۲۴ شهریور ۱۳۹۰، ۱۱:۱۴

تیاتر در هفته ماضی/

ما یه چیزی گفتیم شما چرا باور می‌کنید!

ما یه چیزی گفتیم شما چرا باور می‌کنید!

تیاتر در هفته ماضی وقتی خاطرات گذشته خود را مرور کرد با مشتی حرف از سوی مدیران بخصوص مدیران تیاتر شهر مواجه شد که هیچ کدام از قد و اندازه حرف پا فراتر نگذاشته و به عمل تبدیل نشدند.

به گزارش خبرنگار مهر، از قدیم‌الایام گفته‌اند که حرف مالیاتی ندارد و کس نمی‌تواند بابت حرف زدن کسی بر او خورده گیرد و نانش را تخته کند! از این روست که دست به حرف زدن سیلاب کلمات را جاری کردن کار مدیر جماعت شده در عرصه فرهنگ و هنر و به طور اخص هنر تیاتر که پرورش دهنده چنین مدیرانی است.

هر مدیری که وارد عرصه تیاتر می‌شود از مدیران خرد و کلان گرفته تا جماعت مدیرانی که مدام در صندلی‌های مختلف می‌نشینند، چنان کلمات و جملاتی را بر زبان جاری می‌کنند که کس از زبان فلاسفه و منجمان و مورخان هم نشینده. در زمان‌های نه چندان دور مدیر جوانی پای بر پلکان تیاتر شهر گذاشت که در سخنوری دست همگان را از پشت بسته و دو قبضه کرده است!

وی همچون اسکندر بر تیاتر ایران ورود کرد و چشم‌اندازی را در مقابل تیاتری جماعت به نمایش گذاشت که همگان او را منجی تیاتر دانستند. اما از آن‌جا که زمان را داور منصفی در تاریخ می‌شناسند کلمات و سخنان پر رنگ و لعاب این مدیر جوان تیاتری هم در میزان عدالت قرار گرفت و چشمان نا امید تیاتری جماعت را همچون مردمان سرزمین‌های خورشید تابان به خط ناامیدی تبدیل کرد.

این مدیر جوان هر چه گفت همچون باد هوا در گستره تاریخ تیاتر ایران محو و نابود شد و هیچ کس ذره‌ای از این غبار را در تیاتر ایران شاهد نشد. آخر یکی نیست به این جماعت مدیران تیاتری و اخص مدیر تیاتر شهر بگوید آخر ای جوان عرصه سیمرغ نه جولانگه توست/ قول واهی می‌دهی و زحمت ما می‌زایی!

این که نشد انصاف هر کسی بیاید و هر چه دلش می‌خواهد به این جماعت بلاتکلیف تیاتری بگوید و دست آخر زبانی دراز نثارشان کند و برود جای دیگر به مدیریت خود تداوم بخشد و زندگی را با نشان دادن زبان دراز به جماعت بلاتکلیف هنرمند سپری کند. تیاتری جماعت مانده در این میان سرگردان و حیران و نمی‌داند که از این پس کدامین کلام را در دل و دیده خود نگه دارد تا روزی که شاهد تبدیل کلام به عمل باشد و از خوشی لبخندی بر لبش بنشیند.

وقتی به سراغ مدیر جماعت هم که می‌رود با خونسردی و بدون تغییر رنگی در چهره و با کمال اعتماد سر و سینه جلو می‌دهد و با صدایی رسا همچون بازیگران تیاتر می‌گوید: ما یه چیزی گفتیم شما چا باور می‌کنید!

کد خبر 1407930

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha