تورج اصلانی از فیلمبردارن جوان سینمای ایران است که یکی از بهترینهای این حوزه محسوب میشود. او استعداد عجیبی در فیلمبرداری دارد و همیشه به دنبال ایدهها و فضاهای تازه است. از این رو بیشتر تلاش میکند با فیلم اولیهای سینما همکاری داشته باشد. اتفاقاً یکی از ویژگیهای "بدرد بغداد" هم فیلمبرداری آن است. در نشست عوامل این فیلم در خبرگزاری مهر تلاش شده درباره همکاری اصلانی با فیلمسزان جوان، شرایط کار در "بورد بغداد" و برنامههای آینده وی صحبت کنیم.
* خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: یکی از ویژگیهای بارز فیلم "بدرود بغداد" فیلمبرداری خوب شما است و تا آنجایی که میدانیم شما با حداقل امکانات چنین تصاویر بکری را در "بدرود بغداد" به نمایش گذاشتید. قطعا این موضوع به خلاقیت شما بر میگردد که البته در معدودی فیلمهای موجود در کارنامهتان نیز چنین ویژگیهایی دیده میشود و جالب اینکه عمده فعالیتهای شما همکاری با فیلمسازان جوان و یا به نوعی فیلم اولی است...
- تورج اصلانی: من بیشتر علاقهمندم با کارم سرمست باشم. بنابراین همیشه در کار من فرصتی پیش نمیآید که به این سرمستی برسم. زمینه این شور و هیجان را فیلم اولیهای خودخواه به راه میاندازند که سرشار از هر نوع ایده تازه هستند و میخواهند ساختار قدیمی را تغییر دهند. من از این موقعیتها استفاده میکنم. البته بگویم که نادری برای من فیلم اولی نیست او به خیلی از فیلمسازان اول و دوم کمک کرد و حتا در تیتراژشان هم نامی از او نیست ولی او کمکش را کرد. او تجربه های مفیدی در طول سالهای انتظار برای فیلم اول داشت. پختگی فیلمش هم به دلیل این تجربههاست.
دوست دارم با فیلسازانی کار کنم که می خواهد سنگ اول را بزرگ بردارند. این سنگ بزرگ میتواند یک بازیگر یا 100 بازیگر داشته باشد مهم این بیش خواهی و یا به نوعی همان بلند نظری است. خیلی کارگردانان بزرگ هستند که این زیادهخواهی را دارند ولی این موضوع از آنها تراوش نمیکند و یا حتی به دنبال این ابتکار هم نیستند.
اما وقتی مهدی نادری میخواهد فیلم اول خود را بسازد یک زیادهخواهی دارد که من هم از طریق او میتوانم مانورهای خودم را بدهم. مثال من در این کار مخصوص این است که من مانند بچه بازیگوشی هستم که او را در یک شهربازی با تمام امکانات رها کردهاند؛ نادری هم موظب من است تا دست و پایم نشکند. کارگردانی نادری اینجا برای من تعریف مواظبت دارد.
در "بدرود بغداد" نظامالدین کیایی همراه من است که وقتی در صحنه 360 درجه هم میچرخم او را نمیبینم که کجاست و چگونه صدابرداری میکند. در این میدانی که مهدی نادری باز کرده، دست کیایی را نمیبندد و دریچه دیگری در واقع باز میکند. نادری را اینگونه میبینیم که یک میدان بازی جذاب و پر از حس و خلاقیت را درست کرده ومن و یا کیایی با همین سن و سالی که دارد در آن بازیگوشی میکنیم. البته این موضوع درباره بازیگران هم صدق میکند.
او فقط مواظف 20 بچهای است که در کار حضور دارند تا زخمی نشوند و به همه خوش بگذرد و در نتیجه از این بازی همگانی تحت کنترل او، در آخر کار که همه لذت بردهاند او دستاورد نهائی را جمع بندی و مرتب میکند. انگار همه یک پازل را انتخاب کردند تا به یک عکس برسند. عکس نهایی هم توسط او برش میخورد.
بعضی اوقات به من میگویند چرا در کنار کارگردانان صاحب سبک کار نمیکنم؟ البته با جرات میگویم سینمای ایران کارگردان صاحب سبک ندارد. اگر سبکی هست توسط نسل جوانی همچون مهدی ساخته میشود. این نسل جوان راهها و دریچههایی را باز میکنند که سالها اساتید از آن ترسیدهاند. نسل من نسل استاد نیست. نسل شاگردی است که تا 100 سال هم کار کند شاگرد است. به همین دلیل من تلاش میکنم در این بستر شنا کنم ولی غرق نشوم.
