يك پژوهشگر فلسفه در فرانسه : نبايد از حضور سنت ها در همه جا وحشت داشته باشيم

به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر"، آقاي نكو روح در انتقاد از مطالب منتشر شده درباره ژاك دريدا در گروه دين و انديشه خبرگزاري "مهر" آورده است :  گفت و گوهاي  خبرگزاري  "مهر" را درباره دريدا با استادان ايراني در سايت شما خواندم ، جالب بود ولي مواردي را در رابطه با اين گفت وگو لازم د يدم بعر ض برسانم .

وي افزوده است : من اينجا ( فرانسه ) بارها در سمينارهاي دريدا شركت كرده و چندين نوار هم از اين سمينارها كه  در مركز عالي علوم انساني ، علوم اجتماعي ودانشكده فلسفه  كه او در اين محل ها هر هفته برنامه وسخنراني داشت ضبط كرده ام ، و با او هم از نزديك اشنا بوده ام . آنچه لازم بتذ كر است ، غالب انديشمند ان ابداع گر وحتي پيام آوران الهي قبل از همه يك ساختار شكن  در زمان خود بوده اند و گرنه كار بزرگي نكرده بودند منتهي دريدا  فلسفه وكلام ونشانه هاو يا واژه هايي را كه قبل  او فيلسوفاني چون اسپينوزا و هيدگر ، نويسندگان وشاعراني چون بودلر ، تا ساختارگرايان جملگي را مواجه با  Déconstruction ( واسازي ) كرد .  نظريه ساختار شكني او در واقع نوعي كنش بود تا جايي كه او تمامي افكار يك  نسل  را به تكاپو واداشت و بدان جهت بخشيد كه تا امروز اين نسل را زنده نگاه داشته است  .

نكو روح  اضافه كرده است :  در مورد پيامبران الهي و بويژه اسلام مي دانيم او با " لا اله " شروع كرد، در زماني كه اعراب هركدام يك بت - حتي " خصوصي " -  داشتند كه من اين امر را در يك اثر پژ وهشي از يك خانم " فرانسوي تونسي " كه شوهرش تونسي بود ديدم .  در ضمن " مارسل گوشه " فيلسوف سياسي كه من با او مدتها فلسفه سياسي كار كرده وهنوزهم مشغولم يك بار در سميناري پيامبر اسلام را تلويحا " ساختار شكن واز همه پيامبران صراحتا مترقي تر معرفي نمود  و وقتي در اين مورد در برابرمسيحيان  كه حضرت عيسي (ع) را پسر خدا قبول دارند قرار گرفت گفت : " حد اقل او نمي گويد من پسر خد ايم " .  او خو د را علي رغم بسياري از پيام آوران ومدعيا ن " مثل همه آدم ها معرفي كرد  . 

وي در بخش ديگري از نوشتار خود كه به شكل پست الكترونيك براي گروه دين و انديشه "مهر" ارسال كرده آورده است : در مصاحبه هايي كه شما انجام داده ايد ملاحظه نمودم كه بعضي گفته اند ما چون هنوز بشدت گرفتار سنت ها هستيم  كارهاي دريدا برايمان قابل درك نيست  .  البته كارهاي دريدا پيچيده است ولي ما خودمان نبايد از حضور سنت ها در همه جا وحشت داشته باشيم . مي دانيم " دريدا " خود كليمي وآفريقايي يعني متعلق به دنياي سنت ها وباورهاي عقب افتاده وخرافي وحتي جادو بود ، بقول كانت اصولا انديشيدن در درجه نخست شهامت مي خواهد ، و دريدا ا ين شهامت را داشت . حتي در شرايط كنوني كه آمريكا بيشتر تحت تاثير صيهونيست هاست اوكتابي بنام  آزادي عليه بوش وسياستهاي او درعراق نوشت .  

  كاري كه دريدا وامثالهم كردند جز آن نبود كه جرات كرده خود را از ياس فلسفي كه ماغالبا بدان مبتلاييم رها كنند چرا كه فلسفه كرداري است در جهت مداخله سياسي كه شكلي نظري بخود گرفته است .  و براين مبنا ، او بيشتر به " متافيزيك حضور عليرغم بسياري فيلسوفان كه به متافيزيك وجود مشغول بود ند  پرداخت و در آن هم به " فراتر رفتن " از هر متن و نوشتار پرداخت  كه فرصت ديگري را مي طلبد  .