به گزارش خبرنگار مهر، اگر خواسته باشیم به ابعاد فرهنگی و اجتماعی چهارشنبه آخر سال از دید جامعه شناختی بپردازیم می توانیم دریابیم که چه میزان گذشت زمان هنجارها را به ضدهنجار تبدیل کرده است.
فردوسی در کتاب شاهنامه اشارههایی درباره بزم چهارشنبهای که در نزدیکی نوروز برگزار می شود داشته که نشان دهنده قدمت این مراسم است مراسمی که روزی خنده بر لب ایرانیها می نشانده است و امروز خساراتی به بار می آورد که جبران هزینه آن نه از پس دولت مردان بر می آید و نه از پس خانواده ها.
در آخرین شب چهارشنبه هر سال مردم ایران به روشن کردن آتش پرداخته و شادی هایشان را با تقسیم خوردنی های ویژه آن شب میان یکدیگر قسمت می کردند اما انگار ضرب المثل گذشته ها گذشته است در این خصوص هم صدق می کند و امروزه چیزی جز ترس در نگاه مردم به ویژه سالمندان، کودکان در این شب یافت نمی شود.
فرهنگ هر کشوری گره در گذشتگان آن مرز و بوم دارد و در تعریف آن را اداب و رسومی می دانند که از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. بدون شک در طول زمان فرهنگ یا همان آداب و رسوم دچار تغییراتی شده و تغییر شکل می دهد.
این تغییر شکل دادن، جزء تفکیک ناپذیر فرهنگ محسوب می شود اما سوال اینجاست چه می شود که فرهنگ شیرینی در طول تاریخ تبدیل به چیزی دیگری می شود که نه تنها محبوب نیست بلکه دحشتناک می شود؟
چهارشنبه سوری مراسمی بوده است که مردم بعد از غروب آفتاب بر سر کوچه ها قرار گرفته و با روشن کردن آتش به شادی گذراندن شب می پرداختند در گذشته این آتش را تا طلوع آفتاب نگاه می داشتند همچنین در این مراسم آجیل مشگل گشا که زرتشتیان به آن آجیل هفت مغزینه لرک میگویند. میان مردم پخش می شد و روشنایی آتش را به روشنایی همیشگی روز پیوند می زدند.
حال با گذشت زمان نه دیگر از صدای قاشق زدن خبری است و نه از شب زنده داری و صدای قهقه مردم به دور آتش و رسما شبهای چهارشنبه سوری خیابان ها تبدیل به میدان کارو زار می شوند و صدای میدانهای جنگ را می توان از خیابانهای نگون بخت شهر شنید.
معضل چهارشنبه آخر سال یک شبه حل نمی شود
بدون شک آنچه امروز رخ داده در پی تغییر رفتار مردم نسبت به یک خرده فرهنگ در طول ده های قبل بوده است و به حالتی رسیده که در جامعه یک نابهنجاری رخ داده است و باز بدون شک نمی توان به یکباره این معضل را حل کرد.
کم توجهی به بخشی از داشته های فرهنگی و حفظ ننمودن آن به همراه عناصر دیگری که همواره در جامعه بوده وبا این ارزشها درهم آمیخته می شود شکل جدیدی از مراسم ها را به وجود می آورند که برای بهبود و ترمیم آن دشمنی با آن فرهنگ رخ داده و با صرف هزینهای گزاف هم نمی توان نتیجه مناسبی را دریافت کرد.
اصولا در شب چهارشنبه سوری افراد سعی می کنند که قبل از غروب آفتاب در منازل باشند تا از خطرهای احتمالی در امان بمانند هرچند در سال گذشته اعلام شد که آمار خسارت ها نسبت به گذشته 47 درصد کاهش داشته است اما همچنان خطر در کمین است.
آلودگی محیط زیست، آلودگی صوتی و سلامت جانی و روانی افراد اولین بازتابهای خروجی است که در پی این تغییر فرهنگ رخ می دهد.
در حالی که آنچه مهم است که تغییر کرده و از دید مردم به خصوص مسئولان فرهنگی جا مانده تغییر یک فرهنگ غنی و نابود شدن آن و روی کار آمدن مراسمی است که نه شبیه به داشته های ماست و نه در خور فرهنگ ده هزار ساله ایرانی.
مسئولان و برنامه ریزان فرهنگی باید با نگاهی عمیق قبل از آنکه این فرهنگ که به بی راهه رفته است به مسیر اصلی خود بازگردانده شود.
هویت هر قومی وابسته به اندوخته های فرهنگی آن است و با توجه به آنکه ایران در مسیری گام بر می دارد که به گفته اهل فن گذر سنت به مدرنیته را تجربه می کند، پس اهمیت دادن به مسایل فرهنگی و و انتقال درست آن به نسل آینده می تواند به گذر آرام و بدون حادثه تبدیل شود.
باشد که امسال نیز چهارشنبه آخر سال خانواده های ایرانی در فضایی امن و آرام شب را سپری کرده و با صحنه هایی از جمله سوختگی، انفجار و آتش سوزی مواجه نشوند و صداهای نابهنجار مواد محترقه زن بارداری را راهی بیمارستان نکند.
.....................................
صدیقه دانیالی
نظر شما