به گزارش خبرنگار مهر، سیدمصطفی آلاحمد، امروز با ارسال نامهای به گروه فرهنگ و ادب خبرگزاری مهر، به مسائل مطرح شده در این یادداشت پاسخ داد که متن کامل این نامه، عیناً و بدون هیچگونه دخل و تصرفی در مهر منتشر میشود:
«خبرگزاری محترم مهر
دبیر محترم بخش سرویس ادب و هنر خبرگزاری مهر
در تاریخ 6 آذر ماه مطلبی در تارنمای آن خبرگزاری منتشر گردید تحت عنوان "تاختن بر سیمین دانشور" که لحن و محتوای توهینآمیز آن، اینجانب را بر آن داشت تا یادداشت زیر را در دفاع از حق خودم، فیلمی که ساختهام و موضوعی که در فیلم به آن پرداختهام، تهیه نمایم تا بنابر موازین قانونی به درج آن در تارنمای خبرگزاری مهر اقدام نمائید.
بیش از هفت سال پیش یعنی زمانی که گمان میکنم خانم خبرنگار نویسنده مطلب، هنوز پا به عرصه کار حرفهای در حوزه ادبیات و خبر نگذاشته بودهاند، اینجانب از سوی بعضی از مدیران سینمایی تشویق به ساخت فیلمی درباره خانم دانشور شدم که دلیل این پیشنهاد نه فقط نسبت و شباهت نامم به همسر ایشان جلال آلاحمد و یکی از موثرترین نویسندگان این مرز و بوم، بلکه اشرافی بود که در حوزه ادبیات و زیبایی شناسی بر کارهای ایشان داشتم، در آن زمان چندان که در مصاحبه با ایسنا توضیح دادهام، خانم دانشور به دلایل زیادی از گفتگو و حضور در برابر دوربین امتناع داشتند. ایشان در آن زمان هنوز از رنج جسمانی امروزشان فاصله زیادی داشتند و هشیارانه و با دلایل خودشان از این کار امتناع ورزیدند که البته به احترام ایشان از ساختن فیلم منصرف شدم، اما تحقیقات و مصاحبههای انجام شده منجر به این گردید که من تولید مستند دیگری را در دست بگیرم درباره مرحوم جلال آلاحمد که جایگاه حساس و بلند او در تاریخ ادبیات ایران، بر کسی پوشیده نیست. ساختن فیلم درباره چنین شخصیتی کاری بس دشوار است و پرداختن به زندگی جلال بدون یا ذکر کردن از همراه زندگی اش و اولین بانوی داستان نویس ایران یعنی خانم دانشور، امکان نداشت. از این جهت حتی یکی از اپیزودهای فیلم به زندگی خصوصی ایشان پرداخته و دوستان نزدیک و البته مشهور و فرهیخته ایشان درباره ویژگیهای این هر دو، توضیحات زیادی داده اند که در فیلم آمده است.
توضیحات بالا البته در مصاحبه کامل من با ایسنا آمده است و همینجا یادآوری این نکته لازم است که خبرنگار خبرگزاری مهر و نویسنده مطلب"تاختن بر سیمین دانشور" اگر چه خود را مدافع بزرگ اخلاق و حقوق انسانی میداند، اما حتی به خود زحمت نداده تا متن مصاحبه من با ایسنا را کامل و با دقت بخواند و به جزئیاتی که بنده به آنها پرداختهام نگاهی بیندازد. و برای من جای بسی تعجب که چگونه کسی در هیئت شریف خبرنگار درباره فیلمی مطلب مینویسد که حتی یک فریم آن را ندیده است و به خود اجازه میدهد کارگردان آن فیلم را از راه دور و از طریق گفتگویی که کارگردان با دیگران انجام داده قضاوت کند و حتی حد توهین را نیز میگذراند. ایشان مدام از اطلاعات مکتوب شفاهی و خاطرات دوستان و دشمنان جلال و سیمین حکایت میکند که گویی فقط این خانم خبرنگار از آنها اطلاع دارد. این خانم نه تنها فیلم مرا ندیده و نه تنها مصاحبه مرا درست نخوانده بلکه نشان داده که هیچ چیز درباره آلاحمد و سیمین دانشور به عنوان دو نویسنده معتبر و یک زوج فرهنگی نیز نمیداند و همانگونه که میگوید اهل "شفاهی" است. از قضا یکی از دلایلی که مرا واداشت فیلمی درباره شخصیت مهم فرهنگی و سیاسی بسازم همین سوء تعبیرهایی بود که در حاشیه و در غیاب این افراد وجود دارد و آنها را گاه در حد مقدسین و گاه در حد خائنترین افراد بالا و پایین میبود. نکته دیگری که در این مطلب مرا به واکنش وا میدارد، لحن خانم نویسنده است که علیرغم توصیه خودش در انتهای مطلبش که گویی «باشد که حرمت افراد را نگه داریم و آنقدر زیرک نباشد که به کسی مطلبی را نسبت دهیم...» بسیار هم غیر محترمانه است. ایشان جایگاه خبرنگار را با بازجوی حقوقی فراموش میکند.... ایشان در مطلبش که بیشتر به یک لایحه کیفری میماند، مدام اسنادی را مطالبه میکند که پیشاپیش مطمئن است وجود ندارد. او مدام از من میخواهد مستنداتم را ارائه کنم و غافل از این است که از لحن توهینآمیز و تهمت بارش فاصله بگیرد تا بفهمد که بنده یک مستند ساختهام و ارائه کردهام. اصلا همه جنجال دقیقا به خاطر مستنداتی است که بنده ارائه نمودهام و مصاحبه من با ایسنا که دقیقا حول همین مستند صورت گرفته است.
این خانم باید درس دیگری را نیز دوباره بخواند. از جمله مبحث نشانه شناسی در سینمای مستند که گاهی نقل یک مضمون ساده یا یک تصویر ساده از چیزی، راه به اعماق پیچیده آن چیز میبرد. حکایت جمله حک شده بر سر در خانه جلال نیز از آن گونه است و اما اینکه خود جمله چه بود است مستلزم یک دوره آموزش عربی است که البته باید به اطلاع خانم نویسنده برسانم که جلال با این زبان از کودکی آشنا بوده است و فرق و ارزش دو جمله هم معنا را در یک زبان میدانسته و به جای یکی که آیه قرانی نیز هست دومی را انتخاب نموده بوده است. چراییاش را او میداند و خدایش.... اما اگر میدانست این مطلب روزی جایگاه عرض اندام اطلاعات ناقص خواهد بود (که او سخت با این موضوع مخالف بود) حتما جایی توضیحی برایش مینگاشت. در آخر یک توصیه برای خانم خبرنگار و نویسنده مطلب "تاختن بر سیمن دانشور" دارم. کسانی چون بانو سیمین دانشور گنجینههای فرهنگی این کشورند و جایگاهی معلوم و تعریف شده دارند که بیش از هر چیز آثارشان و تلاشهایشان برای ارتقاء این مرز و بوم آنها را برای ابد محترم و مهم مینماید. اما ما بهتر است تلاش کنیم تا از تلاش آنها یاد بگیریم و جای خالیشان را در فردایی که نیستند، پر کنیم. نه اینکه بدون هیچ تلاشی در جستجوی شهرتی باشیم که آنها دارند. این دیگر ترفندی قدیمی است که متولی دروغین امامزادهای شویم تا از سایه دیوارش و نذوراتش به نوایی برسیم.
نظر شما