دکتر حسین شیخ رضایی در باره نهادینه کردن تفکر منطقى در کودکان به خبرنگار مهر گفت: براى تقویت قوه تفکر منطقى در کودکان، برنامههاى گوناگونى در سطوح ملى و بینالمللى پیشنهاد شده و امروزه در بسیارى از کشورها این برنامهها در چارچوب آموزشهاى عمومى مدارس قرار گرفتهاند.
وی افزود: به عنوان نمونه، یکى از مؤلفههاى اصلى برنامه فلسفه براى کودک تقویت قواى تفکر منطقى و انتقادى کودک بوده است. در کتابهایى که لیپمن و دیگران براى آموزش فلسفه به کودکان نوشتهاند، به بسیارى از توانایىهاى تفکر منطقى پرداخته شده است.
شیخ رضایی یادآورشد: اما علاوه بر فلسفه برای کودکان، رشته و عنوان دیگرى به نام تفکر نقادانه (انتقادى) نیز موجود است که به شکل خاص به منطق مىپردازد و حتى برخى نام آن را منطق کاربردى گذاشتهاند. امروزه تفکر نقادانه نیز جزء برنامه درسى بسیارى از کشورها در سطوح مختلف از دبستان تا کالج و مراکز پیش دانشگاهی است. حتى در سالهاى اول دانشگاه و در برخى حرفهها و مشاغل مانند پرستارى و ...، آموزش تفکر نقادانه بخشى از دورههاى رسمى است.
وی گفت:امروزه آزمونهای استاندردی براى سنجش توانایىهاى مختلف افراد در زمینه تفکر نقادانه در سنین متفاوت موجود است که از طریق آنها مىتوان به مقایسه سطح مهارتهاى تفکر انتقادى گروه مورد نظر با آمار و ارقام بین المللى مربوط به همتایان این گروه در سایر کشورها و فرهنگها پرداخت.
وی افزود: به عنوان نمونه، آزمون استاندارد کالیفرنیا سالها است که به ملاک و میزان استانداردى در سنجش توان تفکر انتقادى تبدیل شده است. نتیجه اینکه، راه دوم براى گسترش توان تفکر منطقى در کودکان و بزرگسالان، گنجاندن برنامه تفکر انتقادى در ساعات درسى و کارآموزی است.
این محقق و پژوهشگر حوزه فلسفه اظهار داشت: اما راه سوم، توسل به داستانها، معماها، پازلها و بسیارى مواد تفریحى و سرگرمى دیگر است. امروزه بسیارى کتابها، برنامهها و بازىهاى رایانهاى، سایتها و ... طراحى شدهاند که هدف آنها آموزش تفکر منطقى به کودکان از خلال درگیر کردن آنها با سناریوها و ماجراهایى سرگرم کننده است.
شیخ رضایی در مورد تقویت قدرت نه گفتن در کودکان نیز گفت: نخست باید گفت که آنچه در بخش پیش درباره آموزش تفکر منطقى گفتیم، خود به شکلى طبیعى به این نتیجه منجر خواهد شد که کودکان در مقابل استدلالها و نظرات نادرست توان "نه" گفتن داشته باشند.
وی افزود: اما نکته دوم به رسمیت شناختن کودک و نظر او در مواردى است که به یکى از پیشنهادها یا توصیههایى که معلمان یا والدین به او مىکنند، "نه" مىگوید. ما معمولاً در مقام سخنرانى و حرف، صبوری زیادى از خود نشان میدهیم، اما به محض ایکه کودک به یکى از حرفهاى خود ما "نه" میگوید، میخواهیم با توسل به هر عامل اقتدار و زور و فشارى که شده او را با خود هم رأى کنیم.
این کارشناس فلسفه برای کودکان در پایان یادآور شد: تقویت توان "نه" گفتن در کودک زمانى میسر است که ما او را به عنوان فرد به رسمیت بشناسیم و اگر او در برابر سخن نامعقول ما "نه" گفت هم این "نه" گفتن را بپذیریم.
نظر شما