- كي پاك كردي ؟ همين الان شما داشتين چرت مي زدين ، حواستون نبود؛ مگه من خواستم كه پاك كني ؟ حالا آقا سخت نگيرين پولشو بدين برم - من پول ندارم مي خواستي پاك نكني . - انصاف داشته باش مگه چي مي شه يه 200 توماني ناقابل به من بدي . به خدا خرج زندگي بالاس تورم كمر مردم عادي را خم كرده چه برسه به من كه دارم با سيلي صورتم را سرخ نگه مي دارم .
پوله منو نمي دي ، حرومت بشه مال مردم خور! انشالله سر همين چهارراه بعدي چپ كني ! و ادامه مي دهد : همين شماها هستين كه نمي ذارين آدم يك لقمه نون حلال براي زن و بچه اش ببره !
- از شدت عصبانيت پايت را روي پدال گاز فشار مي دهي و راه مي افتي در حاليكه ته دلت نگراني كه با اين دعاي خيري كه اول صبح بدرقه راهت شده آيا سالم به مقصد مي رسي يا نه !
برداشت دوم : عليرغم اينكه 20 دقيقه از زمان توقف اتوبوس در ايستگاه مي گذره و توي اتوبوس هم نه تنها براي نشستن كه حتي براي ايستادن جايي نيست اما وجدان كاري راننده حكم مي كنه كه از سانتيمتر به سانتيمتر فضاي داخل اتوبوس نهايت استفاده را براي سوار كردن مسافران به كار ببره ! هر چند گاهي صدايي از ميان جمعيت به راننده كه با خيال راحت در اتاق رئيس خط مشغول خوش وبش كردن با بقيه راننده ها است ، اعتراض مي كنه اما انگار گوش راننده اصلا هيچ صدايي نمي شنوه ، درست در همين لحظات است كه يكي از همان تراژدي هاي فقر، سوار اتوبوس ميشه ، با سرو وضع به هم ريخته و صورتي سياه كه انگار هفته هاست كه روي آب و صابون به خودش نديده و اينطور شروع مي كنه كه : خواهرا ، برادرا لطفا چند لحظه توجه كنين ! 5 ماهه كه مريضم دكترا جوابم كردن از كار اخراج شدم پولي ندارم كه خرج زندگي ام را بدم ، شرمنده زن وبچه هام شدم ، خدا عوضتون بده يه كمكي به من بكنين جاي دوري نمي ره صواب داره .
اما انگاراين حرفها ديگه براي مردم عادي شده ، طرف وقتي مي فهمه تا يك ربع ديگه هم كه سهله اگه تا شب هم داستان سرهم كنه هيچي گيرش نمي آيد آخرين تير تركش را هم رها مي كنه و در يك حركت غافلگيرانه براي اينكه مثلا ادعاشو ثابت كنه پيراهنش را بالا مي زنه و شكم ورم كرده اش را با هفت هشت تا بخيه نشون مي ده و مي گه : خانوما، آقايون خدا كار هيچ بنده اي رو به بيمارستان و عمل نكشونه ، اينم جاي عملمه ، عفونت كرده دوباره بايد عمل بشم ، شما جوونمردي كنين و يه كمكي به اين برادرتون بكنين ! در اين لحظه است كه خانمها كه در اينگونه مسائل نسبت به مردان دل نازكتري دارند ، از گوشه و كنار اتوبوس اسكناس 50 توماني و100 توماني را دست به دست به مرد مي رسانند ومرد هم در حاليكه مدام ذكر مي گه و دعاي خير بدرقه راه مسافران مي كنه ، پله هاي اتوبوس را دو تا يكي كرده و به سرعت از جلوي ديدآنها محو مي شود .
