۴ دی ۱۳۸۳، ۱۱:۳۸

مخاطب محوري، خطرات و تبعات - 5

عليرضا سربخش: تكراري شدن سوژه ها و قصه ها مخاطبان را از تلويزيون دور كرده است / بدآموزي ، جزء ثابت برنامه هاي طنز شده است

متاسفانه بدآموزي به عنوان بخشي از برنامه هاي تلويزيوني ما درآمده است . براي جلوگيري از اين كار بايد فكري كرد.

عليرضا سربخش، مسوول امور سينمايي بنياد مستضعفين و جانبازان در گفت و گو با خبر نگار تلويزيوني "مهر" درباره اينكه مخاطب محوري و توجه افراطي چه تبعاتي و خطراتي را براي رسانه ملي به وجود مي آورد با اشاره به اين مطلب  گفت: نمي گويم  مخاطب ارزش و اعتبار يا اهميت ندارد. بلكه به عكس در تلويزيون برنامه ساخته مي شود تا مخاطب خود را بيابد. اگر برنامه اي بدون مخاطب باشد كه ارزش خود را از دست مي دهد. اما در اين بين نبايد به ميزان حداكثر جلب مخاطب با استفاده از هر نوع محتوا و مفهومي بها داد. توجه به مخاطب و جذب بيننده تا جايي پسنديده است كه به محتوا آسيب نزد و براي مخاطب بدآموزي نداشته باشد.

وي در ادامه خاطر نشان كرد:  متاسفانه در برنامه هاي تلويزيوني ما به خصوص آثاري كه در عرصه كمدي ساخته مي شود، ما شاهد بدآموزي هاي بسياري هستيم. طي چند ماه گذشته به موارد جديدي برخوردم كه پيش از اين در برنامه هاي طنز استفاده نمي شد. يكي از اين موراد  دستشويي و توالت رفتن شخصيت ها است . آن ها  براي رفتن توي دستشويي صف مي كشند ، در توالت با هم صحبت مي كنند و شوخي هاي ناپسندي را مطرح مي كنند. 

وي افزود: بارداري خانم ها هم موردي است  كه بسيار شفاف و به دور از حجب و حيا مطرح مي شود. البته مطرح شدن اين مساله بد نيست  بلكه  باز كردن بيش از اندازه آن به از ميان رفتن برخي از حرمت ها منجر مي شود كه ناپسند و دور از شان رسانه ملي است. همچنين برخي كلمات استفاده مي شود كه در لايه هاي دوم و سوم خود قابليت برداشت هاي جنسي ( اروتيك ) را دارد يا به وسيله حركات و اشاره هايي كه مي شود تعبيرهاي دو گانه اي به وجود مي آورد. مساله نام بردن از برخي خوانندگان لس آنجلسي و استفاده از موسيقي هاي آنها و صدا كردن پدر و مادر با اسم كوچك آنها از ديگر موارد روشن بد آموي در برنامه هاي تلويزيوني ما است كه تاثير مخرب بر بيننده مي گذارد.
سربخش درباره اينكه چه عواملي باعث ايجاد چنين تمايل افراطي به سليقه مخاطب و پايين آمدن كيفيت آثار تلويزيوني شده است، توضيح داد:  يكي از دلايل كه باعث به وجود آمدن شرايط كنوني شده است را بايد در اين جستجو كرد كه بيشتر شبكه هاي تلويزيوني ما هر شب به پخش برنامه هاي طنز  مي پردازد و چون اين برنامه ها به صورت روتين پخش مي شود، گاه يك برنامه 10 دقيقه قبل از پخش به دست دست اندركاران شبكه مي رسد كه طي اين مدت كم فرصت بازبيني و حذف و اصلاح موارد بدآموزي يا نامناسب  وجود ندارد. حتي اين كار مي تواند به عمد از سوي توليد كنندگان برنامه ها باشد.  اين مساله عاملي شده است كه فيلم و سريال هاي تلويزيوني كه از جذاب ترين و تاثيرگذار ترين برنامه هاي تلويزيون به شمار مي روند، بر مخاطب تاثير نامناسب بگذارد. مهم تر اينكه مشكل پايين بودن كيفيت توليد برنامه هاي تلويزيوني نه تنها توجه به مخاطب محسوب نمي شود كه بر عكس باعث رويگرداني آحاد مختلف مردم به خصوص جوانان خواهد شد.

