۲۸ آذر ۱۳۹۰، ۱۰:۳۹

تفاوتی بین فردوسی و مولانا در حفظ زبان ملی وجود ندارد

تفاوتی بین فردوسی و مولانا در حفظ زبان ملی وجود ندارد

عضو دایره‌العمارف بزرگ اسلامی زبان و ادب ملی، اسطوره و تاریخ ملی و حکمت و فلسفه ملی را سه ضلع هویت ملی ایرانیان خواند و تاکید کرد: دیوان شمس آکنده از اشارات به اساطیر و تاریخ ملی و یکسره بیان حکمت و فلسفه ملی ایران است و بدین‌سان جلوه گاه مثلث هویت ملی مردم ایران محسوب می‌شود.

به گزارش خبرنگار مهر،‌ دکتر اصغر دادبه از پژوهشگران ادبی و فلسفی کشورمان در دومین روز از کنفرانس جهانی بزرگداشت مولانا جلال‌الدین بلخی که یکشنبه 27 آذرماه با عنوان "از بلخ تا قونیه" در مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی در حال برگزاری است، به ارایه مقاله خود با عنوان "ایرانیات در غزلیات شمس" پرداخت.

وی در جمع برخی مولوی شناسان داخلی و خارجی تاکید کرد: ایرانیات عبارتست از هر آنچه به ایران مربوط است و از فرهنگ و تمدن ایران برآمده است. طرح و بررسی ایرانیات در هر دفتر و دیوان، از جمله دیوان غزل‌های مولوی موسوم به "غزلیات شمس" همانا نشان دادن ایران گرایی صاحب دفتر و دیوانی است که در سرودها و نوشته‌های وی تامل می‌شود و طرح و بررسی می‌گردد.

این پژوهشگر ادبی و فلسفی افزود: ایرانیات، سازنده هویت ملی مردم ایران است. هویت ملی به مثلثی می‌ماند که چنان هر مثلث دارای سه ضلع زبان و ادب ملی، اسطوره و تاریخ ملی و حکمت و فلسفه ملی. دین را هم در این ضلع باید جستجو کرد که دین عین حکمت است و از جمله معانی حکمت به لحاظ نظری معرف به حق است و به لحاظ عملی انجام دادن احکام و تکالیف شرعی بیان می‌شود.

دکتر دادبه تصریح کرد:‌ مهمترین و هویت سازترین اضلاع سه گانه هویت ملی، ضلع زبان و به تبع آن ادب ملی است و اگر این ضلع معنی نیابد و تحقق پیدا نکند دو ضلع دیگر معنی نخواهد یافت. مولوی مثنوی معنی، غزل‌های موسوم به "غزلیات شمس" را به زبان ملی خود سرود که همانا زبان پارسی است و زبان مادری و فرهنگی او محسوب می‌شود.

وی به اهمیت زبان پارسی از دیدگاه مولوی تاکید کرد و گفت: دیوان غزل‌های او موسوم به دیوان شمس آکنده از اشارات به اساطیر و تاریخ ملی و یکسره بیان حکمت و فلسفه ملی ایران است و بدین سان جلوه گاه مثلث هویت ملی مردم ایران محسوب می‌شود.

عضو دایره‌المعارف بزرگ اسلامی با اشاره به اهمیت زبان و ادب ملی در هویت ملی یک کشور یادآور شد: ملت‌هایی که زبانشان را از دست دادند، منقرض شدند و یا چنان استحاله شدند که دیگر هویتی برایشان باقی نماند. فردوسی با شاهنامه خویش هویت ملی مردم ایران را بازسازی کرد و دو ضلع دیگر را نیز با زبان ملی بیان نمود به گونه‌ای که می‌توان گفت هیچ تفاوتی از جهت ملی گرایی بین فردوسی و مولانا وجود ندارد بلکه زبان و نحوه برخورد این دو متفاوت است که حاصل کار مولوی را می‌توان در غزلیات شمس دید.

به گزارش مهر، در ادامه نشست پنجم کنفرانس جهانی مولانا دکتر محمد نوید بازرگان استاد دانشگاه آزاد اسلامی نیز به ارایه مقاله خود با عنوان "تغییرات در منطق گفتمان مثنوی" پرداخت و گفت: در یک اثر ادبی "منطق مکالمه" تعیین کننده ساختار و شیوه بیان است. این سخن میخائیل باختین زبان شناس روسی است که بعدها در مطالعات رومن یاکوبسن تاکید بیشتری یافت اما در مثنوی مولانا که یکی از برجسته‌ترین آثار تعلیمی در قلمرو ادبیات فارسی است چگونه می‌توان به منطق گفتمان دست یافت. در حالی که سخن ارتجالی او دایماً دستخوش کشش‌ها و انگیزه‌های بیرونی و درونی است و این کشنده‌ها به تناوب، وحدت ارگانیک و یا نظام فکری پلکانی آن را در هم می‌ریزند و سخن در حین سرایش یک حکایت، عطف عنان کرده، تغییر جهت می‌یابد.

وی با عوامل درونی و بیرونی موثر بر تغییر منطق گفتمان در مثنوی اشاره کرد و افزود: مولانا گاه صراحتاً از یک "زبان حیران" سخن می‌گوید که با همه فصاحت قادر نیست وصفی از سیمای "آن حقیقت بزرگ" کند. زبانی که همه جا در تصرف نیروهایی است و مولانا از آنان تحت عناوینی چون تقاضاگر درون، رهزنان، صاحب مرکزان و ... یاد می‌کند.

استاد دانشگاه آزاد اسلامی در پایان به تشریح بخش‌هایی از مثنوی که پرده از نوعی "مکاشفه در حین سرایش" برمی‌گیرد پرداخت و گفت: طی بررسی‌هایی که بر 4 دفتر مثنوی انجام داده‌ام مولانا در سه حکایت از میان گفتگوها به یک باره دچار مکاشفه در حین سرایش شده و به گفتگو با خداوند می‌پردازد.

کد خبر 1487481

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha