۳ اسفند ۱۳۹۰، ۱۰:۰۳

گزارش تحلیلی/

وقتی شادی از دست می رود/به دنبال کلامی از جنس آرامش

وقتی شادی از دست می رود/به دنبال کلامی از جنس آرامش

مشهد - خبرگزاری مهر: شادی و نشاط، کودکانی فراموش شده در زندگی پرتلاطم زندگی امروز هستند که این روزها روانشناسان اجتماعی و خانواده ها را نگران ساخته اند.

به گزارش خبرنگار مهر، کارشناسان تعلیم و تربیت معتقدند، فراز و نشیبهای زندگی پرزرق و برق امروز از یک سو و عدم دسترسی به آرزوها از سوی دیگر، اهالی پایتخت رضوی را روانه مراکز مشاوره، روانپزشکان و گاه بیمارستانهای روانی ساخته است.

آنان اذعان می دارند: شمار افراد افسرده، مضطرب و وسواسی رو به افزایش و علت بسیاری از بیماریهای جسمی نیز، کاستی های روحی تشخیص داده شده است.

کارشناسان علوم اجتماعی نیز بر این باورند که مردم زیر بار تبلیغات رسانه های داخلی و خارجی، رنجور ومصرف گرا شده و انواع تصاویر پرزرق و برق فیلمها و سریال هایی از این دست نیز گره زیاده خواهی وعدم رضایت را کورتر ساخته است.

از سوی دیگر ماهواره ها و اینترنت، مجال همصحبتی را از کانون خانواده ها ربوده و گاه چنان نرم و بی صدا ریشه دوانده که جای پای دیالوگها وروند قصه یک فیلم یا سریال را می شود در جدالهای همسران و فرزندان با اولیا نیز مشاهده کرد.

در این بازی فرهنگی بیگانه ،جملاتی نظیر "تو چه طور جرات می کنی؟ من خودم برای زندگی تصمیم می گیرم. من با تو خوشحال نیستم. من ترکت می کنم و توهیچ حقی نداری. کسی مرا درک نمی کند "و هزاران کلمه و جمله ای که در بازار داغ رسانه های غربی، چتری تاریک بر خانواده های سنتی ایرانی افکنده بسیار مشاهده و شنیده می شود.

شادی در ایران باستان

علیرضا وحیدی کارشناس تاریخ در این خصوص می گوید: انسانهای حریص در طول تاریخ شکست خورده و مغلوب مانده اند.

وی می افزاید: آنها هرگز احساس شادمانی و آسوده بالی را تجربه نکرده اند. درمقابل، افرادی که قانع و فعال بوده اند و شادیهای کوچک زندگی بهانه حرکت به آنها بخشیده است، نه تنها آسوده خیال زیسته اند بلکه نشاط را در لحظه لحظه زندگی به دیگران نیز هدیه داده اند.

وی تاکید می کند: تاریخ چند هزار ساله ما نشان می دهد، ایرانیان مردمانی سخت کوش و به واسطه برگزاری جشنها و مراسم ماهیانه و به برکت مهر و بهار، شادمان و سرخوش می زیسته اند.

دکتر ابوالقاسم خوش کنش استاد دانشگاه شهید بهشتی تهران در گفتگو با خبرنگار مهر و در همین زمینه می گوید: پیامبر گرامی اسلام برای  تبلیغ دستورات خداوند، نزول اجلال و آیات قرآن را برای سعادت بشر و تسکین دردها و آلام او تلاوت می فرمود.

مدیر گروه مشاوره دانشگاه شهید بهشتی تصریح می کند: انسان تا انتهای عالم با سه مساله دچار تضاد است، اول با طبیعت، دوم با انسانهای دیگر و سوم با خودش.

درد روح

بسیاری از امراض روحی و دردی که ما تحمل می کنیم به افکار و اعتقاداتمان ربط دارد.

