به گزارش خبرنگار مهر، قصه حاشیه نشینی و ساختن سر پناه از قوطی های حلب، بشکه، لاستیک کهنه، ماشین و سایر مواد اسقاطی قصه ای است که هر کسی را غصه دار می کند.
سال هاست که این تراژدی غم انگیز و غم انگیزتر در حال گسترش است، فریادها و التماس های اهالی حاشیه راه به جایی نمی برد، انگار مردمان حاشیه باید با داشتن صبر ایوب به همان خانه های در حال ریزش و محله های فقیرنشین عادت کنند.
با گذر از مناطق حاشیه، کشیده شدن پاهای برهنه کودکان در کوچه های خاکی و بازی دخترکان و پسران چشم ها را مبهوت می کند، چشم هایی که دوست دارند امیدوارانه به زندگی آنها دوخته شوند اما در تمام روزها و سال هایی که سپری شده نقطه روشنی در زندگی کودکان حاشیه شکل نگرفته است.
فرزندان حاشیه روزی بزرگ می شوند و شاید تا همیشه در حسرت خانه های رویایی و زندگی آرام بمانند و در این میان سهم آنان از زندگی آسیب های اجتماعی و روانی خواهد بود.
فقر تصویری روشن از زندگی مردمان حاشیه است
نگاهی به افق حاشیه و به خانه هایی کاه گلی که دیوارهایش از شدت سکوت فریاد می زند و به مادری که چین و چروک دستانش بوی عشق به فرزند می دهد می اندازم.
راستی چشم های من امروز ابعاد خاک های حاشیه را احساس کرد و نگاهم به دنیای بی تکلف این مناطق دوخته شد و تنها تصویر روشنی که در زندگی این مردمان موج می زد فقر بود.
من امروز به آلونکی رفتم که در تصور ما شاید خانه نباشد سقف خانه از شدت ترک برداشتن در حال ریزش و فرو ریختن بود.
در آن حوالی و کمی پیشتر زنانی دستانشان در تشت رخت نوازشی موزون داشت و با غروری سرشار از ایثار به زندگی و انجام کارهای روزمره خود افتخار می کردند.
زنان و همسرانی که با بستن کمر همت و بدون کوچکترین انتظاری تنها دست به دامان خدا شده اند تا به یاریشان برخیزد.
مادری دلیر که با مهر یگانه فرزندش را بزرگ می کند به امید اینکه او روزی در پیشگاه خانواده و فرزندانش شرمسار از فقر و نداری نشود.
مادری که با مرگ همسرش بار زندگی را یک تنه به دوش می کشد و آرام آرام هر روز صبح با کفش های مندرس بافتنی هایی را که با دستان خود بافته است در کیسه می ریزد و در گوشه ای از آسمان خدا آنها را به حراج می گذرد تا گذران زندگی کند.
من امروز چشمانم را شاهد گرفتم و دیدم که خانه مردمان حاشیه سقف نداشت حتی شام آنها نان و ماست بود، شامی که از دیدگاه آنان شاهانه و رویایی به نظر می آمد، آری نان و ماستی که از آب گذشته و با رنج و زحمت به دست آمده است.
قامت های خمیده پیرمردان و شیرزنان این خطه حکایت از گذران روزهای سخت را داشت روزهایی که با خشونت ابرهای آسمان و غرش بادهای بی رحم همراه بوده است.
خانه های حاشیه ای و آدم های کم حاشیه
کوچه هایی خاکی و بی انتها، کوچه هایی که در آن کودکان هیاهو می کنند، برای بچه های حاشیه تنها سرگرمی رفتن به کوچه و در میان خاک ها توپ بازی کردن است.
من امروز بچه هایی را دیدم که کفش نداشتند و زنانی را که که چادرهایشان کهنه و رنگ پریده به نظر می رسید اما دلشان دریایی بود.
آنان از زندگی حاشیه را فهمیده اند و به قول خودشان ما همیشه در مرکز حاشیه ایم و به ما آدم های حاشیه نشین می گویند ولی به راستی کم حاشیه ترین آدم ها هستیم.
گلوهای حاشیه نشینان سرزمین آفتاب از فریادهای تهی خسته است آنها از اینکه در تمام این سال ها با چشمانشان هوار کشیدند و کسی نشنید که زاغه نشین چه در دلش می گذرد خسته اند.
آفتاب نعمتی برای حاشیه نشینان
امروز کودکان حاشیه در دفترهای انشایشان این گونه قلم می زنند که "هنگام بارش باران و برف باید بر زیر سقف خانه های حاشیه کاسه و ظرف قرار داده شود تا مبادا گلیم های کهنه خیس شود".
