا كه حرف من همان حرف قديمي بود، اما برسرحضورمن در تيم ملي دركشورمانورمي شد. من خودم هم اگرجاي خوانندگان روزنامه ها بودم، پيش خودم مي گفتم" خب نمي آيد، نيايد"!!
ودربازي با اردن شما پس ازسال ها به تيم ملي كشورمان بازگشتيد.
دربازي با اردن اگرتيم ما مساوي مي كرد يا مي باخت ازجام جهاني حذف شده بوديم. مهدوي كيا وبرهاني دراين بازي حساس دچارمحروميت بودند وازطرف مردم فشارزيادي به من آمد كه درتيم ملي حضورپيدا كنم. اين را نيزبه شما بگويم كه طي اين مدتي كه درتيم ملي حضورنداشتم، خيلي ها ازجمله بعضي ازكساني كه درحال حاضردرفدراسيون فوتبال هستند، به من وصله چسباندند كه عرق ملي ندارم. اما من هرگزبه اين حرف ها اهميتي ندادم تا اينكه دربازي مقابل اردن، تيم ملي كشورمان را درشرايط بسيار سختي ديدم و احساس كردم مي توانم به اين فوتبال كمك كنم وبه همين خاطربازگشتم.
اگراين بازي فينال جام جهاني هم بودبه تيم ملي برنمي گشتم، اما ازآنجا كه با شكست دراين بازي ازدوررقابتها حذف مي شديم به همين خاطرتصميم گرفتم هرطورشده وبا تمام توانم به كمك تيم ملي بيايم. به عنوان يك ايراني بايد به نسل نوجوان وجوان اين مملكت بيانديشم وحضورتيم ملي درجام جهاني بيشترازهمه به سود آنها خواهد بود.اگر در اين شرايط به تيم ملي بازنمي گشتم دچار كم لطفي مي شدم.من فقط به خاطر اين مردم به تيم ملي بازگشتم و صحبت هاي هيچ كس در بازگشت من به تيم ملي تاثيري نداشت.
با توجه به اينكه چندين سال از تيم ملي دور بوديد در بازگشت خود چه تغييراتي را در تيم ملي مشاهده كرديد؟
در حال حاضر اردوي تيم ملي جوان است و به همين خاطر شاهد باندبازي در تيم ملي نيستيم چون آنها هنوز تجربه انجام اين كارها را ندارند.ضمن اينكه در گذشته تمام فوتبال ما در پرسپوليس و استقلال خلاصه مي شد اما در حال حاضر بازيكنان شهرستاني در تيم ملي حضور دارند و اين موضوع سبب شده كه تيم هاي شهرستاني هم بر روي فوتبال سرمايه گذاري كنند. الان از پرسپوليس، استقلال، پاس، سپاهان، فولادو برق شيراز در تيم ملي بازيكن هست و ديگر مربي تيم نمي آيد كفه ترازوي بازيكنان تيم ملي را بين بازيكنان دو تيم مساوي نگه دارد . قبلا مربيان وقتي يك بازيكن از تيم آبي را به زمين مي فرستادند پيش خود مي گفتند يك بازيكن هم از تيم قرمز به زمين بفرستند تا تعداد آنها مساوي شود.در حال حاضر جو تيم ملي خيلي سالم است.
در پايان براي پيشرفت ورزش كشور و به خصوص فوتبال چه توصيه اي داريد؟
قبل از هر چيز اميدوارم با تلاش و همكاري بازيكنان و حمايت رسانه ها و مردم به جام جهاني صعود كنيم. در خصوص پيشرفت ورزش بايد بگويم چنانچه مي خواهيم در چيزي طعم موفقيت را بچشيم بايد با نظم و برنامه پيش برويم.ما مي توانيم با يك برنامه ريزي صحيح در جايگاه بهتري نسبت به جايگاهي كه امروز قرار داريم برسيم.
نظر شما