زهرا بهفر کارشناس ارشد روانشناسی بالینی و مشاور  با بیان مطلب فوق   می افزاید: وقتی مسئولیت کارهایمان را برعهده نمی گیریم و مدام دنبال مقصر می گردیم، ناراحتیم.

وی احساس پوچی، سردرگمی و رنج را نشانه عدم گفتگو با منبع رنج آفرین معرفی می کند و می افزاید: شاید سالها طول بکشد و خاطره ای ناخوشایند یا احساس مظلوم واقع شدن و ناکامی، دردی عظیم را برایمان رقم بزند. در حالی که ترس ناشی از عدم مواجهه با افرادی که شاید طی یک گفتمان ساده بتوانیم کل کدورتها و سوتفاهم ها را از بین ببریم، ما را سردرگم بسازد.

دکتر خوش کنش نیز در خصوص نقش و چگونگی گفتمان، می گوید: هر کلمه  یک هویت جداگانه دارد. انسان اگر درد می کشد و عذاب روحی دارد از کلمات است چرا که شعورمان دارد محاکمه می شود.

وی با بیان این که انسانها با 4 حس شادی، افسردگی، شجاعت و ترس به دنیا می آیند که همگی مبنای کلامی دارد، اذعان می دارد: در فرایند رشد این موارد به احساسات دیگر تبدیل می شوند. به طور مثال ترس به خجالت بدل می شود.

وی اشاره ای به طب جدید دارد و می افزاید: بنیانگزاران این علم معتقدند دارو درمان نمی کند بلکه کنترل کننده علامتهاست و تنها، فرایند درمان را تسهیل می کند. این در حالی است که بدن با موقعیتی بهتر خودش را درمان می کند.

یک ماه قبل از بروز جسمانی درد در بدن انسان، این شخصیت است که بیمار می شود آن هم با کمبود کلمه در ذهن. وقتی در درونمان خلا انرژی ایجاد می شود، اعضا آن قسمت و سلولهایش از عهده وظایف محوله خوب برنمی آید و سایر اعضا به آن قسمت فشار وارد می کنند.

اینها دست مایه های طب نوین است که درد را حاصل بی دانشی و کاهش توانایی و انرژی حیات در آن قسمت می داند.

قدرت کلمه

ما با لغت فکر می کنیم. اندیشه و توانایی و مسیر زندگی و حتی تولید فکر داریم. اینها را خوش کنش می گوید ومی افزاید: به طور نمونه، گفتن کلمه "احمق" به فردی، عزت نفسش را پایین می آورد، امید را زائل و فعالیتهای اجتماعی اش را کاهش می دهد.

در مقایسه کلمه "آفرین تو چه قدر شعورت بالاست" تمام انرژی های مثبت را در ذهن افراد بیدار کرده و توانایی مثبت را ایجاد و درد و رنجش را کاهش می دهد. به این گونه او از زندگی و اطرافیان راضی می شود.

وی می گوید: کلمات، معنا و هویت دارند. انسان هنگام مجازات، به خاطر کلماتی که می توانسته بیاموزد و نیاموخته، کم دارد و گسترده نساخته است، محاکمه خواهد شد.

هم اینک روانشناسان معتقدند: انسان با واژه های جدید فکر می کند وحوزه معرفتی اش گسترش می یابد. بندگی اش را به خدا ثابت و انسانهای دیگر را نجات می بخشد.

خوش کنش در همین رابطه می گوید: انسانهای وسواسی چون واژه کم دارند افکار و اعمالشان را تکرار می کنند. استدلالهایشان یکسان و دوری و تکراری است.

وی معتقد است: کلمات، طول موج دارند. حوزه مغناطیسی ایجاد می کنند. حتی ثابت شده دیدن خوابهای بد به علت کمبود وفقدان واژه است.

وی ذهن انسان را جستجو گر معرفی و می گوید: اگر کلمه نداشته باشیم درد انسانهای دیگر را نمی فهمیم و تلاش بدون واژه، به جایی نمی رسد.

