مدیریت؛ تخصصی است که از حساسیت بالایی برخوردار است و شیوه های مدیریتی درست و غلط می تواند یک سازمان را به بالاترین بازدهی یا کمترین استفاده از ظرفیت های موجود برساند. مدیریت هنری هم از این قاعده استثنا نیست و از آنجا که امروزه هنر بدون توجه به بازخوردهای اقتصادی که مولود توجه مخاطب است نمی تواند روی پای خودش بایستد، این موضوع اهمیت دوچندان پیدا می کند.
تمرکز یک مدیر هنری باید بر سه محور هنرمندان، کارمندان و رسانه ها باشد و تشکیل این مثلث که تاثیرگذاری در کانون آن تشکیل می شود برای رسیدن به بازخورد آثار هنری از ویژگی خاصی برخوردار است.
تجربه های قبلی در مراکزی چون معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حوزه هنری، کانون پرورش فکری کودک و نوجوان، سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، خانه هنرمندان و هر مرکز دیگری که با مقوله هنر سر و کار دارد نشان داده است که شرط اصلی عملکرد یک مدیر خوب هنری به شیوه همکاری و همدلی وی با هنرمندان باز می گردد و امکانات و تولید و عرضه آثار در موارد مهم بعدی قرار دارند. هر وقت همدلی مسئولان و هنرمندان به بهترین شکل انجام شده بازخورد آن به نفع دو طرف و در انجام به سود مخاطب و مصرف کننده آثار بوده است. نمونه اخیر آن هم جلوگیری از تخریب بیشتر محوطه تئاتر شهر به دستور شورای شهر است.
در این میان نقش رسانه ها از اهمیت بسیاری برخوردار است و نشر یک خبر مثبت یا منفی در قبال یک رویداد می تواند این همدلی را شدت بخشیده یا به طور کامل از بین ببرد. متاسفانه حضور برخی شبه خبرنگاران کم تجربه در رسانه ها و به ویژه هفته نامه های رنگارنگ عامه پسندی که از شیوه های پاپاراتزی و ساختارهای تابلوئید زرد استفاده می کنند دربهبود این روابط نقش بازدارنده زیادی داشته اند و گاه با اشاعه شایعات بی پایه اضلاع این مثلث را به جان هم اندخته اند. با این حال گاه با برخی از رسانه های موثر و خبرنگاران حرفه ای برای یک انتقاد کوچک سازنده چنان برخورد نادرستی شده که این صاحبان حقیقی اطلاع رسانی عطای وظیفه شناسی را به لقلایش بخشیده اند و منفعل شده اند.
باید توجه داشت که تعمیم برخی از مسائل به موارد دیگر یا عطف به ماسبق کردن یک مشکل تازه به مسئله بی ربطی دیگر کار صحیحی در زمینه رسانه نیست و از سوی دیگر از کوره در رفتن مسئولان با هر تلنگر رسانه ای نیز همین حکم را دارد و هر دو از اخلاق حرفه ای به دور است. شاهد مثال این قضیه استعفای متواتر برخی از مدیران معاونت هنری طی روزهای رفته است که برخی از رسانه ها آن را ضعف مدیریتی مجموعه عنوان کردند. بعضی آن را نشانه مشکلات لاعلاج قدیمی در بدنه معاونت و عده ای نیز اعتراض دسته جمعی مدیران مستعفی اعلام کردند. این در حالی است که عمده این نظرات یکطرفه و بدون در نظر گرفتن موارد حاشیه ای بود به طوری که مشکلات مختلف و متفاوت هر یک از مدیران که از موارد شخصی و قلت وقت گرفته تا احساس فرسودگی و کار زیاد بود همه فقط به یک نکته تعمیم داده شد.
البته دلیل اصلی همه این اتفاقات دسترسی دشوار خبرنگاران به مسئولان یا مصاحبه نکردن آنها راجع به موضوعات است که باعث تولد شایعه و رشد آن می شود. شفاف سازی و برگزاری نشست های لااقل ماهانه با اصحاب رسانه و هنرمندان از سوی مسئولان می تواند بسیاری از آسیب ها را شناسایی و در قبال آنها راهکار ارائه دهد.
باید توجه داشت که مدیریت هنری مقوله ای متفاوت از مدیریت های دیگر است و همانطور که جنس کار و ابزارش فرق می کند شیوه های ارتباطی آن نیز متفاوت است و این موضوعی است که بیش از همگان باید روابط عمومی های این مراکز به آن توجه داشته باشند.
---------------------------------------
عباس کریمی
نظر شما