برداشت سوم : تا چراغ قرمز ميشه مثل اينكه موها شونو آتيش بزنند يكدفعه مي ريزن وسط ماشينا ، يكي اسفند دود مي كنه ، يكي به زور شيشه ماشينتو پاك مي كنه و ... تا مي آيي به خودت بجنبي يكي از اسفند به دست ها غافلگيرت مي كنه ، از اونايي كه يك بچه هم پشتشون مي بندند يك دفعه چشات ديگه جايي رو نمي بينه ، راه نفس كشيدنت بسته مي شه و سوزش زيادي رو در گلوت حس مي كني ، براي اينكه وضع را از اين كه هست بدتر نكني چند تا سكه مي اندازي كف سيني اش و خدا خدا مي كني كه چراغ زودتر سبز بشه .
برداشت چهارم: صبح يك روز جمعه بعد از كلي اين دست و اون دست كردن براي اينكه به قول كارشناسان و اهل فن چند ساعتي را همراه با اهالي خانه به دامان طبيعت پناه برده و از زندگي ماشيني و هواي آلوده تهران دور باشي ، دلت را به دريا مي زني و برو بچه ها رو به چند ساعت هواخوري اطراف شهر دعوت مي كني ، اين كار چند تا مزيت داره اولا مفته ، ثانيا از زير بار مهمان هاي ناخوانده اي كه صبح جمعه يكدفعه سرزده خودشونو دعوت مي كنند راحت مي شي و از همه مهمتر با اين كار سلامتي خودت را هم بيمه كرده اي .
وقتي مي رسي پاي كوه تا چشم كار مي كنه ماشينهايي كه پشت سر هم پارك كردن هنوزسرگردان به اطراف نگاه مي كني كه يك آقايي با اشاره جايي براي پارك نشانت مي ده ، خوشحال از اينكه زياد معطل نشدي ، ماشينو پارك مي كني قفل و زنجير مي زني و با تكان سر از آن مرد هم تشكر مي كني و همراه خانواده راه مي افتي . بعداز ساعاتي كوهنوردي خوشحال وسرحال بي خبراز همه جا وقتي به قصد بازگشت در ماشين را بازمي كني و سوار مي شي هنوز راه نيفتادي كه يكدفعه يك هيكل تنومند چماق به دست جلوت سبز مي شه و آن وقته كه يك مكالمه كوتاه با اين محتوا بينتان رد و بدل ميشه . مرد: خسته نباشيد 500 تومان ميشه !- شما: ببخشيد چي 500 تومان ميشه ؟ - پول پاركينگ ديگه . - كدوم پاركينگ؟ مرد : همين جا ، شما : اينجا كه زمين خداست يه تابلو مي زدي مي دونستم پاركينگ اختصاصي شماست ! مرد : اي آقا 500 تومان كه چيزي نيست هيچ فكر كردين اگه سه چهار ساعت پيش اينجا را براي پارك ماشينتون نشان نداده بودم تا حالا هم جاي پارك پيدا نكرده بوديد تازه در طول اين مدت از ماشينتون هم مواظبت كردم !
به هر حال يكي از معايب اينكه آدم با زن و بچه يك جايي بره همينه كه نمي تونه بيشتر از اين با اين جور آدم ها سرو كله بزنه وبالاخره مجبور مي شي حداقل از ترس چماق در دست اين آدم از خدا بي خبرهم كه شده 500 تومان پول بي زبان را بدهي و از آن وضعيت خطرناك نجات پيدا كني .
و ده ها پرده ديگر...
تكدي گري با بهره گيري از معلوليت و داشتن بيماريهاي واگيردارو غير واگير امروزه جزء نخستين نوع فعاليت دراين حرفه محسوب مي شود ، از اين نوع گدايان سر هر چهارراهي به وفور پيدا مي شوند، اينها يا چند بچه هستند كه با ساز وتنبك اداي حاجي فيروز درآورده و در خيابانهاي شهر براي بخشش سكه اي و يا دريافت اسكناسي اينقدرآويزان مردم مي شوند كه بالاخره طرف كلافه شده و مجبور مي شود براي رهايي از دست آنها هم كه شده آنها را از سرش باز كند . دسته ديگر زنان كولي هستند كه از ابتداي صبح تا پاسي از شب با بچه اي در بغل ( كه معلوم نيست مال خودشان است يا نه ) روي پل هاي عابر پياده و يا در پياده روهاي شلوغ دست نياز به سوي عابران دراز مي كنند ، بعضي ديگر نيز انفرادي عمل مي كنند يعني حسابي پاي پيچ خورده و دست و پاي نصفه نيمه شان را در معرض تماشا مي گذارد تا بلكه عابراني كه از محل عبور مي كنند با ديدن وضعيتشان ، نسبت به آنها دلسوزي كرده و دست كم مبلغي ناقابل تقديمشان كنند .
