۲۷ آذر ۱۳۸۳، ۱۱:۱۳

ادبيات داستاني ايران و موتيف هاي جهاني به روايت يك نويسنده در گفت و گو با مهر

آرش جواهري : خارجي ها با شنيدن قصه هاي نيم جويده ي خود از دهان ما لذت نمي برند / بايد به ياد آوريم كه پدران ما چگونه قصه مي گفتند

خبرگزاري مهر - گروه فرهنگ و ادب : آرش جواهري - نويسنده ، گفت : غالبا وقتي سخن از جهاني شدن ادبيات داستاني ما به ميان مي آيد ، بي اختيار مفهوم دهكده ي جهاني به ذهن خطور مي كند ، اما من هميشه جهان را كوچكتر از يك دهكده ديده ام ، شايد كاروانسرايي محقر در معبر راه هاي دور با مسافراني از چهار گوشه و چهل اقليم غريب كه شبانگاهي در آن گرد آمده اند ...


نويسنده ي رمان طنز آلود " رمـــــــــادي " كه با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر سخن مي گفت ، با بيان اين مطلب افزود : اگر بخواهيم در حلقه ي اين اطراق نشينان ناشناس ، گوشي براي شنيدن قصه هايمان داشته باشيم ، نخست بايد از ديده ها و شنيده هاي خود بگوييم ، از تاريخ و جغرافيا و تاريخ تجربه هاي خويش كه بي گمان ، آن مسافران هرگز از باز شنيدن قصه هاي نيم جويده ي خود از دهان ما لذتي نخواهند برد ، آنها شرح عجايب شگفت انگيز ما را طالبند و نه چيز ديگر .

شاملوها و نيماها اين راه را روزگاري در شعر پيموده اند و كيارستمي ها و مخملباف ها امروز در سينما مي پيمايندش ، شايد ما نيز فردايي ديگر در ادبيات داستاني بپيماييمش .  
نام گوينده : آرش جواهري
آرش جواهري درباره ي وضعيت ادبيات داستاني ايران و موتيف هاي جهاني آن تصريح كرد : بايد هنگام قصه گويي به ياد آوريم كه پدران ما چگونه قصه مي گفتند و چگونه شنوندگان خود را چنان بر سر ذوق مي آوردند كه حتي بعد از گذشت قرنها هنوز ما شرح آن حكايت ها را از دهان مسافراني بيگانه كه از آن سوي جهان به اين كاروانسرا آمده اند ، با اشتياق مي شنويم ، اين مسافران انتظار دارند ما نيز قصه هاي تازه مان را به طريقي بگوئيم كه ياد آور روش نياكانمان در قصه گويي هزار و يك شب ها  و گلستان ها و مثنوي ها باشد ، همان طور كه ما از جويس انتظار اوديسه گويي داريم و از كافكا و سلين ، دوزخ دانته را مي طلبيم و از فاكنر كتاب مقدس را .

نويسنده ي رمان طنز آلود " رمادي " خاطرنشان ساخت : من منكـــــــــر شنيدن قصه هاي ديگر مسافران اين كاروانسرا و آموختن شيوه ها و فنون داستان پردازي شان نيستم ، اما حاصل اين همه ، شايد بوي اقليم هاي شرقي ما را بدهد ، رنگ فرهنگ ايراني ما كه لاجرم " گندم از گندم برويد ، جو ز جو " و البته در اين راه ، ما نيز مدرنيسم و پست مدرنيسم خود را خواهيم داشت ، اما نه به طريقي كه از قياسمان خنده آيد خلق را ، شاملوها و نيماها اين راه را روزگاري در شعر پيموده اند و كيارستمي ها و مخملباف ها امروز در سينما مي پيمايندش ، شايد ما نيز فردايي ديگر در ادبيات داستاني بپيماييمش .  

کد خبر 139709

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha