به گزارش خبرنگار مهر، مجموعه داستان «آرامبخش میخواهم» نوشته محمدهاشم اکبریانی، عصر روز سهشنبه اول آذر با حضور نویسنده، اسدالله امرایی، محسن فرجی و جمعی از نویسندگان در فروشگاه کتاب افق برگزار شد.
در ابتدای این نشست، امرایی با اشاره به قصههای این مجموعه بیان کرد: روزگاری بود که انسان به خدایان متصور برای خود نزدیک بود و در عصر زرین ادبیات این دوران قهرمانان قصهها آدمهایی اسطورهای بودند که قدرت و توانی فرازمینی و گاه در حد و اندازه خدایان خود داشتند و همه ابعاد زندگیشان با زندگی انسان فرق داشت، اما رفته رفته با گذر زمان، انسان واقعبین میشود و قهرمانانی را خلق میکند که کارش همان کار قهرمانان گذشته است، ولی شکل و نمادی انسانیتر به خود میگیرند.
وی ادامه داد: این موضوع تا قرن بیستم ادامه مییابد تا اینکه در این دوران انسانی را میبینیم که به ندرت توان برخورد با همنوع خودش دارد و حتی در منزل خودش نیز زورش به فرزندش نمیرسد. در چنین فضایی او دیگر قهرمان داستان نیست و داستان از زبان اشیاء به بیان وقایع میپردازد.
امرایی افزود: گاهی پرسیده میشود که چرا داستان ما جهانی نمیشود. واقعیت امر این است که رمان و داستان کوتاه یک موضوع وارداتی است. مثل خیلی از دیگر پدیدههای عصر مدرن، محصول دیگر کشورهاست که ما آن را به استخدام خودمان درآوردهایم. در نتیجه برای آنکه در آن به تبحر برسیم، باید راه زیادی برویم. جهانی شدن به نظر من داشتن تیراژ میلیونی در کتاب نیست مهم کیفیت اثر و حرف داشتن آن برای مخاطب است. مثال من هم در این رابطه خیلی از نویسندگان جهان هستند که حتی پرفروش نیستند.
این منتقد ادامه داد: اگر قرار است داستان ما به معنی واقعی حرفی برای گفتن داشته باشد، باید جذاب باشد تا به دل کسی بنشیند. من در مجموعه داستان آرامبخش میخواهم نکات تازهای دیدم. نکاتی که خواننده را جذب میکند و به دنبال خودش میکشد. اکبریانی، جدا از نگاه جهانشمول خود در این داستانها ارتباطی با مخاطب ایجاد میکند که در نوع خود بدیع و تازه است.
وی افزود: برخلاف نظر برخی منتقدان من در این مجموعه به دنبال تاکتیکهای تازه و حرفهای تازه بودم و آن را هم پیدا کردم. البته جاهایی هم بود که در آن نویسنده در قالبی غیر از خودش رفته و به نوعی زنانهنویس شده است و به نظرم در همین بخشاست که کم آورده است.
این مترجم در بخش دیگری از این صحبتهای خود با اشاره به اینکه در داستان نهایتا تخیل است که باید بدنه داستان را بسازد، گفت: داستان محصول رویا و ذهن است. جهان آن جهان خیال است. پایان همه قصهها به نظر من به یک دروغ شیرین منتهی میشود و خواننده نیز باید به این موضوع اشراف داشته باشد.
وی تاکید کرد: شاید در دورانی همه تاکید داشتند که نویسنده باید چیزی را بنویسد که خودش آن را تجربه کرده است، اما به نظر من تجربه مهم نیست و باید تخیل فرد قصه را جلو ببرد.
مشاهداتم را داستانی نوشتم
در ادامه این نشست، محمدهاشم اکبریانی نویسنده این اثر در سخنانی با اشاره به درونمایه عاشقانه داستانهای این مجموعه گفت: همه ما عاشقی را تجربه کردهایم؛ چه در بیداری و چه در خیال خودمان. این اتفاق و امثال آن برای همه به نوعی وجود دارد. من در این مجموعه، همه تجربیات و مشاهدات خودم را در قالب داستان آوردهام.
وی ادامه داد: خط داستانی بسیاری از این قصهها واقعی است و من چنین کاراکترهایی را دیدهام و یا درباره آنها شنیدهام، اما همه اینها توأم با یک حس درونی و شخصی مبدل به داستان شد. داستانی که با حس همراه نباشد، به نظر من داستان نیست.
اکبریانی افزود: تلاش زیادی کردم که داستانهایم برگرفته از حسی شود که به ماجرای آن دارم و شاید به همین خاطر است که این داستانها گاهی تلخ است.
نگاه اکبریانی به سوژه، جسورانه است
محسن فرجی، دبیر مجموعه «قصه نو» نشر افکار که این اثر در قالب هفتمین شماره از آن از سوی نشر افکار روانه بازار کتاب شده است نیز در سخنان کوتاهی درباره این مجموعه گفت: وجه تمایز این کتاب با آثار همسان با آن بیاعتنایی جسارتآمیز نویسنده به جریانها و مدهایی است که در زمینه داستاننویسی این روزها شاهد آن هستیم. اکبریانی در کار خود شیوه روایت تازهای را تجربه میکند که مختص خودش است و حتی کسانی که این شیوه را نمیپسندند با خواندن کتاب رفته رفته با آن همراه میشوند.
وی ادامه داد: در این مجموعه سعی کردیم از حیث رسمالخط و ویرایش، نهایت وسواس را به کار بریم. هر کتاب شاید نزدیک به 6 مرتبه خوانده شد و حتی سعی کردیم تعداد سطرها در هر صفحه از هر عنوان این مجموعه ثابت بماند.
نظر شما