* برخی فیلمسازان جوان که میخواهند فیلم اول خود را بسازند تلاش میکنند با شرایط مناسب وارد کار شوند و همه چیز را در نظر بگیرند به طور نمونه استوری برد طراحی میکنند. اما نادری برای ساخت "بدرود بغداد" حتی روز به روز فیلمنامه را تغییر میداد با این شرایط فکر کنم از همان ابتدا کار شما هم تعریف شده نبود اینکه به طور مثال پلانی را حتما باید با یک قاب تعریف شده بگیرید.
- مهدی نادری در همان شهر بازی من را وارد کرد اما نگفت فقط میتوانی در استخر توپ بازی کنی و یا... او تاکید نمیکرد که باید حتما در حال حاضر یک کار تعریف شده را انجام دهیم. کار به شکل ارباب، رعیتی نبود.
در هر کاری مهم فهم ذائقه کارگردان است و آن فهم از فیلمنامه میآید. وقتی در سینمای ایران میگویند استوری برد من بیشتر میخندم تا اینکه به این موضوع فکر کنم. اساسا در این سینما چنین مسائلی شوخی است. استوری برد تکنیکی است که پروداکشن توان اجرایی آن را داشته باشد. آیا در سینمای ایران چنین پرودکشنی داریم که خیالپردازیهای یک کارگردان بتواند یک به یک انجام دهد؟ اینها تمرینهای کلاس است که ما در دانشگاهها گذراندیم و تمام کردیم آن مال سینمای استودیو و مهندسی است.
استوریبرد متعلق به سینمای صنعتی است اما سینمای ایران صنعتی نشدهاست. به خاطر اینکه تفکر صنعتی نداریم هنوز تفکر عشیرهای سینمای ایران را جلو میبرد. تا اینکه یک تفکر است ما هم اینگونه سر صحنه میرویم. فقط باید خیلی با هوش کارگردان عوامل خود را انتخاب کند که در هر شرایطی کار کنند. خوشحالیم من و نادری داخل آتشی رفتیم که نسوختیم. در حقیقت ما تسلیم شرایط نشدیم بلکه از آن استفاده کردیم.
- نادری: پس از اینهم اقبال پس از فیلم، به ما هیچ فرصتی داده نشدهاست. از بنیاد سینمایی فارابی که مدام در حال سنگ انداختن است گرفته تا مرکز گسترش که ما دیگر راهمان نیز آنجا نمیافتد. بخشی از سینمای ایران را باید اخلاق جلو ببرد. اما سیستم بیمار است زیرا نمیخواهد آدم بزرگ در آن رشد کند.
* شما به عنوان عوامل فیلم نسبت به شرایط اکران عمومی "بدورد بغداد" راضی هستید؟
کیایی: من خودم نسبت به اکران فیلم معترض هستم. البته کاری هم نمیشود کرد. فیلم در سینما اکران میشود سینما هم مال تهیهکننده است. هیچ قانونی هم وجود ندارد. اما تکلیف اینگونه فیلمها چه میشود؟
زمانی که در خانه سینما بودم برنامه چند سالهای طراحی کردیم تا سالن در اختیار اینگونه فیلمها بگذاریم و ضرر و سود هم برایمان مهم نباشد. اما به طور مداوم آنها در این سالنها نمایش داشته باشند.
اما این سانسهای چرخشی در طرح مخاطب خاص بدون اطلاع رسانی کمکی به مخاطب نمیکند. فیلم "دونده" نیز در زمان اکران با مخالفتهایی روبرو شد و مورد توجه قرار نگرفت. اما بعدها فهمیدند که "دونده" چه فیلمی بود تا حدی میتوانسته سلیقه مخاطب ایرانی را تغییر جهت دهد. "بدرود بغداد" خود را قربانی میکند تا گروهی راه بیافتد و مخاطبین نیز به دیدن اینگونه آثار خاص بروند. همه هم نمیخواهند کمدی ببینند. اگر طرح ادامه پیدا کند و اینگونه فیلمها اکران شود باز هم صفهای سانسهای سینما پر از مخاطب میشود.
