به گزارش خبرنگار مهر، مراسم رونمایی از کتاب «جشننامه ابوالحسن نجفی» که به تازگی به کوشش امید طبیبزاده و انتشارات نیلوفر منتشر شده، عصر دیروز سه شنبه 15 شهریور با حضور ابوالحسن نجفی، محمدعلی موحد، فتحالله مجتبایی، ضیاء موحد، حسین معصومی همدانی، امید طبیبزاده بزرگان و پیشکسوتان عرصه ادب و قلم در موسسه فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
فتحالله مجتبایی در این مراسم گفت: نزدیک به 10 سال بود که منتظر انتشار این کتاب بودیم. فعالیت دوستان بالاخره به نتیجه رسید و این کتاب منتشر شد و به دست علاقهمندان رسید. دوستی من با نجفی از یک آشنایی آغاز شد و آن هم به سالهای آخر دهه 20 بر میگردد که باهم در دانشکده ادبیات بودیم. نجفی ادبیات فرانسه میخواند و من مشغول تحصیل ادبیات انگلیسی بودم. در این زمان برخی از درسهایمان با هم مشترک بود.
وی افزود: آن سالها جریانهایی بین دانشجویان وجود داشت که مانع از برقراری ارتباطهای نزدیک میشد. در آن سالها با نجفی سلام و علیک داشتیم، اما آن جریانها مانع شدند که ارتباط نزدیک و صمیمانهای با هم برقرار کنیم. سال 32 بود که آن جریانها به هم خوردند و ما به هم نزدیکتر شدیم. نجفی در همان سالها موسسه انتشاراتی نیل را راهاندازی کرد و ریشههای دوستی ما قوت بیشتری گرفت.
این نویسنده گفت: کتابهایی که در این انتشارات چاپ میشد، بهترین کتابهایی بودند که آن زمان به فارسی ترجمه میشدند. وقتی مجله سخن دوباره شروع به کار کرد، باهم صمیمیتر شدیم و غالبا یکدیگر را در جلساتی که در دفتر مجله سخن یا خانه شاعران مختلف برگزار میشد، میدیدیم.
مجتبایی گفت: نجفی در این سالها یک جذابیت و آرامش خاص در چهره نجفی بود. یک حجاب همیشه پیش روی او بود که نمیگذاشت، دیگران زیاد به او نزدیک بشوند. مسئولیت انتشار مجله سخن، سالها با نجفی بود و تشخیص من این است که زمان مسئولیت نجفی، بهترین دوران این مجله بود. بعد از مدتی نجفی به فرانسه رفت و من هم راهی سفر هندوستان شدم و 20 سال یکدیگر را ندیدیم. وقتی هر دو به ایران برگشتیم، دوباره با هم دیدار کردیم. آن زمان بود که میدیدم همه اعضای فرهنگستان احترام خاصی برای نجفی قائل هستند که دلیل این حرمت، به نظرم اخلاق، ذوق هنری و مهمتر آرامش ایشان بود.
وی در ادامه گفت: مهمترین چیزی که در زندگی برای نجفی مهم است، زبان است و با یک تعصب خاص از آن دفاع میکرد. زبان فارسی جزئی از وجود نجفی شده است. او در 3 زمینه وارد کار در حوزه زبان و ادبیات فارسی شد و حق مطلب را ادا کرد. اول ترجمه و بازگردانی از زبان فرانسه. دوم در زمینه زبانشناسی که در آن تعصب عمیق و شدیدی درباره غلط ننوشتن داشت. و سوم این که از همان اوایل به موضوع عروض، توجه و علاقه خاصی داشت و در طول 50 تا 60 سال اخیر این موضوع را رها نکرد.
این محقق گفت: ابوالحسن نجفی تا به حال یک زندگی پربار و ثمربخش داشته است که امیدوارم سرلوحه و سرمشق جوانان کشور قرار بگیرد.
در ادامه این برنامه ضیاء موحد گفت: انسانهایی وجود دارند که وجود کتبی یا وجود صوتی خوبی دارند، ولی وجود شفاهی ندارند. افراد زیادی وجود دارند که مثلاً در عرصه موسیقی، سالها نزد استادان بزرگ زحمت کشیده و مشق کردهاند، ولی وقتی میشنوند که استاد ساز را زمین گذاشته، میگویند بهتر است برویم و معطل نشویم.
وی گفت: یکی از منتقدان گفته بود حضور شعر حافظ بهتر از خود حافظ است. مساله حضور به معنای مثبتش در ادبیات ما زیاد مطرح شده است. این نوع حضور، چیزی است که ابوالقاسم قشیری در دیدارش با ابوالحسن خرقانی به آن اشاره میکند. خرقانی انسان عجیبی بوده است. در جایی میگوید: به صحرا رفتم. تنگ بود. به حجره بازگشتم.
موحد ادامه داد: شاملو درباره دیدارش با نیما میگوید وقتی به خانهاش رفتم، فقط تماشایش میکردم. به همین خاطر تاثیر زیادی از نیما گرفت. مشخصه یک چیز خوب، حضور و فراگیر بودنش است. ممکن است فردی فقط موسیقی بداند و در زمینههای دیگر فراگیر نباشد. هرچه حضور فرد فراگیرتر باشد، شناختهشدهتر میشود. برخی انسانها حضورشان فراگیر و تاثیرگذار است. انسانهای عمیقی هستند و سر کسی منت نمیگذارند.
نظر شما