برخی معتقد به تأثیرپذیری مسیحیت اولیه از فلسفه افلاطون هستند

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب "فلسفه رواقی در اوایل دوران مسیحیت" به قلم تروالز پدرسن و ایسمو داندربرگ از سوی گروه انتشاراتی بیکر منتشر شده است.

این اثر به بررسی فلسفه رواقی در ابتدای دوران مسیحیت اختصاص دارد. فلسفه رواقی یکی از تأثیرگذارترین مکتبهای فلسفی در تاریخ فلسفه است که سه قرن پیش از میلاد مسیح (ع) شکل گرفت.

دکتر تروالز پدرسن استاد الهیات دانشگاه کپنهاگ دانمارک در مورد فرضیه خود در این کتاب به خبرنگار مهر گفت: یکی از پرسشهای مهم در مسیحیت تأثیرپذیری آن از فلسفه است.

وی افزود: این پرسش مطرح است که آیا مسیحیت در دوران ابتدایی خود از فلسفه متأثر شده است. اگر جواب مثبت باشد در ادامه این پرسش مطرح می شود که به چه میزانی مسیحیت در دوران ابتدایی خود از فلسفه متأثر شده است.

وی تصریح کرد: همچنین در صورتی که فرض کنیم مسیحیت در دوران ابتدایی خود از فلسفه متأثر شده این پرسش مطرح می‌شود که کدام مکتب فلسفی بر آن اثر گذاشته است.

استاد الهیات دانشگاه کپنهاگ معتقد است: معمولا در مورد تأثیر مسیحیت از فلسفه آنچه به طور سنتی گفته می‌شود این است که در نیمه دوم قرن دوم میلادی که دوران خطیری برای توسعه و گسترش اندیشه مسیحی بود، نویسندگان مسیحی در نگارش آثار خود و صورت بندی آن از مفاهیم فلسفه افلاطونی نیز بهره برده‌اند.

مؤلف "فلسفه رواقی در اوایل دوران مسیحیت" در ادامه یادآور شد: به عبارت دیگر آنها در صورت بندی مفاهیم مسیحی از فلسفه افلاطون بهره گرفتند. در واقع کسی در مورد تأثیر فلسفه افلاطون بر مسیحیت دوران ابتدایی شک و تردید ندارد. این تأثیر از آن زمان به بعد نیز مشهود است.

وی تأکید کرد: در مقابل این دیدگاه سنتی برخی اندیشمندان طی دهه‌های اخیر تأثیر فلسفه بر مسیحیت در دوران ابتدایی را در قرن اول میلادی جستجو می‌کنند.

دانش آموخته دانشگاه آکسفورد در ادامه تصریح کرد: بر این اساس این اندیشمندان معتقد هستند که امکان و احتمال تأثیرگذاری فلسفه رواقی و به ویژه فلسفه کلبی بر مسیحیت در دوران ابتدایی آن وجود دارد.

این استاد دانشگاه در پایان یادآور شد: این اندیشمندان معتقد هستند که افرادی چون "سن پل" از فلسفه رواقی متأثر بوده‌اند. البته برای بررسی این موضوع در این کتاب ابتدا خود کتاب مقدس را مورد بررسی قرار دادم و سپس آثار مسیحی به نگارش درآمده در دوران ابتدایی آنرا.تا از رهگذر این بررسی تأثیر فلسفه افلاطون یا فلسفه رواقی بر روی آن مورد بررسی قرار گیرد.