اين كارشناس فرهنگي در پاسخ به اينكه در حال حاضر نظر سنجي به عنوان ابزاري براي توليد برنامه هاي تلويزيوني به كار گرفته مي شود، يادآور شد:  من اصولا" با تعيين ميزان مخاطب يك برنامه از طريق آمار و ارقامي كه ارايه مي شود، به هيچ وجه موافق نيستم. چون افرادي كه به تلويزيون تلفن مي زنند و از اين طريق اظهار نظر مي كنند. گروهي را تشكيل مي دهند كه هم دسترسي لازم و هم وقت مورد نظر براي تماس گرفتن با تلويزيون و اظهار نظر را دارند. در حالي كه بسياري از بينندگان تلويزيوني هستند كه در شهرها، روستاها يا ساير بخش هاي كشور زندگي مي كنند كه اصولا" يا دسترسي به تلفن ندارند يا از وقت كافي براي انجام اين كار برخوردار نيستند. نظر سنجي واقعي زماني اتفاق مي افتد كه مديران تلويزيون براي آگاهي از نظر اقشار مختلف مردم به مناطق گوناگون كشور سفر كنند و نظر آنها را جويا شوند. اينكه براي نمونه گفته مي شود كه مجموعه تلويزيوني " باجناقها" 75 يا 80 درصد با مخاطبان ارتباط برقرار كرده است از نظر من چندان پذيرفته نيست. حتي در پژوهش هايي نيز كه در اين زمينه انجام مي شود، به جهت ايراد در جامعه آماري كه مورد نظر پرسشگران قرار مي گيرد، نتايج به دست آمده از پژوهش چندان مورد توجه نمي تواند باشد. 
وي در اين خصوص كه مخاطب محوري چه ارمغاني براي تلويزيون و برنامه هاي آن به وجود آورده است، اظهار داشت:  حاصل توجه افراطي به مخاطب اين شده است كه به محض مورد توجه قرار گرفتن يك برنامه از سوي مخاطب ساير توليد كنندگان برنامه نيز تلاش مي كنند تا اثري مشابه به وجود بياورند. اين مساله باعث شده  سوژه ها تكراري و گاه آن قدر نازل شوند كه قابليت تماشا كردن نداشته باشند. براي نمونه شبكه دو مجموعه تلويزيوني به زبان آذري با نام " با جناق لر " را پخش مي كند. در همان زمان سريال " باجناقها " از شبكه 5 پخش مي شود. تا جايي كه من هم اطلاع دارم شبكه سه هم مجموعه اي با عنوان " با جناقها " مي خواهد بسازد. سريال " خانه به دوش " كه در ماه مبارك رمضان پخش شد هم به نوعي قصه دو باجناق را بيان مي كرد. اين تكراري شدن سوژه ها، قصه ها و حتي  شيوه اجرا باعث خسته كننده شدن برنامه هاي تلويزيوني مي شود و بيننده را از تماشاي تلويزيون دور مي كند.
سربخش در مورد دستيابي به يك اعتدال در توليد برنامه هايي كه هم جذب مخاطب را در پي داشته باشد و هم از ارزش هاي لازم اجتماعي و انديشه اي بهره ببرد، بيان كرد:  در شرايط كنوني بهترين راه برون رفت از اين وضعيت توليد برنامه هاي تلويزيوني است كه به تقويت ارزش ها و مسايل اعتقادي و انديشه اي در جامعه بپردازد و در صدد توليد آثاري باشد كه به ارتقا تفكر و انديشه بينندگان بيش ازهر چيز ديگر بها بدهد. در توليد يك برنامه تلويزيوني اساسي ترين ركن برنامه را تهيه كننده تشكيل مي دهد كه مي تواند عنصر تاثيرگذار و تعيين كننده اي باشد. بنابراين بايد توليد برنامه را به تهيه كنندگاني واگذار كرد كه افرادي آگاه، فهيم و آشنا به مسايل اجتماعي و باور و ارزش هاي عميق ديني ريشه دار در جامعه باشند. از طرف ديگر، مديران شبكه ها بايد نظارت كافي بر توليد برنامه ها داشته باشند تا آثاري توليد و پخش شود كه مناسب با شان مخاطب و رسانه ملي باشد. به خاطر داشته باشيم كه رييس سازمان صدا و سيما هر اندازه كه فردي متعهد هم باشد تا تمامي عوامل با هم ياري نكنند، نمي توان انتظار آثاري خوب و قابل قبول را داشت. بنابراين يك عزم همه جانبه مورد نياز است.

کد خبر 140589

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha