دکترمحمد حسن رجبی دوانی در مورد روشنگری مرحوم ابوالحسنی در تاریخ مشروطه و بویژه روشن شدن زوایای پنهان زندگی شیخ فضل الله نوری توسط آن مرحوم به خبرنگار مهر گفت: مرحوم ابوالحسنی شاید حداقل 35 سال بطور مستمر راجع تاریخ معاصرایران و بویژه تاریخ مشروطه کار و مطالعه میکرد.همه منابع مکتوب و غیرمکتوب دراین باره را ایشان از نظر گذرانده بودند. بدلیل نوع نگاهی که به تاریخ معاصر ایران داشتند به کشف مناسبات و شخصیتهایی رسیده بود که کمتر محقق و پژوهشگری به آن رسیده است.
وی افزود: این خصوصیات به دلیل تتبع فراوان و نگرش ویژه تاریخی ایشان ورای قالبهای و قضاوتهای موجودی بود که ایشان مستقلا فکر کرده و اندیشیده بود. از جمله مکشوفات و دستاوردهای ایشان، بازنگری در زندگی علمی و فکری شیخ فضل الله نوری بود. درحدود 10جلد کتاب درباره این فقیه عالیقدر منتشر کرده بودند که درجای خود بینظیر است. شاید بتوان گفت ایشان تنها کسی است که به نحو مستوفایی توانستند در باره شخص شیخ فضل الله نوری با دیدگاهی محققانه و مدبرانه کار کنند.
این پژوهشگر و محقق حوزه تاریخ، درباره ویژگیهای شخصیتی آن مرحوم اذعان داشت: تقوای علمی و انصاف علمی، توامان سبب شد که ایشان گرچه برای اثبات یک امری وارد میشد سبب نمیشد که به دلیل تعلق خاطر به یک فرد یا جریانی این انصاف علمی را کنار بگذارد و سایر نظرگاهها و شخصیتهای دیگر را از صفحه خارج کند.
وی ادامه داد: به هرکسی و هرجریانی متناسب با نوع و سهمی که در تاریخ معاصر داشت اعم از شأن مثبت و یا شأن منفی بهای لازم را میداد. حتی ایشان در اثبات نظریات خود از نظر مخالفان هم استفاده میکرد.هیچ کس را مطلق نمیگرفت. اگر کسی هم بود که یک برههای از زمان نقش منفی را ایفا کرده بود به سراسر زندگی این شخص تعمیم نمیداد بلکه میگفت ایشان دربرهههایی هم خدماتی را انجام دادهاند. این انصاف علمی در سرتاسر آثار و نوشتههای ایشان مشهود است.
رجبی این ویژگی را ناشی از سلامت نفس ایشان دانست و گفت: ایشان در همه رفتار و سلوک اجتماعی ایشان همچنین نقشی را داشتند.
این محقق و پژوهشگر حوزه تاریخ درآخر به ذکرخاطرهای از آن مرحوم پرداخت و گفت: در آخرین دیداری که در تابستان چند سال پیش در رادیو گفتگو با ایشان داشتم . ایشان در حین گفتگوی تلفنی من آمدند و حرف مرا قطع کردند و گفتند این مسئلهای که داری میگویی اشتباه است و این در حالی بود که برنامه داشت زنده پخش میشد. بنده توضیح دادم و ایشان اشتبا مرا تصحیح کردند.
وی یادآورشد: یکبار دیگر که کتابی نوشته بودم و در جلسهای هردو حضور داشتیم کتابم را به ایشان دادم، ایشان با خواندن مقداری از آن بطور روشن و آشکار به بنده تذکراتی دادند و بنده پاسخ دادم. میخواهم بگویم دوستی و آشناییها سبب نمیشد که اگر ضعفی در شخصی میدید حتی نزدیکترین دوستانش متذکر نشود و این صفتی است که در کمتر کسی سراغ دارم.
نظر شما