۷ آبان ۱۳۹۰، ۹:۵۳

نقد مجموعه شعر/

شاید نه، حتما عاشق شده‌ای!

شاید نه، حتما عاشق شده‌ای!

«احتمالا عاشق شده‌ام» مجموعه‌ شعری شامل 30 قطعه شعر کوتاه از سیدضیاءالدین شفیعی است که توسط موسسه رسانه اردیبهشت منتشر شده و حاوی اشعار امروزی عاشقانه است.

خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: «شاید عاشق شده باشم» نام مناسبی برای مجموعه شعری که محتوای بیشتر اشعارش، عاشقانه است، به نظر می‌آید. اما شاید و تردید در عاشقی را نمی‌توان در شعرها یافت، چون از سخنان کسی که پشت شعرها ایستاده، می‌توان یقین در عاشقی را استنباط کرد. همان‌طور که در یک شعر می‌گوید: حالا که دلم/ پیش همه/ رو شده است.

همان‌طور که اشاره شد، محتوای اشعار این مجموعه، عاشقانه است که این عاشقانگی در زمینه همه شعرها وجود دارد و می‌توان فارغ از آن دسته‌بندی‌های دیگری برای شعرها در نظر گرفت. مثلا برخی از شعرها علاوه بر عاشقانه بودنشان، اجتماعی هم هستند. یا می‌توان شعرهایی را که المان‌های زندگی شهری چون خیابان، پلیس و ... در آن به کار رفته، در این مجموعه پیدا کرد.

دغدغه شاعر در اشعار «شاید عاشق شده باشم» بیشتر «تو» است و این «تو» خطاب تعداد زیادی از شعرهای مجموعه است. حتی اگر ضمیر «تو» در اشعار حضور نداشته باشد، یک ضمیر تملیکی از تو مانند دامنت، ضربان قلبت، چشمانت و ...را می‌توان در شعرها یافت. علاوه بر مفاهیم عاشقانه، می‌توان ردپای مفاهیم اجتماعی را در شعرها جستجو کرد. مثلا در شعری که شاعر از «تو» می‌خواهد لبخندش را به خیابان بیاورد و بگوید همه پلیس‌ها به خانه برگردند.

سطور این شعر حاکی از این مفهوم‌اند که حضور «تو» می‌تواند علاوه بر «من» که عاشق شده، شهر را عاشق کند و به این ترتیب امنیت بر شهر حاکم شود تا به پلیس نیازی نباشد. این موضوع ناظر بر همان اجتماعی بودن شعر است و شاعر در آن «من» و «تو» را ندیده، بلکه ساکنان خیابان‌های شهر و «تو» را دیده است.

یکی دیگر از صداهای اعتراض شاعر را می‌توان در این شعر شنید: وقتی چشمه را / در بطری‌های پلاستیکی / و باغ را / در گلدان‌های مصنوعی / می‌فروشند، / نکند تو را هم / بر پرده سینما / دیده باشم! در این شعر البته می‌توان دودلی و تردید عاشق را نسبت به «تو» و جامعه‌اش دید. شخصیت عاشق در این شعر با انتقاد از محدودیت‌ها  و تصنع‌های موجود در جامعه ترسیده نکند «تو» تبدیل به یکی از تو هایی شود که در سینماها به چشم می‌آید.

دریا، شمال، غرب، خورشید و ... از عناصری هستند که «من» برای توصیف تاریک و تشنه بودنش برای «تو»‌ به کار می‌برد. باغ، دیوار کاه‌گلی، قاضی، آدم‌برفی و رفتگر هم در ساختن تصاویر ارائه شده در اشعار، تاثیرگذارند.