يك آسيب اجتماعي به نام تكدي گري
تكدي گري پديده اي نازيبا در جوامع بشري است كه كارشناسان مسائل اجتماعي از آن به عنوان يك آسيب اجتماعي نام مي برند .
اگر سالهاي پيش تكدي گري را بيشتر در افرادي كه داراي معلوليت و ديگر ناتواني ها بودند مشاهده مي كرديم اما حالا با افزايش جمعيت و بروز ناهماهنگي هايي در چرخه اقتصادي جوامع كم كم به تعداد متكديان افزوده شده و امروزه افرادي را در اين كسوت مي بينيم كه بدون داشتن هيچ ضايعه و نقصان و در صحت و سلامت كامل به آن روي مي آورند تا جايي كه هم اكنون تكدي گري از حالت انفرادي خارج شده و به صورت گروهي و حتي خانوادگي درآمده بطوريكه اغلب ما به خصوص هنگام عصر تجمع خانوادگي و اكيپي گدايان در برخي چهارراه هاي شهر را مشاهده مي كنيم .
بسياري از متكديان مقيم تهران افرادي هستند كه از شهرستانهاي مختلف براي پيدا كردن كار و كسب درآمد به تهران مي آيند اما بر اثر مشكلاتي كه در يافتن شغل پيدا مي كنند به گدايي روي مي آورند و با توجه به درآمد خوبي كه از اين راه به دست مي آورند به كار خود ادامه مي دهند ، اين در حالي است كه اخيرا سطح توقع متكديان شهرمان نيز به طور سرسام آوري بالا رفته بطوريه اگر پولي كه كف دستشان مي گذاري كمتر از مبلغ دلخواه آنها باشد با ناسزا و هتاكي بدرقه تان مي كنند .
آمار دقيقي از تعداد متكديان تهران نداريم !
مدير كل امور اجتماعي استانداري تهران در گفتگو با خبرنگار اجتماعي خبرگزاري مهر با بيان اين مطلب مي گويد : سال گذشته طرحي تحقيقاتي در برخي از مناطق شهر تهران به اجرا گذاشته شد كه در آن پژوهشگران توانسته بودند با 700 متكدي مصاحبه داشته باشند كه اين آمار قطعي نيست و تنها در حد يك پژوهش مي توان به آن استناد كرد .
قاسم احمد وند اظهار مي دارد : بر اساس مصوبه هيات وزيران شهرهاي بالاي 200 هزار نفر نياز به يك مجتمع اردوگاهي دارند كه مسووليت اين اردوگاه به عهده فرماندار آن شهرستان است و در حال حاضر نيز در تهران ، متكديان فعلا در اردوگاه مستقر در سراي كهريزك ، جمع آوري و نگهداري مي شوند .
وي به نقش نهادهاي مختلف دراين زمينه اشاره كرده و معتقد است : شهرداري موظف به تهيه و مجهز نمودن مكان اين اردوگاهها و نيروي انتظامي وظيفه جمع آوري متكديان را برعهده دارند كه پس از جمع آوري در اين اردوگاهها تيم تخصصي بهزيستي متكديان را با حضور نماينده قوه قضائيه تفكيك كرده و بر اين اساس كه از چه صنفي هستند ، متكديان حرفه اي ، از گدايان معلول و بيماران رواني مزمن جدا مي شوند .
احمد وند مي افزايد : متكديان معلول به بهزيستي ، در راه مانده ها به كميته امداد و آنهايي كه توانايي كار دارند نيز به مراكز فني و حرفه اي و متكديان فراري نيز به خانواده ها تحويل داده مي شوند و متكديان حرفه اي نيز به زندان منتقل مي شوند .
