به گزارش خبرنگارمهر، روز بزرگداشت خواجه نصیرالدین طوسی عصرشنبه ششم اسفند ماه درمؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با حضور اساتید و علاقهمندان فلسفه و فرهنگ ایرانی اسلامی برگزارشد.
اولین سخنران این نشست حجت الاسلام دکتر عبدالحسین خسروپناه بود که درباره خواجه نصیر و ارتباط وی با فلسفه و کلام به ایراد سخنرانی پرداخت. وی درابتدا گفت: خواجه که به عنوان طوسی معروف است اصالتا قمی بودهاست . پدرش بواسطه زیارت امام هشتم در طوس ماندگار میشود و خواجه به سال 598ق درطوس بدنیا میآید و وفاتش درسال 672ق دربغداد است.
رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران ادامه داد: خواجه، فیلسوف، متکلم، فقیه، دانشمند، ریاضیدان و منجم ایرانی شیعه سده هفتم است که به القابی چون "نصیرالدین"، "محقق طوسی"، "استاد البشر" و "خواجه" شهرت دارد. ایشان شخصیتی جامع الاطراف و ذوفنون دارد که نوآوریهای فراوانی در حوزه ریاضیات ، هیئت و نجوم داشته است. در قلاع اسماعیلیه مدتی را بسر برد و تألیفاتی گرانسنگی در آنجا نگاشت.
خسروپناه از نوآوریهای خواجه یکی هم اینکه مؤسس کلام فلسفی بود را ذکرکرد و گفت: کلام اسلامی 4مرحله نقلی،عقلی، فلسفه کلامی و کلام فلسفی را بویژه در کلام شیعی پشت سر گذاشته است. کلام شیعی که توسط شیخ صدوق و شیخ مفیدابتدا بر کلام نقلی استواربوده بعدها توسط شاگردان ایندو روش آن عقلی میشود. اما کلام عقلی ایشان مبتنی بر فلسفه نبود. غزالی و امام فخر رازی منتقد فلسفه ابن سینا و فارابی شدند زیرا آرای فلسفی را درتضاد با آرای اشعری میدیدند بنابراین هم فلسفه را نقد کردند و هم به توجیه آرای اشعری پرداختند لذا دانش فلسفه کلامی بوجود آمد.
وی تصریح کرد اما خواجه کلام فلسفی را بنیان گذاشت یعنی میراث گذشتگان مشاء و اشراق با معتزله و شیعه را بهمراه داشت. تمام شرحهای فخر رازی بر اشارات را نقد میکند و از موضع دفاع از بوعلی بر میآید. بافلسفه ترکیبی از مشاء و اشراق فلسفه کلامی را تأسیس میکند.
خسروپناه یادآورشد: خواجه اولین کسی است که کلام فلسفی را مدون کرد. معتقد به تشکیک وجود نیست و بر خلاف ملاصدرا با تشکیک وجود مخالف است.در صفات باریتعالی از تباین وجود استفاده میکند و نه از تشکیک وجود. خواجه هیولا را نفی نمیکند و در اثبات امکان خلق عالم الاخر در بحث معاد از مبنای فلسفی استفاده میکند.
وی افزود: خواجه اگرچه فلسفه مشاء و اشراق را باهم ترکیب میکند و از هردو برای بحثهای کلامی بهره میبرد اما نه تابع مکتب مشاء و نه تابع مکتب اشراق است. معتقد است افعال ذاتا حسن و قبح دارند و اینکه عقل میتواند به حسن و قبح افعال پی ببرد که در اینجا نظام فلسفی متکلمان را بکاربرده است لذا قاعده لطف برای حسن و قبح قضایا را مقدمات کبرای برهانش قرار میدهد.
نظر شما