آنها خواهند نوشت "زمانی که بارندگی می شود زمین های خاکی محله ما گل می شود و عبور و مرور و رفتن به مدرسه برای ما سخت و سخت تر، ما بچه های حاشیه مانند کودکان دیگر برف را دوست نداریم چون در کفش هایمان آب فرو می رود و پاهای ناتوانمان از سوز سرما درد می گیرد".
چکمه های لاغر و نیمه جان بچه های حاشیه ترحم و دلسوزی نمی خواهد رسیدگی و پیگیری را می طلبد، آنان فرزندان خطه خراسان و آیندگان این جامعه هستند، آیندگانی که باید برای پیشرفتشان حداقل امکانات لازم را مهیا کرد.
درست است که آنها فرزندان طبقات مرفه جامعه نیستند و درست است که آنها در "حاشیه حاشیه" هستند اما بزرگ مردانی کوچکند که نور خورشید بر پیشانی هایشان تجلی گر موهبتی الهی است.
امروز خاک های گل آلود و نم دار حاشیه، به من نشان داد که مسئولین حتی یک بار از روی کمک و احساس مسئولیت به این مناطق قدم نگذاشته اند.
امروز دلم گرفت نه برای نداری و فقر آنان برای خودم و برای دیگرانی که هزار بار از دور نشستند و هیچگاه وارد گود نشدند و حتی یک بار با این آدم ها که قلبشان به نازکی شیشه و نانشان حلال تر از آب زلال است بر سر یک سفره ننشستند و تسلایشان ندادند.
یکی از اهالی حاشیه می گوید سهم مردمان حاشیه، زندگی در زمین هایی است که به تخلیه زباله و نخاله های ساختمانی اختصاص دارد و با داشتن پستی و بلندیهای متعدد فاقد کاربری مسکونی است.
او ادامه داد: مردم حاشیه در مکان حاشیه ای زندگی می کنند اما نباید برای تصمیم گیری در عرصه و حوزه های مختلف نیز در حاشیه قرار بگیرند و نسبت به آنها بی اهمیتی و بی توجهی صورت بپذیرد.
اما به راستی حاشیه نشینی در شهر مشهد گره ای است در یک کلاف پیچ در پیچ که هر سال در خصوص ساماندهی و رسیدگی به آنها توسط مسئولین قول های مساعد داده می شود اما از حرف تا عمل راه بسیاری است.
متاسفانه هنوز روند بهبود شرایط حاشیه نشینان آن قدر چشمگیر نیست تا بتوان اثراتی از پیگیری مسئولین را به چشم دید.
حالا آفتاب نشین های حاشیه نشین امیدوارند تا با بهتر شدن شرایط اقتصادی خود این مکان ها را ترک کنند و در جایی مناسبتر سکنی گزینند و در این راستا از هر گونه تلاش روی گردان نیستند.
نایب رئیس شورای اسلامی شهر مشهد در رابطه با حاشیه نشینی به خبرنگار مهر گفت: دلیل اصلی حاشیه نشینی و زاغه نشینی در اطراف شهر مشهد افزایش جمعیت و مهاجرت بی رویه روستاییان است.
غلامرضا بصیری پور افزود: اگر میخواهیم کلانشهرها از جمله مشهد از این وضعیت خارج شود باید به روستاها توجه کرد.
900هزار حاشیه نشین در اطراف مشهد
وی محرومیت زدایی شهر مشهد را از جمله وظایف دولت دانست و ادامه داد: این امر باید به اولویت اول دولت تبدیل شود زیرا وجود 900 هزار حاشیه نشین در اطراف مشهد خود به یک ناهنجاری اجتماعی و فرهنگی بزرگ مبدل شده است.
بصیری پور تاکید کرد: هر دولتی که فعالیت می کند باید به معضل حاشیه نشینی مشهد نگاهی جدی داشته باشد و در خصوص کاهش و رفع آن اقدامات گسترده ای را انجام دهد.
وی تاکید کرد: دولت باید با اقدامات اساسی مشکل دخمه ها و آلونک های حاشیه ای را حل کرده و با ایجاد مسکن های مقاوم تسهیلات ویژه ای را برای اقشار حاشیه نشین فراهم کند.
وی با بیان اینکه مشهد حدود 600 هزار خانوار دارد اظهار کرد: 50 هزار خانوار نیازمند مسکن هستند و دولت می تواند با انجام سرمایه گذاری های لازم 10 هزار واحد مسکونی را برای محرومین و حاشیه نشینان بسازد و در دراز مدت هزینه ساخت مسکن را از این اقشار با ارائه تسهیلات ویژه دریافت کند.