برخی از اشعار مجموعه، نسبت به دیگر اشعار در رده بالاتری قرار دارند و هوشمندی خاصی در عمق‌شان وجود دارد. به عنوان مثال: هیچ باغی / در باران و نمک / شکوفه ندارد / جز دامن‌ات / که پایان چشم‌های من است. برای دقیق‌تر شدن در معنی این شعر می‌توان آن را از انتها به ابتدا خواند تا مفهوم‌ آن سهل‌تر منتقل شود. به جز دامن «تو» که پایان چشم‌های کاراکتر «من» است، هیچ باغی وجود ندارد که در باران و نمک شکوفه بدهد.

یکی دیگر از شعرهای عاشقانه اعتراضی مجموعه، شعر بیست و دوم است: سال‌هاست / برایت / فقط "سلام" می‌نویسم / اما می‌دانم / زندان‌بانان / نامه‌ها را از اطلاعات مهم / پاک می‌کنند. شاید این شعر به دلیل به کار بردن لفظ زندان‌بان، سیاسی اجتماعی تلقی بشود، اما گذاردن سلام در گیومه، نشان‌دهنده اهمیتش در این شعر است. چیزی که اهمیت دارد، رسیدن سلام عاشق، به معشوق است؛ چون سلام جزو اطلاعات مهم نامه تلقی شده که زندان‌بانان پاکش می‌کنند. زیبایی این شعر در بیان مفهوم اشتیاق عاشق طی سال‌ها برای گفتن یک سلام به معشوق است که به زبانی متفاوت بیان شده است.

تضادها هم از موارد دیگری هستند که می‌توان در شعرها پیدایشان کرد. در شعر بیست و هشتم، تضاد میان یک المان قدیمی و جدید خودنمایی می‌کند و باعث ایجاد تناقض می‌شود: پیدا کرده‌اند / تو را / درست توی سینه‌ام، / ـ از این مومیایی / نوار قلب گرفته‌اند؟

این مجموعه به همراه سی دی صوتی‌تصویری‌اش منتشر شده است. در این لوح فشرده شعرها با صدای شفیعی قرائت شده و فایل صوتی یک کلیپ ویدئویی هستند. به علاوه اشعار به همراه ترجمه انگلیسی‌شان در صفحات درج شده‌اند که این بازگردانی به عهده جی‌دان سپهری و حسین احمدی بوده است.

کتاب، 48 صفحه است و 30 قطعه شعر آن در 18 صفحه اول آمده‌اند. یعنی در هر صفحه 2 شعر قرار دارد. از صفحه 19 تا 48، اشعار در هر صفحه به همراه تصاویر گرافیکی تکرار شده‌اند. این حرکت ممکن است به مذاق برخی مخاطبان خوش نیاید و آن را صفحه پرکردن تلقی کنند. اما عده‌ای هم طرح‌های گرافیکی را در کنار اشعار می‌پسندند و در واقع مشتری این گونه مجموعه‌های عجین با هنر هستند.

در مجموع، اشعار کوتاه «شاید عاشق شده‌ باشم» تصاویر و مفاهیم بدیع و خوبی به مخاطب ارائه می‌دهند. اما آن «من» که گوینده اشعار است، حتما عاشق شده است. و وجود لفظ شاید، شاید باید در مقایسه با مجموعه شعرهای قبلی شفیعی، در نظر گرفته شود. و باز هم شاید منظور شاعر این بوده که با رسیدن به اشعار این مجموعه شعر، شاید دیگر عاشق شده باشد و مزه عشق میانی را که در مقدمه و پشت جلد کتاب از زبان عین‌القضات همدانی در تمهیدات به آن اشاره کرده، چشیده است:

ای عزیز! ندانم که عشق خالق گویم و یا عشق معشوق. عشق‌ها سه گونه‌اند: عشقی صغیر است و عشقی کبیر و عشقی میانه. عشق صغیر، عشق ماست با خدای تعالی. عشق کبیر، عشق خداست با بندگان خود. عشق میانه، دریغا نمی‌آرم گفتن، که بس مختصر آمده‌ایم!

----------------

صادق وفایی

کد خبر 1445921

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha