به گزارش خبرنگار مهر، در این نشست ادبی که عصر روز پنجشنبه 7 مهرماه در دفتر انتشارات «کتاب پارسه» برگزار شد، سعید طباطبایی، جواد عاطفه، شهلا زرلکی، علیالله سلیمی و امیر احمدیآریان با هدف آسیببشناسی ادبیات داستانی ایران در دوره معاصر، به طرح دیدگاههای خود در موضوع مورد بحث پرداختند.
طباطبایی: بازار کتاب در دهه 80 به آثار نویسندگان ناشناس، اقبال نشان میدهد
در ابتدا سعید طباطبایی برخی ویژگیهای ادبیات داستانی دهه 70 را برشمرد و گفت: دهه 70 دهه چهرههای شاخص بود، همچنین شاهد حضور جدی نشریاتی مانند «آدینه» بودیم که با 20 هزار تیراژ طیف وسیعی از مخاطبان را به خود جذب کرده بود. در این دهه همچنین نسلی از داستاننویسان رشد کردند که بعداً اینها شدند کمککار ناشرها و در بررسی و ویراستاری کتابهایشان، نقشی مهم ایفا کردند.
وی افزود: همچنین در اواخر سالهای این دهه با گرایشی قوی به اینترنت و ظهور پدیدهای به نام وبلاگهای ادبی روبه رو بودیم و کم کم که وارد دهه 80 میشویم، نقش اینترنت پررنگتر میشود و در کنار آن هم با یک تراکم در جوایز ادبی رو به رو هستیم.
این داستاننویس همچنین ضمن تشریح وضعیت ادبیات داستانی در دهه 80 به تفاوتهای آن با دهه قبل از آن پرداخت و اضافه کرد: ما در دهه 80 دیگر شاهد ظهور چهرههای شاخص یا دست کم شناختهشده آنگونه که در سالهای قبل از آن بودیم، نیستیم و اساساً بازار کتاب به ویژه در نیمه دوم دهه 80 علاقهمند به آثار نویسندگانی است که آنها را نمیشناسد.
طباطبایی با ذکر مثالی گفت: در سال 88 که هم کتابهای نویسندگان شاخص و هم ناشناس چاپ شد، بازار کتاب اقبال چندانی به کتابهای نویسندگان شاخص نشان نداد.
عاطفه: انفجار جمعیت در دهه 60 تاثیرش را در ادبیات داستانی دهه 80 نشان داد
در این نشست همچنین جواد عاطفه در سخنانی ادبیات داستانی ده 80 را با دهه 40 قابل قیاس دانست و گفت: در دهه 80 شاهد نوعی نوزایی در هنر و ادبیات بودیم، درست مانند دهه 40 که برخی از داستاننویسان از زیر سایه نویسندگان بزرگی مانند جمالزاده و چوبک بیرون آمدند و دست به خلق آثاری نو زدند.
این داستاننویس در عین حال تاکید کرد: البته در اوایل دهه 80 بسیاری از داستاننویسان جوان، از نویسندگان بزرگ دهه 60 دنبالهروی میکردند اما به طور خاص بعد از سال 85 صداهای مستقلی در ادبیات شنیده شد و نویسندگانی جدید با ایدههایی نو توانستند خود را مطرح کنند و در مجموع کوشیدند فرمهای دیگری از داستاننویسی را تجربه کنند.
عاطفه همچنین درباره تاثیر جوایز ادبی در دهه 80 بر تحولات ادبیات داستانی در این مقطع، گفت: جوایز ادبی هم به سلیقه داستاننویس ایرانی کمک کردهاند و هم به آن لطمه زدهاند؛ این هم طبیعی و به دلیل نگرشهایی بود که پشت هر جایزهای وجود داشت.
وی همچنین به تاثیر انفجار جمعیت در دهه 60 که به گفته او ثمراتش را در ادبیات داستانی دهه 80 نشان داد، پرداخت و ادامه داد: به هر حال هر میزان بر جمعیت کشور افزوده شد، مطالبات هم بالاتر رفت و در نتیجه تعداد دانشگاهروهای ما زیاد شد و در چنین فضایی که افراد به فراخور نوع و رشته تحصیلیشان، فکر میکردند که حالا این امکان برایشان به وجود آمده که چزهایی را که آموختهاند، قلمی کنند که نسل داستاننویسان دهه 80 را تشکیل دادند.
زرلکی: امکان انتشار وبلاگی، موجب نوعی اعتماد به نفس کاذب در داستاننویسان دهه 80 شد
در این نشست همچنین شهلا زرلکی داستاننویس با اشاره به ظهور و رشد سریع پدیده وبلاگهای ادبی، افزود: یک داستاننویس جوان وقتی میدید میتواند به راحتی و بدون اینکه منتظر انتشار کتابش از سوی یک ناشر در یک بازه زمانی طولانی باشد، میتواند داستانش را در فضای اینترنت منتشر کند، نوعی اعتماد به نفس کاذب در او به وجود میآمد چرا که به زعم او دیگر لازم نبود کسی ابتدا درباره داستانش نظر دهد و او بعد از این کسب اجازه، داستانش را به چاپ برساند.