هيچ ارگاني مسئوليت نمي پذيرد
مشكل بودن كار ساماندهي متكديان و ضعيف بودن اراده جمعي سازمانهاي مسوول موجب شده كه در سالهاي اخير هيچ مقامي مسئوليت ساماندهي متكديان تهران را نپذيرفته و اين كار با تاخير مواجه شود
معاون امور اجتماعي وزارت كشور دليل پيش نرفتن كار ساماندهي متكديان تهران را بيش از مشكلات اعتباري به دليل اراده ضعيفي دستگاههاي مسئول در اين زمينه دانسته و معتقد است : طبقه بندي متكديان وافراد بي خانمان برعهده سازمان بهزيستي وتامين مكان ، اسكان وهمچنين جمع آوري آنها نيز برعهده شهرداري است.
اشرف بروجردي مي افزايد : وظيفه وزارت كشور عمدتا هماهنگي بين دستگاهها مسئول بوده ونقش هماهنگ كننده بين ارگانهاي مختلف را برعهده دارد ودراين ميان ساماندهي وجمع آوري متكديان وافراد بي خانمان مانند كارتن خوابها جزء وظايف وزارت كشور نيست. گفت: رسيدگي به وضعيت كارتن خوابها در كشور برعهده سازمان بهزيستي و شهرداري است.
وي تاكيد مي كند : براساس قانون، وظيفه هر دستگاهي مشخص ودستورالعمل مربوطه نيز در اين خصوص ارائه شده ودستگاههاي مربوطه موظفند آيين نامه ها را اجرا ومطابق آن عمل كنند وهمچنين در 3 يا 4 مورد مانند اين مساله، قانوني موجود است كه وظيفه اصلي برعهده شهرداريهاي مرتبط با موضوع است.
اگرپول بدهند ، مسئوليت متكديان را مي پذيريم
سرانجام پس از مدتها پاس كاري بين سازمانها و نهادهاي مختلف ، رئيس سازمان بهزيستي ادعا كرد كه حاضر است مسئوليت متكديان را در صورت تامين شرايط مد نظر اين سازمان بپذيرد ، محمد رضا راه چمني در گفتگو با خبرنگار اجتماعي خبرگزاري مهر با بيان اينكه در حال حاضرمسئوليت مستقيم متكديان با وزارت كشور و فرمانداري هاست ، اظهار مي دارد : نيروي انتظامي و شهرداري ها مسئوليت جمع آوري و ساختن اردوگاه ، امكانات و تجهيزات اين مراكز را بر عهده داشته و اداره آن نيز بر عهده فرمانداري هاست كه در اين ميان بهزيستي به عنوان يكي از اعضاي اين گروه به صورت غير مستقيم با اعزام كارشناسان ، مددكاران وروانشناسان خود به اين مراكزبا شناسايي گروههاي هدف خود در ميان متكديان شامل معلولان ، سالمندان ، كودكان ، زنان بي سرپرست و زنان آسيب ديده آنها را تفكيك وبه مراكز بهزيستي منتقل مي كنند كه در اين ميان رسيدگي به وضعيت متكديان حرفه اي با قوه قضائيه بوده وارتباطي با بهزيستي ندارد .
به هر حال همه ما بارها با ديدن اين افراد به خود گفته ايم كه شهر ما مي توانست بسيار زيباتراز اينها باشد ، مي توانستيم از خيابانها و كوچه پس كوچه هاي شهرمان عبور كنيم بدون آنكه نسخه به دست ها ، آدرس به دست ها ، فال فروش ها و ديگر چهره هاي تكدي گري را ببينيم و... اما آيا ناديده گرفتن آنها تلاش براي ناديدن فقر و علل پديدايي آن نيست . هرچند كه آنان نيز حق زندگي و برخورداري از حداقل امكانات حيات را دارند ولي چون از تامين اجتماعي و فرهنگي برخوردار نشده اند ، گدايي مي كنند .
نظر شما