تورج اصلانی: امیدوارم فیلم "بدرود بغداد" اکران شود. فیلمهای خوب به روی پرده بروند. به نظر من "بدرود بغداد" اکران نشده است و نمیتوانم قبول کنم فیلم به نمایش درآمده است. فیلم اکرانی محصولی است که باید به روی پرده برود درباره آن اطلاعرسانی شود تا جذب مخاطب صورت گیرد. من و دیگر عوامل فیلم میدانیم "بدرود بغداد" در چهار سالن سینما اکران شده است. این اثر بین چند فیلم دیگر با تعداد سالنهای زیادتری که در اختیار دارند به روی پرده رفته است.
اعتقادی به سینمای خاص ندارم. اینها همه واژههایی است دوستان در مدیریتها عنوان میکنند وبا آنها سرگرم هستند. یکسالی سینما معناگرا میشود یک سال بیمعنی و یا خاص و یا سهامی عام میشود. سینما سهم مردم است. تا زمانی که ویترین برای آنها نمیگذاریم نباید توقع داشته باشیم. باید به تعداد ویترینها اضافه شود تا همه نوع محصولی در آن داشته باشیم.
سینمای ایران تک محصولی شده است و محصولات دیگر اگر شاهکار هم باشند، دیده نمیشود. تا زمانی که سالن نداشته باشیم این بحثها وجود دارد. اگر سینمای ایران به تعداد انگشتهای دست تهیهکننده واقعی داشته باشد، استعدادهای زیادی هست که این سینما جهانی شود. سینمای ایران از نداشتن تهیهکننده رنج میبرد. وقتی رفتید در صف یک کنسرت تهیهکنندهای دیدید میتوانید، امیدوار شوید و یا در صف تئاتر تهیهکننده دیدید مطمئن باشید سینما در حال جان گرفتن است. اگر دیدید یک تهیهکننده رمانی یا کتاب میخواند امیدوار میشوید. ما چنین تهیهکنندههایی نداریم.
ما تهیهکنندگانی داریم که یک سری فاکتور در دست دارند که میتواند همان فاکتورها دست فرش فروش هم باشد. فرقی نمیکند. سینمای ایران تهیهکننده میخواهد. شما بگوید نادری خلاقه، اصلانی کارش را بلده، کیایی بهترین صدا برداره، اما این موضوع فقط به ضرر ما است. وقتی بیشتر از این نسل تعریف میشود، بیشتر زیر لگد قرار میگیرند. این احساس خطرست چون بازار تهیهکنندهها کساد میشود.
امیدوارم سینمای ایران روزی تهیهکننده داشته باشد تا از متنهای خوب و یا ادبیات ما استفاده کنند. ما برای مردم کار میکنیم، پس فیلم ما هم توسط آنها دیده میشود. همین مردم خودشان انتخاب میکنند. من به درمنش پیشنهاد دادم از سه سالن در شمال، جنوب و مرکز میانگین بگیریم و در سه منطقه ما سالنهایی برای نظرسنجی مردم داشته باشیم هر فیلمی که توسط دوستان پروانه نمایش داده میشود قبل از اینکه به روی پرده برود برای مردم نمایش داده شود از آنها نظرسنجی شود آیا فیلم را دوست دارند؟ و از آنها پرسید به نظر شما چند سالن باید برای این اثر در نظر گرفته شود. با این شرایط مردم آگاه میشوند و حق انتخاب دارند. آن وقت متوجه میشویم " بدرود بغداد" یک سالن میخواهد یا 20 سالن؟ فیلم خاص را مردم باید خودشان انتخاب کنند.
-نادری: امیدوارم که تاب و تحمل ما را خدا بیشتر کند و روزی فرا برسد که دشمن به منتقد و منتقد به دوست ما تبدیل شود. آن روز معلوم است که ما در راه درستی قدم برداشته ایم، آنروز معلوم است که به میهنمان و جوانانمان افتخار میکنیم و به جای تنفر از آنها منتظر شنیدن راهکارهای روزهای روشن آینده هستیم. جوانانی همچون ما که میتوانند برای یک ملت و یک قاره و یک جهان مفید باشند.
* شما در حال حاضر فیلمبرداری کاری را در دست دارید؟
اصلانی: من در حال حاضر فقط عکاسی میکنم. روزگار خوبی هم دارم. دو فیلمنامه پیشنهاد شده که خیلی درگیر آن نیستم. منتظر یک فیلم اولی دیگری هستم که یک اتفاقی برایم بیافتد. یک فیلم اولی پیشنهاد شد شاید اگر نتیجه بدهد سر این کار میروم.
* عکاسی شخصی یا سفارشی؟
- نه عکاسی کاملاً شخصی.
-------------------
گفتگو از بیتا موسوی و محمد صابری
نظر شما