وی همچنین به شهرتی که برخی ناشران در دهه 80 صاحب آن شدند، پرداخت و گفت: متاسفانه یکی از بزرگترین آسیبهایی که در چنین فضایی به وجود آمد، این بود که این قبیل ناشران دیگر حاضر نبودند بابت چاپ آثار داستاننویسان جوان پولی به آنها بدهند.
این داستاننویس ادامه داد: آسیب دیگری که از همین مساله ناشی شد، این بود که در چنین بنگاههای انتشاراتی، امکان چاپ هر نوع اثری به راحتی فراهم شد و این تشخیص سَره از ناسَره را بسیار دشوار کرده است.
سلیمی: در دهه 80 بیشتر شاهد فرمهای جدید ادبی بودیم تا مضامین جدید
در این نشست ادبی همچنین علیالله سلیمی داستاننویس با اشاره به ویژگیهای ادبیات داستانی دهه 80، با نقل قولی از محمود دولتآبادی درباره موضعش نسبت به نوشتههای جوانانی که در این دهه شروع به فعالیت ادبی کردند و اینکه به گفته او (دولتآبادی) آنها خود را متعلق به هچ آبشخور فکری نمیدانند، گفت: داستاننویسان جوانی که در آغاز این دهه شروع به نوشتن کرده بودند، موضع مشخصی در نوشتههایشان ندارند و علت اصلی فرمگرایی در دهه 80 همین است.
وی افزود: ما در این دهه بیشتر شاهد تجربه کردن فرمهای جدید ادبی بودیم تا مضامین جدید ادبی.
سلیمی اضافه کرد: در دهه 80 دوره لیدرهای ادبی به سر آمد و برخلاف سالهای قبل از آن حتی افه شاگرد فلان نویسنده بزرگ بودن، زایل شد و مفهوم خود را از دست داد و در عوض مفهوم مستقلنویسی و رها بودن، جا افتاد و به همین خاطر به راحتی نمیتوان نسل داستاننویس دهه 80 را طبقهبندی کرد.
این داستاننویس همچنین به تاثیر جوایز ادبی در تحولات ادبیات داستانی دهه 80 اشاره کرد و در عین حال گفت: از اواخر دهه 80 کفه ترازو به نفع جوایز ادبی دولتی سنگینتر شد و دیگر شاهد تاثیرگذاری جدی جوایز ادبی خصوصی به آن شکل که در دهه 70 بود، نیستیم.
احمدیآریان: کتابهای داستان در دهه 80 زیاد شد چون مجلات ادبی کم شد
در این نشست ادبی همچنین امیر احمدی آریان داستاننویس با اشاره به اینکه ما در دهه 80 نه با جوانگرایی بلکه با نوعی جوانسالاری در ادبیات داستانیمان رو به رو هستیم، از نوعی پسرفت در ادبیات داستانی در این دهه سخن گفت و تاکید کرد: نطفههایی در این دهه به وجود آمد که هنوز هیچ یک از آنها به نتیجه نرسیده است.
وی با اشاره به شرایط سخت اقتصادی برای نویسندگان، افزود: در دهه 80 مهمترین نویسندگان ما از دو گروهاند؛ یکی زنان خانهدار که فراغت کافی برای نوشتن دارند و دیگری جوانانی که هنوز به سنی که موظف باشند، برای خود یا خانوادهشان امرار معاش کنند، نرسیدهاند و میتوانند بنویسند.
احمدیآریان همچین با تحلیل وضعیت نشر کشور در دهه 80 اضافه کرد: آغاز دهه 80 مقارن بود با مرگ مجلات ادبی و باری که آنها بر دوش داشتند، به دوش روزنامهها افتاد. اما با توجه به ساختار صفحهبندی در روزنامههای ما و اینکه معمولاً امکان چاپ مطالب بیشتر از 2000 کلمه در آنها فراهم نیست، لذا داستان کوتاه که دست کم 6 صفحه و قاعدتاً بیشتر از 2000 کلمه است، دیگر در روزنامهها کار نمیشد و این یعنی حذف داستان از عرصه مطبوعات.
این داستاننویس نتیجهگیری کرد: رشد روزافزون کتابها در دهه 80 و حتی در سالهای اخیر دقیقاً به همین خاطر است؛ یعنی چون نشریات ادبی آنگونه که در دهه 70 وجود داشت، دیگر نیست، الان کتاب، کار مجله را انجام میدهد.
وی در توضیح بیشتر گفت: این مجلات ادبی هستند که باید کارهای اول داستاننویسان جوان را چاپ کنند تا بعد از بازخوردی که در فضای ادبی میگیرند، او (داستاننویس) به این جمعبندی برسد که آیا به مصلحت است که کتابش را چاپ کند یا خیر؟ در واقع یکی از دلایلی که کتابهای داستان در دهه 80 زیاد شد، این است که مجلات ادبی کم شد.
نظر شما