به گزارش خبرنگار مهر، اولین جلسه از مجموعه برنامه های نقاله با معرفی، گفت وگو و پرسش و پاسخ در آثار علی ذاکری؛ هنرمند نقاش در تالار شهناز خانه هنرمندان به همت معاونت هنری خانه هنرمندان برگزار شد.
در ابتدای این جلسه دکتر اردلان؛ معاون هنری خانه هنرمندان در معرفی این برنامه گفت: این برنامه از طرحهای جدید معاونت هنری خانه هنرمندان است. همیشه در ایران آثار هنری به ویژه هنرهای تجسمی به صورت مجموعه آثار ملاحظه شده است و اغلب مجموعهای از آثار دیده می شود. به ویژه اینکه ایرانیها اصولا انسانهای عجولی هستند و به سرعت میخواهند دگرگونی ایجاد کنند. ما در این برنامه قصد داریم که اثر یک نقاش را ببینیم و به دلایل هنری که این هنرمند به خلق آن اقدام کرده پی ببریم.
وی در ادامه افزود: چند دلیلی که ما برای برگزاری این برنامه در پی آن هستیم این است که اولا خانه هنرمندان را موظف میدانیم که نسل های جوان به خصوص بعد از انقلاب را مورد توجه قرار دهد که به دلایلی به آنها پرداخته نشده است. چون نسل گذشته به کرات مورد توجه قرار گرفتند و به آنها پرداخته شده است. ما در این برنامه میخواهیم یک باب گفتوگو بین هنرمند، مخاطب و کارشناس ایجاد کنیم که در حال حاضر وظیفه کارشناس این برنامه را به جمشید حقیقت شناس؛ نقاش معاصر سپردهایم. هدف دیگر از اجرای برنامه نقاله این است که میخواهیم از این تابلوها که به نمایش در میآید مجموعهای تهیه کنیم تا این آثار به فروش برسد و به نوعی کمکی باشد برای فروش و همچنین بالا رفتن انگیزه این هنرمندان.
در ادامه این جلسه جمشید حقیقت شناس به عنوان کارشناس برنامه ضمن این مطلب که الان مدتهاست در مورد برگزاری این برنامه تلاش می کنیم، گفت: ما در این برنامه سعی میکنیم به این مسئله که هنرمند در چه فضایی این اثر را به وجد آورده به بحث و گفتگو بنشینیم. ما برای نام برنامه از اسمهای زیادی مطرح کردیم و سرانجام به نقاله رسیدیم و آن را از این جهت انتخاب کردیم که با نقاله می توانیم خیلی از اشکال هندسی و در ورای آنها آسمان و زمین را اندازه بگیریم.
وی در ادامه افزود: در سالهای اخیر عمده ترین مشکل این است که در ذهن هنرمند چه می گذرد و چه مقدار از آن قابل رویت است و فهمیده میشود. این مسئله همیشه مدنظر دست اندرکاران هنر تجسمی بوده است و جای چنین برنامهای خالی احساس میشد. اما خانه هنرمندان تلاش کرده با مجموعه برنامههای نقاله به این مهم بپردازد و مطمئنا به نتایج قابل قبولی خواهیم رسید.
پس از پخش کلیپ و فیلمی از علی ذاکری؛ هنرمند نقاش وی بر روی سن آمد و ضمن ابراز خوشحالی از برگزاری این برنامه برای درک بیشتر از هنر تجسمی گفت: از تمام کسانی که برای برگزاری این برنامه زحمت کشیدند به ویژه دکتر اردلان و جمشید حقیقت شناس تشکر میکنم.
وی در ادامه ضمن اشاره به اینکه در این ۲۵ تا ۳۰ سال فعالیت هیچ وقت فرصت مدون کردن کارها را نداشتم، افزود: این برنامه فرصت مغتنمی بود برای اینکه این تدوین را انجام دهد و یک توقفی داشته باشم برای اینکه آثاری که خلق کردم را مدون کنم.
ذاکری ضمن اشاره به تلاش هایی که در دوران دانشجویی داشت، گفت: در این دوره اتفاقات جالبی برایم افتاد و کاری که در این دوره کردم مطالعه در طبیعت و برگشت به روستایی بود که متولد شدم. این دوره برای من به نوعی طراحی و شناخت انسان و دیدن تلاش انسانی بود. به علاوه این شناخت رنگ و فرم در کار من شکل گرفت و از این جهت اتفاق خوبی بود. در پروژه آخری که تحویل دادم این مطالعات به من کمک کرد و در موضوع رنگ و پختهتر شدن رنگها نیز بهتر کار کردم. در پروژه پایانی موضوع رنگ، نوع طراحی و آموزههای استادم دکتر پاکباز حذف سایه ها و نوع چیدمان کار که از بخش نگارگری بهره بردم صورت گرفت و آدم هایی که در این اثر دیده میشود انسانهایی است که آنها را میشناسم.
وی در ادامه معرفی دورههای کار خود گفت: دوره دوم آثار من به شروع با کار کودکان و تاثیر از نقاشی آنها برمی گردد. من نقاشی کودکان را ادامه میدادم و این کار باعث شد فضای فیالبداهه ای در من شکل گیرد، البته این به این معنا نبود که در کارهای خود اندیشه نکنم.
