مصطفي جمشيدي : آثار ترجمه اي ضعيف ، تربيت ذائقه ي ادبي نسل ها را به مخاطره انداخت / نويسندگان به محض تسلط نسبي به زبان خارجي ، خود را مطلقا از منتقد و اصلوب ادبي مستغني مي دانند !
خبرگزاري مهر - گروه فرهنگ و ادب : مصطفي جمشيدي - نويسنده ، گفت : موجي كه به نام جهاني سازي پا گرفت ، جايگاه و پايگاه اصلي خود را در فرهنگ و ادبيات قرار داد ، به ويژه در داستان و رمان . نويسندگان جوان ما با تاثيرپذيري از آثار ترجمه شده ادبي به سمت و سويي مي روند كه ممكن است انتهايش " هيچ " باشد ، چرا كه به نظر من ، هنوز خيلي از آثار ماندگار غرب ، ترجمه نشده است و در اين زمينه ممكن است نسل هاي پيشين ، اعمال سليقه كرده باشند ...
اين نويسنده و فيلمنامه نويس در گفت و گو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، با بيان اين مطلب افزود : به خاطر دارم در زمان پهلوي ، كتاب هايي در حوزه ي رمان در خارج از كشور منتشر مي شد و اين آثار را به صورت قاچاقي به داخل ايران مي فرستادند و تلاش مي كردند در اين زمينه ، خط دهي كنند ، در بين اين كتاب ها ، هم تفكر ليبرالي و غربي بود و هم آثاري با گرايش هاي انحرافي ديگر ، البته در يكي - دوسال اول انقلاب هم اين كار ادامه داشت تا اين كه رفته رفته قطع شد .
مصطفي جمشيدي كه نوشتن را از چاپ داستان و قصه در جنگ هاي ادبي حوزه ي هنري سازمان تبليغات اسلامي آغاز كرده است ، تصريح كرد : جريان فرهنگي پيشين ما ( متصديان فرهنگ در زمان پهلوي ) اجازه نداده اند كه آثار ناب و قابل قبول خارجي وارد كشور ما شود ، و اتفاق ناخواسته اي كه شاهد آن هستيم ، اين است كه نسل ها از آثار ضيف و محتواگريز تاثير مي گيرند ، فاجعه ي اصلي اينجاست كه با تاثير از آنها ، دست به قلم هم مي برند.
در زمان پهلوي ، كتاب هايي در حوزه ي رمان در خارج از كشور منتشر مي شد و اين آثار را به صورت قاچاقي به داخل ايران مي فرستادند و تلاش مي كردند در اين زمينه ، خط دهي كنند ، اين كار در يكي - دوسال اول انقلاب نيز ادامه داشت ... |
مصطفي جمشيدي |
اين نويسنده ياد آور شد : ذائقه ي برخي از نويسندگان ما اصولا تربيت نشده و به اصالت نرسيده است ، وقتي مي بينيم آثار ماندگارادبي جهان سوم ، مانند كشور شيلي ، آرژانتين و كشورهاي آسيايي با تاخير به سرزمين ما راه يافته اند ، طبيعي است كه شاهد نابساماني در حوزه ي تاليف و ترجمه ي ادبيات داستاني باشيم ، اما متاسفانه از سويي ديگر مي بينيم كه راجع به برخي از آثار ، بدون دليل " بزرگ نمايي " شد ! آثاري كه فاقد جذابيت لازم و محتوا بودند ، همه ي اين اتفاق ها دست به دست هم دادند و تربيت ذائقه ي ادبي نسل ها را به مخاطره انداختند ، البته اين اتفاق ، كمابيش در سينماي ما هم افتاد ، مثلا سينماي ملودرام اروپايي در ايران ، حرف اصلي را زده است و عمده ترين دليل آن ، تسامح هايي بوده است كه سردمداران فرهنگي پيشين به خرج داده اند .