وی افزود: شورای شهر چندین سال است که به تمام مناطق مختلف به یک میزان رسیدگی می کند و با ایجاد فضای سبز و سایر امکانات در قسمت های بالا و پایین شهرتلاش می کند تا تناسب را در نقاط مختلف شهر رعایت کند.
نماینده مردم مشهد و کلات در مجلس شورای اسلامی نیز در این خصوص بیان کرد: حاشیه نشینی در مشهد چندین دهه است که افزایش یافته و بسیاری از حاشیه نشینی ها به دلیل مهاجرت روستایی و یا در اثر خشکسالی به وجود آمده است.
عفت شریعتی تاکید کرد: در حال حاضر حاشیه نشینان با جمعیت بالا شهرک هایی را تشکیل داده اند و نیازمند ساماندهی و رسیدگی شهری هستند.
وی با بیان اینکه در شهرمقدس و معنوی مشهد صحیح نیست حاشیه نشین ها نادیده انگاشته شوند افزود: مشهد باید با زیر پوشش قرار دادن مناطق حاشیه ای خدمات اجتماعی و امکانات لازم را به این مناطق سرازیر کند.
وی با بیان پیشنهادی اظهار کرد: باید حداقل دو فرمانداری ویژه برای مناطق حاشیه ای در نظر گرفته شود و این دو فرماندار در چارچوب قانون و اعتبارات و ردیف خاص مشکلات این گونه مناطق را حل و فصل کنند.
مناطق حاشیه نشین مستعد ارتکاب جرم است
شریعتی با اشاره به اینکه شهرک شهید رجایی، طرق، ابوذر با جمعیت فراوانی که دارند استحقاق منطقه شدن را دارند افزود: هرکدام از این شهرک ها به یکی از مناطق شهری مشهد وابسته اند و با منطقه ای شدنشان نظام بهداشتی، نیروی انتظامی، امکانات فرهنگی و ورزشی به راحتی در این مکان ها راه اندازی شده و رفاه برای این اقشار فراهم می شود.
وی با بیان این مطلب که هنوز اقدام موثری برای بهبود وضعیت حاشیه نشینی مشهد انجام نشده است عنوان کرد: حاشیه نشینی معضل و آسیب اجتماعی است و باید با توجه بیشتر این مشکل را با همفکری وهماهنگی های لازم از میان برد.
وی با اشاره به اینکه حاشیه نشین ها جزء مناطق مستعد ارتکاب جرم هستند افزود: فقدان نظارت امنیتی کافی، وجود تعداد زیادی افراد نیازمند و بیکار، سطح پایین سواد از جمله مواردی است که سبب می شود مجرمین به راحتی در مناطق حاشیه پناه گیرند و تا زمانی که این عوامل زمینه ساز وجود داشته باشد حاشیه ها مستعد جرم خیزی است.
وی افزود: جوانان حاشیه نشین با فرهنگ ویژه و با توجه به فقدان تخصص و آموزش کافی، عمدتاً به کار دست فروشی و پهن کردن بساط سیگار فروشی می پردازند و به این ترتیب این مشاغل غیر تخصصی و زائد خود به عنوان یک عامل سوق دهنده بسوی جرم عمل می کنند.
در حاشیه شهر چراغ غربت سوسو می زند
در حاشیه شهر چراغ های غربت سوسو می زند و بازوان پر توان مردان و زنان حاشیه بر پنجره آسمان بلند می شود و سجده گاهشان دیرزمانی است که بر تابش خورشید لبخند می زند.
آنها امید دارند آلونک هایشان به خانه ای با سقف های بلند تبدیل شود، آنها امیدوارند کوچه هایشان از خاک های گل آلود زدوده شود و باید گفت دست اندرکاران و آنانی که می توانستند اقدامی برای بهبود شرایط حاشیه نشین ها انجام دهند هنوز در خم یک کوچه هستند.
شاید امروز بسیاری از دست اندرکاران گمان می کنند که این رسم زندگی است، عده ای در حاشیه جان می سپارند و با مرگ خاموش خود در همان مناطق غریبانه به خاک سپرده می شوند و عده ای در بالاترین نقاط شهر با مجلل ترین امکانات به دیار حق می شتابند.
شاید آنها هنوز تصور می کنند دردهای بزرگ تر از حاشیه نشینی نیز وجود دارد که باید در ابتدا به آنها پرداخت اما میان در حاشیه بودن و حاشیه نشینی فرق است.
بسیاری از مسئولین نمی دانند که در حاشیه شهر ها چه اتفاقاتی روی می دهد انگار فراموش کرده اند که نسل های آینده قرار است از همین مکان ها بلند شوند.
.....................................
گزارش: مرضیه صاحبی
نظر شما