وی در ادامه صحبتهایش به دوره بعدی با عنوان انسان پراکنده اشاره کرد و گفت: در این دوره بود که جدیتر به نقاشی پرداختم. در این زمان من نمایشگاهی داشتم به اسم انسانهای پراکنده که با وقوع زلزله بم تعطیل شد و من نیز به سهم خود این دغدغه را داشتم که چه کاری میتوانم بکنم و بعد فهمیدم که میتوانم نوعی از همدردی با آنها را در کارهای خود نشان بدهم و به همین خاطر در آثارم از خانواده و تمام کسانی که به نوعی برای من عزیز بودند بهره گرفتم و می خواستم بگویم که درکتان میکنم.
این هنرمند نقاش ادامه داد: دوره بعدی بازی کلاژها بود که به نوعی به دوره بازی کودکان برمی گردد البته به شکل جدید مثل دوره انسان پراکنده. در این دوره انسانها را تکه تکه میکردم و کلاژ میکردم و می خواستم پازل پراکنده زندگی خود را به نوعی شکل دهم.
علی ذاکری با اشاره به دوره پالتها به عنوان دوره بعدی آثار خود گفت: در این دوره سعی کردم پالتهای بی ارزشی که دور میاندازیم را مدیریت کنم. نوع این تلاش به زندگی من برمی گشت. رنگهای شادی در زندگی من نبود اما من میتوانستم آن را تغییر دهم. در این دوره کار من این بود که پالتها را که فیالبداهه شکل گرفته بود طوری شکل دهم که کار خوبی از کار دربیاید. گام بعدی دوره آخربود که مجموعهای از دغدغهها، پازلها، پالتها، شناخت رنگ و رنج ها و زندگی من است.
وی در انتهای صحبت های خود در معرفی آثارش گفت: مفاهیم تابلوهای من ثابت نیست و در درون خود در حال تغییر است. در تعدادی از کارهای خود نشان دادم که تلاش من در طول زندگی برای ایجاد تعادل است برای اینکه زمین نخورم. نقاشی برای من نقش قایقی را دارد در عبور از راه پر تلاطم زندگی و برای آنکه زندگی خود را ارتقا دهم و این مسئله برای من اتفاق افتاده است.
در ادامه این جلسه جمشید حقیقت شناس ضمن ابراز این مسئله که همیشه این دغدغه وجود دارد که چیزی که در ذهن نقاش وجود دارد همان چیزی است که به تصور در میآید و یا فاصلهای وجود دارد گفت: چرا این فاصله وجود دارد و من همیشه میگفتم وقتی ما نقاشی میکنیم فکر میکنیم همیشه علامتها را میشناسیم و شاید فراموش میکنیم که این نشانهها دچار تحول میشود و همین باعث فاصله می شود.
وی در ادامه ضمن بررسی یکی از آثار علی ذاکری؛ هنرمند نقاش از وی پرسید: در خلق این اثر دنبال چه چیزی بوده است؟
علی ذاکری در پاسخ گفت: کارهای من گاهی ایده، گاهی بازیهای من و گاه یک جریانی را در درون خود دارد. کاملا این کار در اساس خود شبیه بازی کودک شکل گرفته. حس من همیشه طوری بودهاست که گویی در سفرم و بودن چمدان نیز به همین علت شکل گرفته است. من همواره فکر میکردم که شرایط مطلوب باعث خلق آثار بزرگ شده، اما بعدها فهمیدم جنگ هایی مثل جنگ جهانی دوم و امثال آن باعث خلق این آثار شده است. برای من نیز این رنج ها بودند که در خلق آثارم کمک کردند.
جمشید حقیقت شناس در ادامه بحثش با علی ذاکری گفت: چرا شما در آثار خود به گذشته توجه دارید و در گذشته دنبال چه می گردید؟ ذاکری در پاسخ این سوال گفت: من به هنر درمانی اعتقاد دارم و هنر میآید تا انسانها را درمان کند بخشی از معضلات ما در آینده و حال به این علت است که مسائلی حل نشده در گذشته خود داریم و تا وقتی حل نشود به کمال نمیرسیم. من نقاشی را برای درمان خود به کار میگیرم و رجعت به گذشته در آثار من جنبه درمان دارد.
علی ذاکری در مورد این سوال که مورد مصرف این اثر در کجاست و باید در کجا قرار گیرد، گفت: این اثر و بعضی از آثار من زینت بخش دیوارها نیست و از همین منظر دچار مشکل است. من موقع کار به این مسئله فکر نمیکنم که چه کسی آن را می خرد و یا بر روی چه دیواری آویخته می شود.
وی در مورد این سوال که به نظر میرسد تمام شاهکارهای هنری در جهان سفارشی بوده یعنی جایگاهش از قبل مشخص بوده، اما سالهاست این اصل فراموش شده گفت: به نظر من گاهی باید اتفاقی بیفتد که این اثر دیده شود و ما باید به شرایطی برسیم که فضای تجسمی جزو ضروریات زندگی ما شود. این اتفاق شاید در فرش ما افتاده اما بر روی دیوارها هنوز این اتفاق نیفتاده است. شان آثار تجسمی برای ما تعریف شده نیست و اینجاست که نقاش تنها میماند.
نظر شما