خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: «پرسه در خاک غریبه» طرح ساده و منسجمی دارد. شخصیتهایش به تناسب احتیاجی که نویسنده به آنها داشته، خلق شدهاند و به نظر میرسد در خلقتشان اسراف نشده باشد، ولی نقششان بعد از فصلهای مقدمهای رمان، کاملا مشخص و محسوس میشود. عبدالله باید در پی سئوالات فلسفی و خداجویانه باشد که پاسخگویی به بخشی از آنها وظیفه ذکریا، پسر سبزه روست. بهرام بار شوخیهای داستان را به عهده دارد. ابراهیم باید جوان فضول و کنجکاوی باشد که سهم کمتری از بقیه شخصیتهای رمان دارد و برخی از گفتگوهای اول کار را او باید با عبدالله انجام دهد. جمال هم در نقش فرمانده و الله مراد هم به عنوان یک شهرستانی که در دسته اول همراه این افراد میجنگد.
این رمان نقش اول ندارد که بخواهد رویش تمرکز کند و حالات روحیاش را بیش از دیگران توصیف کند. راوی تقریبا یک تعادل نسبی را برای روایت روحیات و حالات شخصیتها رعایت کرده است. تنها شخصیت عبدالله است که گذشتهاش، فلاشبک وار در برخی مقاطع کار روشن میشود و به تبع آن سیدولی که در این گذشته حضور داشته است. این گذشته هم در ادامه روند معرفی شخصیتها بیان میشود که با توجه بر کمحرف بودن شخصیت عبدالله، بر جذابیت قصه میافزاید.
قصه رمان از طرحی ساده و خطی بهره میبرد و شباهت زیادی به خاطراتی دارد که به قلم یک داستاننویس، تبدیل به داستان میشوند. نویسنده حتما به سراغ مستندات و حوادث واقعی رفته است، چون بسیاری از حوادث داستان، با حقایق و اتفاقاتی که در جنگ اتفاق افتاده، شباهت و تطابق دارند. استفاده از قاطر در عملیاتها، سرمای طاقتفرسای کردستان، استفاده عراقیها از گازهای شیمیایی علیه مردم کرد، آوارگی کردها در کوه، اسکان رزمندهها در خانههای روستایی و ... همگی از مواد لازم ساخت و ساز ساختمان قصه این رمان هستند که به خوبی و ترتیب خوبی، برای پیشبرد داستان، در جای خود قرار گرفتهاند.
با توجه به حجمی که رمان دارد، میتوان هنگام مطالعه فصلهای اولیه حدس زد که فصلهای جنگی و جدیتر، در فصلهای بعدی انتظار خواننده را میکشند. چون به نظر، روایت انتقال نیروها به محل عملیات و شرح مسائل مرتبط با این انتقال کمی اطناب دارد و نویسنده برای رساندن خواننده به مقاطع حساس و رو به اوج کار، شوخی و معرفی شخصیتها را قرار داده است. با این وجود فصلهای اولیه زیاد هم مخاطب را خسته نمیکنند ولی داستان از فصل ششم به بعد است که کاملا روی غلتک میافتد.
تصویرسازی و روایت این قسمتهای کتاب، از نقاط قوت آن محسوب میشود. نویسنده موفق شده در این مقاطع، میدان جنگ و جدی بودنش را در تضادی مناسب با شوخیهای ابتدای کتاب نشان بدهد. یک نکته درباره شخصیتهای دسته یک در میدان جنگ «پرسه در خاک غریبه» انتظار خواننده برای کشته شدنشان و وقوع حادثهای برایشان است. به نظر میرسد نویسنده زندگی برخی از این افراد را تا فصلهای پایانی طولانی کرده است که البته توجیه این حرکت، احتمالا نقشی است که قرار بوده، تا آخر داستان ایفا کنند. جمال فرمانده، الله مراد مراقب قاطرها، ابراهیم جوان و آرپیجیزن مریض، افرادی هستند که از دسته یک شهید میشوند.
همانطور که اشاره شد، بعد از معرفی شخصیتها، میتوان توقعاتی از آنها داشت که در صفحات بعدی این توقعات را براورده کنند. مثلا مخاطب حدس خواهد زد که بهرام با وجود حجم زیاد شوخیهایش قرار است به اصطلاح یک جای داستان کنترل از کف بدهد و داد و فریاد جدی راه بیاندازد. کما این که بعد از فتح تپه و در پایان داستان هم با دیدن کره الاغ یخ زده، این اتفاق میافتد.
