خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب: آنچه در ذیل میخوانید، گفتگویی با میخائیل روسینک Michal Rusinek شاعر، مترجم و استادیار دپارتمان زبان و ادبیات لهستانی دانشگاه جاگیلونیان در کاراکوف در جنوب لهستان و منشی مخصوصِ دفتر ویسواوا شیمبورسکا برنده جایزه نوبل ادبی که فوریه امسال درگذشت، است. این گفتگو پیش از مرگ شیمبورسکا انجام شده است که میتواند مخاطب را تا اندازهای با روحیات این نویسنده برنده نوبل آشنا کند و همچنین دردسرهای منشی مخصوص یک نویسنده مشهور بودن!
این مصاحبه سال 2007 توسط خبرنگاری لهستانی انجام گرفت و سئوال و جوابهای زیر بخشی از این مصاحبهاند درباره شیمبورسکا.
برخی میگویند حس شوخ طبعی شما سبب شد که از سوی شیمبورسکا به عنوان منشی مخصوص او بر گزیده شوید.
هیچ بعید نیست، زیرا شیمبورسکا نمیتواند کسانی را تحمل کند که طبع شوخی ندارند.
شما گاه این جا و آن جا از شیمبورسکا چیزهایی می گویید .آیا میشود در این مصاحبه هم که در واقع به شخص شما و اشعارتان اختصاص دارد راجع به او چیزی بگویید؟
البته. من بسیار مدیون خانم شیمبورسکا هستم. تشویقهای او باعث شد من شهامت چاپ شعرهای خودم را پیدا کنم. او همیشه شعرهایم را میخواند و نظر می دهد. به علاوه نکتهسنجی او به مخاطب سرایت میکند، حتی در زندگی روزمره کلمات را بسیار رندانه به کار میگیرد و این نشان میدهد تا چه حد شعر برایش جدی و حیاتی است.
به عنوان منشی ِ مخصوص دفتر ویسواواشیمبورسکا میتوانید بگویید این دفتر و دستک شامل چه میشود؟
خدای من! دفتر و دستک ِ او در واقع شامل موبایل من و لپ تاپام است. (میخندد). او آدمی نیست که احتیاج به دم و دستگاهی داشته باشد. عنوان منشی مخصوص در واقع برای حفظ حریم خصوصی او و خلوتش به عنوان یک شاعر است.
شیمبورسکا شخصیتی بسیار منزوی است و برای کمرویی و گوشهگزینی و فراری بودن از مطبوعات و رسانهها معروف است. تقریبا هرگز تن به مصاحبه نمیدهد. آیا علت اصلی سکوت او این نیست که حرفهایش را در شعرش میزند و چیزی باقی نمیگذارد برای در میان نهادن؟
دقیقا همین طور است که میگویید. با شما موافقم.
آیا سپر ِ بلای یک شاعر معروف بودن دشوار است؟
بله. به خصوص وقتی تشخیص میدهم درخواستهایی که از او میشود ممکن است برای او آزارنده و وقتگیر باشد. در نهایت در نظر گرفتن آرامش و رضایت خاطر او همیشه برایم ارجح است. کافی است او بگوید نه! تا من حتی فکر اصرار را نیز از سرم بیرون کنم و بحثی در نخواهد گرفت میان من و او.
آیا ناراحت میشوید که برای دیگران در درجه اول منشی برنده جایزه نوبل هستید و بعد خودتان یعنی شاعر و مترجم و استادیار دانشگاه؟
فکر نمیکنم چیز بدی باشد که در روزنامهها مرا به عنوان منشی مخصوص دفتر او معرفی کنند؛ زیرا این واقعیت دارد و من به آن افتخار میکنم. البته وقتی در جایی نارسا یا سرسری از این مطلب میگذرند، خوشایندم نیست. در عین حال واقعا برایم مضحک است که خبرنگاری به بهانه پرسش درباره کتاب تازهام از من تقاضای مصاحبه میکند، ولی درباره شیمبورسکا هم از من سئوالاتی می پرسد و وقتی مصاحبهام تمام میشود میبینم فقط جوابهایم در باره شیمبورسکا به چاپ رسیده است!!!
نظر شما