به گزارش خبرنگار مهر، بخش مقاله های شماره 54 فصلنامه ماهور که به مدیر مسئولی سید محمد موسوی انتشار می یابد با مقالهای مفصل از "رگولا قریشی" و با ترجمه ناتالی چوبینه آغاز میشود که هرچند قدیمی است اما موضوع و محتوای آن درخور توجه است.
در این مقاله اول که در سال ۱۹۶۸، یعنی بیش از چهل سالِ پیش، نوشته شده است، مؤلف به گونه موسیقایی«ترنم» در فرهنگ هندی پرداخته و آن را، به تأسی از بنیادهای نظریآلن مریام ــ که در آن تاریخ زمان زیادی از تألیفِ کتابِ بسیار تأثیرگذارش درباره انسانشناسیموسیقی، با همین عنوان، نمیگذشته ــ از منظرهای فرهنگی، موسیقایی، مفهومی و کارکردی مطالعه کرده است.
اصطلاحِ «ترنم»، برخلاف سنتهای ایرانی ـ ترکی که آن را بهمعنیهجاها یا کلماتِ افزوده بر شعر در موسیقیآوازی به کار میبرند، در هندوستان به گونهای از موسیقی آوازی ِبا وزن آزاد که اساساً مبتنی است بر ادای آوازیشعر ِاردو اطلاق میشود. مؤلفْ این سنتِ آوازی را از وجوهِ متعددی بررسی کرده و تصویری جامع از این سنت در اواخر دههی شصت قرن گذشته ارائه داده است.
مقاله ژان دورینگ، که در اصل به فرانسوی نوشته و سپس به فارسی ترجمه شده، به یک نمونه جالب و منحصربهفرد از کوراُغلیخوانی میپردازد که به فرهنگِ تاجیکی تعلق دارد و عبارت است از خواندن این حماسهی ترکی به زبان فارسی. به نظر میرسد «گورگولیخوانی»، یعنی گونهای که در این مقاله بررسی شده است، تنها نمونه کوراُغلیخوانی به زبان فارسی در تمام مناطقی باشد که از این سنت ــ یعنی خواندن حماسه کوراُغلی توسط خنیاگران مردمی ــ برخوردارند.
مؤلف، پس از ارائهی یک چشمانداز کلی از سنتِ «حافظ»ها یا خنیاگرانِ تاجیک و نیز کوراُغلیخوانی، به طور کلی، در آسیای داخلی، به جنبههای فنی مختلف در گورگولیخوانیتاجیکی، از فنونِ آوازی گرفته تا ساختارهای موسیقایی و رواییحماسه، میپردازد.
در مقاله دیگری که در این شماره به چاپ رسیده مؤلف به مسئلهی خِرَدوَرزی در مکتب منتظمیه میپردازد و با بررسی آثار کلیدیاین مکتب، یعنی آثار صفیالدین ارموی، قطبالدین شیرازی و عبدالقادر مراغی و نقل قول از آنها این نکته را آشکار میکند که برخوردِ خردورزانه پیروان این مکتب، مبتنی بر استدلال منطقی و برخوردِ عقلانی، اجتناب از بدیهیانگاشتن صحتِ گفتههای گذشتگان و تقدسبخشیدن به آنها، و داشتن نگاهِ انتقادی به منابعِ علمیبازمانده از استادان پیشین، میراثِ خجسته خردورزان بزرگِ گذشته ــ از جمله و به خصوص فارابی ــ بوده و برخی از نحلههای فکریامروز از آن بیبهرهاند.
مقالهی ایلناز رهبر درباره بخشی از سفرنامهی کمپفر به ایران در دوره صفوی است که در ترجمهای که از این سفرنامه به زبان فارسی چاپ و منتشر شده، به احتمال قوی بهعلت لاتینبودن این قسمت از مقاله و عدم امکان دسترسی به مترجمِ زبان لاتین، از قلم افتاده است.
در قسمتِ «مفاهیم بنیادین» این شماره، مقالهای چاپ شده است که رویکردی متفاوت با طبقهبند درختی یا تَکسُنُمیک که از بالا به پایین و از کل به جزء صورت میگیرد دارد. نویسندگان این مقاله، با رویکردی مُدولار به طبقهبندی سازها میاندیشند و میکوشند، با ارائه «بستههای مشخصاتی» کلی، همه ویژگیهای سازها را در نظر بگیرند و هرگونه امکان وجودِ سازهای مختلف را نیز در طبقهبندی پیشبینی کنند.
در یادداشت پرطرفدار " تافصلی دیگر" فصلنامه که به قلم محمد موسوی است در این شماره به مساله کیفیت اجرای نوازنده در کنسرت ها بویژه بداهه نوازی ها و بداهه خوانی ها پرداخته شده است؛ در بخشی از این یادداشت چنین می خوانیم:"می گویند بداهه "بگیر- نگیر"دارد؛باشد،قبول.اما تکلیف شنونده چیست؟شنونده با اطمینان به اعتبار نوازنده یا خواننده که قرار است برنامه اجرا کند که حداقل30-40هزارتومان هزینه می کند که در فلان شب به کنسرت او برود.آیا می توان به او اجرای بدی داد و به این شکل آن را توجیه کرد که بداهه بگیر - نگیر دارد و آن شب اتفاقا نگرفته است؟"
همچنین در این شماره گفتوگویی با حمیدرضا خلعتبری نوازنده کمانچه درباره فنون و ویژگیهای صوتی و کارگان کمانچه در قدیم، بهویژه در دورهی قاجار به چاپ رسیده است.
در بخشِ «یاد یاران»، مقالهای می خوانیم از فرشاد توکلی درباره صبا که به بهانه انتشار آثار این موسیقیدان توسط مؤسسه فرهنگی ـ هنری ماهور نوشته شده است. مؤلف در ابتدای این مقاله به انتقاد از خود میپردازد و نگرشِ تقلیلگرایانه ده سال پیشِ خود را در مقالهای که، بهگفته خودِ او، صبا را به جنبهای محدود از زندگیاش فرومیکاست و با نگاهی ایدئولوژیک، همعصران او را نفی میکرد به نقد میکشد.
آخرین شماره فصلنامه موسیقی در سال 90 در 216 صفحه و به قیمت 8000تومان در دسترس علاقه مندان قرار دارد.
نظر شما