به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر"، به نقل از سايت دانشگاه سانتا كلارا، درميان فيلسوفان، ارسطو فيلسوفي اهل عمل و تجارت مدار بوده كه پرسش هاي اخلاقي بسياري درباب اخلاق شغلي مطرح كرده است. ممكن است اين پرسش مطرح شود ، شخصي كه 2400 سال پيش زندگي مي كرده ، چطور مي تواند مواردي عملي درباره سازمانهاي مدرن ارائه دهد. اما ارسطو در اين زمينه مواردي را نقل كرده، چرا كه وي به تعريف اصول برحسب اخلاق علاقه فراواني داشته است.
ارسطو در كتاب "اخلاق نيكوماخوس" استنتاج مي كند كه نقش مدير به وجود آوردن محيطي است كه در آن محيط تمام اعضاء يك سازمان فرصت درك استعداد هاي خود را داشته باشند. وي مي گويد نقش اخلاقي مدير تقويت قدرت خود است تا كارمندان بتوانند از توانايي ها و استعداد هاي خود بهره گيرند نه اين كه وي قدرت خود را افزايش دهد تا شرايط دسترسي به منفعت را براي خود فراهم كند.
به طور حتم ارسطو هيچ گاه درمورد تجارت هاي بزرگ و يا شركت هاي بزرگ چيزي نشنيده بود. با وجود اين ، وي مجموعه پرسش هاي اخلاق را مطرح كرده است كه مستقيماً به رؤساي شركت هايي كه مي خواهند اخلاقي رفتار كنند مربوط مي شود.
برخي از اين پرسش ها عبارتند از: آيا من باتقوا و پرهيزكار عمل مي كنم؟ اگر من عضوي از اين سازمان بودم چگونه با من رفتار مي شد؟ چه نوع قرارداد اجتماعي ، به اعضاي ما اجازه مي دهد استعدادهاي بالقوه خود را نشان دهند تا احساس كنند در خير تمام سازمان سهم دارند؟ تا چه اندازه اي فرصت هاي حقيقي براي تمام كارمندان فراهم شده تا استعدادهاي خود را نشان دهند؟ تا چه حدي كارمندان در تصميماتي كه بركارشان تأثير مي گذارد سهيم هستند؟ تا چه حدي همه كارمندان در سود مالي كه حاصل از ايده ها و تلاش هاي آنها است سهيم هستند؟
اگر اظهارات ارسطو را به عبارات مدرن ترجمه كنيد، خواهيد ديد كه تمام مجموعه پرسش ها اخلاقي درباره حدي است كه سازمان براي رشد و رضايت افراد تأمين مي كند. وي همچنين پرسش هاي اخلاقي و سودمند بسياري در زمينه توزيع پاداش در سازمانها بر اساس اصول اخلاقي طرح كرده است. براي مثال، هيئت مديره شركت" ديزني" به" مايكل ايزنر" در طي سالهاي 1994 تا 2004 پاداشي برابر با 285 ميليون دلار داد. اكنون نمي توان ادعا كرد ، تمام اطلاعاتي مربوط به استحقاق "مايكل ايزنر" از اين مبلغ را در اختيار داريم ، اما به دليل آموزش هاي ارسطو، پرسش هاي اخلاقي را در اختيار داريم كه يك عضو باتقواي هيئت پاداش "ديزني" ممكن است درباره تصميم گيرهاي هايي كه درباره اعطاي اين پاداش شده، مطرح كند.
ارسطو يك اصل واضح براي توزيع پاداش مطرح نمي كند و اخلاق گرايان نيز اعتقاد به وجود اين اصل ندارند، آنها بر اين باور هستند كه براي هيچ كس مقدور نيست تا قانوني يكپارچه براي توزيع پاداش ميان كارمندان تدوين كند. با وجود اين، برخي از پرسش هايي كه ارسطو درباره مديران با تقوا مطرح كرده است عبارت اند از : آيا من بيش از حق خود ، از پاداش برخوردار شده ام؟ آيا توزيع كالاها به اين نحو باعث مي شود تا جامعه حرفه اي اين سازمان احساس خوبي داشته باشند؟ آيا اين امر تأثير منفي بر اخلاق مي گذارد؟
تنها اصل دشوار و سريع توزيع عدالت اين است كه انصاف از فرآيندي مشورتي ، عقلاني و اخلاقي ناشي مي شود. تمام مواردي كه ارسطو ذكر كرده ، اين است كه به طور قطع مديراني كه در تحليل اخلاقي ناكام مانده اند از فضيلت و حكمت برخوردار نيستند. وي مي گويد استدلال بنيادي اخلاق، مبتني بر مطرح كردن پرسش هاي دشوار است.
نظر شما