اما یک نکته مبهم درباره سرنوشت عبدالله وجود دارد و آن زمانی است که بعد از عملیات، عبدالله به همراه پیرمرد سپیدمو به دهکده میرود و بعد از حمله شیمیایی گارد ریاستجمهوری عراق، مشخص نمیشود چه بر سرش میآید. چون ذکر میشود که همه پایین را نگاه میکردند و دهکده وسط سمت چپ دشت قرار داشت و ذکریا یا جوان سبزهرو هنگام بمباران شیمیایی، صدای عبدالله را پشت سرش میشنود که: ما آمدیم زندگی کنیم که قیمتی شویم نه این که به هر قیمتی زندگی کنیم. اما هنگامی که برمیگردد، عبدالله را نمیبیند. این جملات حاوی این مفهوم اند که عبدالله باید شهید شده باشد ولی در این قسمت دقیقا مشخص نمیشود که دهکدهای که عبدالله به آن رفت، زیر چتر مواد شیمیایی قرار میگیرد یا نه و سرنوشت عبدالله مبهم میماند.
دهقان توانسته در رمانش، بدون اغراق و تصنع، فتح سنگرهای دشمن را هنگامی که مواضع دشمن، در بالای یک ارتفاع قرار دارند، نشان بدهد. این مقاطع داستان کاملا تصویری هستند. این موضوع را مخاطبی که رمانهای جنگی خوانده باشد و فیلمهایی چون «نجات سرباز رایان» یا «خط سرخ باریک» را دیده باشد، به خوبی متوجه میشود. قسمتی از موفقیت این مقاطع کتاب، مرهون بهرهگیری از مستندات و قسمت دیگرش به دلیل قلم نویسنده است.
نکته دیگر، استفاده از شخصیت پیرمرد سپیدمو در داستان است که قرار است به نوعی نقش مراد را بازی کند و سوالات عبدالله و ذکریا را پاسخ دهد. اما نقش پیرمرد در داستان، خوب جا نیافتاده است و داستان را کمی تصنعی و وارد فازهای اسطوره و افسانهای میکند. حرفهای این پیرمرد که مرتب از شرح حال اقوام مختلف در کتب مقدس سخن میگوید، فضا را به سمت تعالیم دینی و اعتقادی نزدیک میکند. به علاوه حرکت ستونوار نیروها به همراه مردم آواره در میان کوهها و دشتها و رنجشان برای رسیدن به سرزمین امن و موعود، به نوعی تداعیکننده کوچ قوم بنیاسرائیل و عبورشان از تنگه مانند عبور این قوم از دریاست.
«پرسه در خاک غریبه» پایان خاصی ندارد و ابتدا و انتهایش تقریبا در یک سطح قرار دارند و فراز و فرودهای کار، مربوط به میانههای آن میشوند. نیروها همانطور که از عقبه، به ستون آمدهاند. بعد از عملیات، دوباره به ستون شده و به عقبه برمیگردند. تصویر و تصویرسازی در این رمان یکی از مهمترین نقشها را ایفا میکند و نویسنده هم تصاویر مناسبی خلق کرده است. همین موضوع باعث میشود که کتاب، قابلیت اقتباس داشته باشد و بتوان در مدیوم سینما یا تلویزیون جایش داد. تصاویر طبیعت کوهستان، حرکت نیروها در ستون و تصاویر و قابهایی که نویسنده در مقاطع جنگی کار بستهاست، نمونههایی از تصاویر «پرسه در خاک غریبه» هستند.
نکته دیگر درباره این کتاب، عنوان آن است که به نظر میتوانست با مسمیتر باشد. پرسه در خاک غریبه شاید تداعیگر مفهوم حرکت نیروهای ایرانی در خاک عراق و انجام عملیات باشد، اما متن و فضای داستان، عنوان ظریفتر یا دقیقتری را میطلبید.
در کل، «پرسه در خاک غریبه» رمان خوب و گیرایی است که میتواند برای بسیاری از علاقهمندان به مطالعه چگونگی عملیاتهای دوران جنگ در جبهه غرب، جذاب باشد. مضاف بر این که داستانش نه از جهت شخصیتها بلکه از وجه وقایع و اتفاقات، بسیار به مستندات و حوادث اتفاق افتاده در جنگ، نزدیک است و میتواند برای افرادی که علاقهای به خواندن مستندات و خاطرات ندارند، ولی حوصله خواندن رمان دارد، جالب باشد.
«پرسه در خاک غریبه» نوشته احمد دهقان، اولین بار در 236 صفحه، شمارگان 2200 نسخه و بهای 45000 ریال از سوی انتشارات نیستان منتشر شد.
----------------------
صادق وفایی
نظر شما