حلقه مفقوده

ارتباط بین فردی یکی از مهارتهای زندگی است. زهرا بهفر در این خصوص یادآور می شود:عدم ارتباط با اعضای خانواده، سنگ بنای مشکلات فرزندان در زندگی اجتماعی است.

وی یادآور می شود: احساس خود کمتربینی، حقارت، گوشه گیری و پناه به آرامبخشهای دارویی و جنس مخالف از عوارض جانبی آن است.

دکتر خوش کنش افسردگی را سرما خوردگی قرن می داند و می گوید: افسردگی با خودش تغییر در خواب، خوراک، وزن، اشتهای جنسی و دهها مشکل دیگر را بوجود می آورد.

وی نبود لغات شادی بخش و شادکام کننده را در خانواده یادآور می شود و می افزاید: افسردگی و اضطراب دو عامل مهم در سردی روابط و مشکلات زناشویی است. خانواده هایی که فرزندان زیاد دارند و مردانی که دو همسرگزینی را انتخاب کردند از این دست می باشند.

وی اضطراب نهادینه شده را در کانون خانواده و عدم کاربرد لغات شادی بخش توسط یکی از زوجین افسرده را از عوامل طلاق عاطفی بر می شمرد و اذعان می دارد: با افزایش عزت نفس، ترسیم آینده روشن و امید بخشی، می توان بر این مشکلات غلبه کرد.

این مشاور خانواده می گوید: ما باید مثل انسانهای عاشق خدا رفتار کنیم.در خود و دیگران تغییر نگرش ایجاد  کنیم. این قدر دنبال مقصر نگردیم. با هم گفتمان داشته باشیم که بهترین راه تخلیه هیجانهاست. پدران بایستی در خانه دیگران را وادار به حرف زدن کنند. با همین جمله ساده "چه خبر؟"

وی کتاب خواندن را برای افزایش کلید واژه های مغز و برقراری ارتباط یادآور می شود و تاکید می کند: وقتی هوش هیجانی مان تقویت شد یعنی دیگران را درک کردیم، می توانیم اطرافیان را نیز وادار سازیم که ما را آن گونه که می خواهیم درک کنند.

دکتر خوش کنش  گردش در طبیعت، در آغوش گرفتن درختان کهنسال، راه رفتن روی خاک تمیز، جابه جا کردن مداوم وسایل منزل، قرار دادن سنگ نمک در گوشه ای از خانه،عدم مسکن گزینی نزدیک بیمارستانها، سربازخانه ها و زندانه ا را از راههای درمانی برمی شمرد و می گوید: با این کارها،می توان انرژی های مرده را از بین برد و انرژی مثبت و شادمانی را به خود و دیگران هدیه ساخت.

راهکار

وی راهکارهای ایجاد نشاط در مدارس را این گونه توصیف می کند: استفاده از شیوه های مشارکتی، رنگ آمیزی زرد،اتصال با طبیعت، پخش صدای آب و مرغان دریایی  از بلند گو، انجام تئاتر های چند دقیقه ای در صبحگاه، می تواند بسیار یاری رسان باشد.

می پرسم و راههای شادمانی در اجتماع چیست استاد؟ وی با اشاره به بیان 25 بار لغت شادی در قرآن کریم، پاسخ می دهد: ارتباط با خود، دیگران و خدا. تقویت روحیه پناه به مذهب، بخشش و بخشودگی، دوری از مجادله و مخاصمه، امیدوار ساختن انسانها به خود و دیگران و افزایش خوش بینی با عزت نفس، از بین بردن اضطراب، آب زیادنوشیدن، استخر رفتن، پیاده روی،کمک به ناتوانان، آب و عسل و گلاب نوشیدن، کم کردن توقع، هدیه دادن، حرف خوب زدن و شاد کردن مومنان که شادی پیامبر و خدا را به دنبال دارد  از مهمترین راهکارهای ایجاد شادمانی و احساس رضایت در جامعه است.

گزارش: عزت خیابانی

کد خبر 1540490

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha