به گزارش خبرنگار مهر، زمانی که هشت سال جنگ تحمیلی را پشت سر گذاشتیم عدهای از هنرمندانی که جنگ را در زندگی خود با گوشت و پوست و خون خود و تا مغز استخوان تجربه کرده بودند دست به قلم بردند تا قلم روایتگر آنچه باشند که بر آنان و میهنشان و مردمانشان گذشت. هر کدام بدون چشمداشت نوشتند و خلق کردند آثاری را که وقتی چشم خطوط نگاشته شده آنها را مرور میکرد، قلب و جان را به درد میآورد از این همه سختی که بر وطن و هموطنان ما گذشت.
آثاری را خلق کردند که گویای سختیهایی بود که جنگ بر ما تحمیل کرد و پس از پایان آن نیز خساراتی که به جای گذاشت تا به امروز هم سختیهایی را بر ما تحمیل کرده است.
این هنرمندان نه برای بزرگ نشان دادن خود، نه برای محبوبیت و شهرت، نه برای انباشته کردن زر و زیور که برای دل خود و مردمانی که قلبشان از تحمیل سختیهای جنگ به دردآمده بود و رزمندگانی که بیتوقع، جان خود را برای میهن و دینشان به حراج گذاشتند، نوشتند و بس. اما دست زمانه چه بیرحم است و چه ناجوانمردانه پاسخ این قلمها را داد و میدهد.
زمانی چشم این هنرمندان از جنگ و سختیهایش خون بود و دیدن مشقتهایی که بر زن و مرد و پیر و جوان این مرز و بوم بر زیر توپ و تانک و خمپاره دشمن میرفت و حال از دست کسانی خون است که بیتوجه به خون دلهای گذشته خط بطلان میکشند بر قلم و آثاری که این هنرمندان خلق کردند.
کسانی که حق قلم را نادیده گرفتند و با انگ زدن بر دل و جان این هنرمندان آنها را به کنجهای عزلت راندند و مهر خاموشی بر لبان که نه بر تفکر این هنرمندان زدند. کسانی که میانگاشتند هر آنچه این هنرمندان نوشته و قصد نوشتنش را داشتند زائیده اذهانی است که طراوشاتشان جایگاه این کسان را نادیده میگیرد و بس.
این کسان با تیغ ممیزی به جان آثاری افتادند که حامیشان تنها یک قلم بود و ساعتها نخفتن و رنج کشیدن. حال وقتی که نگاه میکنیم عرصه پر است از به ظاهر هنرمندانی که تنها به نرخ روز مینویسند و رنج گذشتگان و زندگان و مردگان برایشان رنگی ندارد.
حال وقتی که نسل جوان به آثاری که در عرصه دفاع، دفاعی که مقدس بود و جنگ، جنگی که شوم بود، خلق شدهاند چیزی نمیبینند جز جملاتی که میتوان از آنها به این برداشت رسید که محرک نگارششان صدای سکههایی است که بر تعدادشان افزوده میشود.
اما هیچ کس به این نسل جوان جویای تأثیرگذاری هنر نمیگوید که هستند هنرمندانی که نوشتند و یارای نوشتن را هنوز هم دارند اگر تیغ ممیزی قلم را از دستشان نرباید. هیچ کس نمیگوید هستند هنرمندانی که روزی آثاری را بدون شنیدن صدای سکهها نوشتند و مخاطبان با دیدن این آثار به این درک نائل شدند که هنر چیست و هنرمند کیست.
اما حال وقتی رویدادی که مزین است به نام تئاتر مقاومت، برگزار میشود هیچ نامی از آن هنرمندان دیده نمیشود و گویی که هیچ گاه چنین هنرمندانی نبودند و چنان آثاری تنها در خیال زاده شده بودند و در دنیای عینی وجود نداشته و ندارند. چنان برگزار کنندگان چنین رویدادی بر خود میبالند که گویی تنها در این زمان و این نقطه است که اندیشه نگارش و تولید اثری هنری در خصوص مقاومت و دفاع و جنگ زاده شده است.
گویی که این کسان خود نیز فراموش کردهاند که چگونه با تیغ ممیزی قلم را در دست هنرمندان پر دغدغه شکستند و برگ برگ آثارشان را پر پر کردند. چنان سینه سپر کردهاند که گویی هیچ هنرمندی پیش از اینها دغدغهای برای وطن و میهن و هموطن خود نداشته است.
ای کاش کمی صادق بودیم از یاد نمیبردیم آثاری را که خلق شدند و هر کداممان با جان و دل دوستشان داریم. "پچپچههای پشت خط نبرد"، "عطا سردار مقلوب"، "دو حکایت از چندین حکایت رحمان".
-------------------------
فریبرز دارایی
زمانی تئاتر دفاع مقدس بر خود میبالید با آثاری که هنرمندان بدون هیچ چشمداشتی خلقشان میکردند و با ذهن و جان مخاطب ارتباطی ناگسستنی را رقم میزدند، اما حال هر کدام از آن هنرمندان به کناری رانده شدهاند.
کد خبر 1466025
نظر شما