مصطفي جمشيدي اضافه كرد : متاسفانه برخي از نويسندگان جوان را مي بينم كه با آموختن و تسلط نسبي به زبان انگليسي ، خود محور مي شوند و خود را مطلقا از هر منتقد و اصلوب و متد فكري و ادبي مستغني مي دانند و بي محابا ، به سمت ادبيات غرب مي روند . متاسفانه اين عده ديگر به سنت ها و گذشته ي خود نگاه نمي كنند و متوجه نيستند كه مكتب هاي ديگر در كشورهاي همسان ، يعني همين كشورهاي جهان سومي چيست ، البته اين را هم بايد در نظر داشت كه هزاره ي سوم با تغيير و تحولاتي كه در حال رخ دادن است ، جهان تفكر را به سمت متلاشي شدن مي برد .
فتح الله بي نياز : جستجوي معنا در آثار نويسندگان جوان وجود ندارد / نسل جديد نويسنده بازي هاي زباني را با گيرايي زبان اشتباه گرفته است
خبرگزاري مهر - گروه فرهنگ و ادب : فتح الله بي نياز - نويسنده و مدير نشر امتداد گفت : نسل جديد نويسنده ، حساسيت زيادي به زبان و محتواي بومي در آثارش ندارد ، يك نوع معنا گريزي در آثار نويسندگان جوان مشاهده مي شود و توجه ندارند كه يك اثر در نهايت با معنايش ماندگار مي شود.
فتح الله بي نياز ، نويسنده ومنتقد ادبي با اعلام اين مطلب به خبرنگار فرهنگ و ادب مهر گفت : اگر به آثار قرن نوزدهم ميلادي يا مثلا به آثار داستايوفسكي توجه كنيم مي بينيم كه آنها نثر خيلي بدي داشتند ولي همين داسيايوفسكي آثارش در ميان بيست كتاب پرفروش دنيا قرار دارد ؛ چون دنبال يك معنايي بود ، جستجوي معنا در بسياري از آثارنويسندگان جوان ديده نمي شود.
به گزارش خبرگزاري مهر ، بي نياز در ادامه گفت : علت اين است كه جوانان ادعا مي كنند تمام معناها گفته شده ، در حاليكه اينگونه نيست وهر رخداد جديدي كه در زندگي اتفاق مي افتد معناي خاص خود را به دنبال دارد . الان هويت ملي، مهاجرت ، و داشتن دو موطن، كه زماني به گونه اي ديگر با آن برخورد مي شد ، معناي ديگري پيدا كرده است .
نويسنده ي « اندوه رهگذران مرده » خاطر نشان كرد مفهومي مانند «عشق» نيز اكنون معناي متفاوتي يافته است . پارامترهايي كه سي سال قبل در معناي عشق وجود داشت اكنون ديگر تغيير كرده است . بنابر اين مي شود روي اين معناها متمركز شد. من برخلاف بسياري از نويسندگان جوان - كه در نقد آثارشان هم مي گويم - چنين اعتقادي دارم .
وقتي افراط در كار وارد شود ، ديگر گره داستان حذف مي شود وخود زبان تبديل به گره مي شود. آن چيزي كه در غرب به آن استراتژي كنار گذاشتن گره مي گويند (حذف گره از داستان به طور موقت) كه از اين بابت كافكا را مثال مي آوند در ادبيات ما جايي ندارد . |
فتح الله بي نياز |
به گزارش خبرنگار كتاب مهر ، اين منتقد در ادامه گفت : نويسنده هاي قديمي تر ما مثل مرحوم گلشيري يا ابراهيم گلستان واقعا بازبان فضا سازي مي كردند. وقتي افراط در كار وارد شود ، ديگر گره داستان حذف مي شود وخود زبان تبديل به گره مي شود. آن چيزي كه در غرب به آن استراتژي كنار گذاشتن گره مي گويند (حذف گره از داستان به طور موقت) كه از اين بابت كافكا را مثال مي آوند در ادبيات ما جايي ندارد .
بي نياز گفت : نويسنده هاي جوان از حرف من رنجيده نشوند ، ولي در آثار بسياري از آنها اشكالات فراوان دستوري وجود دارد واغلاط فاحش نحوي مشاهده مي شود. اگر ده صفحه اول برخي از اين كتاب ها را يك استاد زبان فارسي مطالعه كند كلي غلط املايي ونحوي پيدا مي كند. وقتي كسي هنوز در اين مرحله قرار دارد چطور مي تواند با زبان بازي كند ؟
نظر شما