به گزارش خبرنگار مهر، جریانات زندگی و امور اجتماعی مردم تابع فرهنگ آنان است و فرهنگ های عمومی مردم نیز با دو مشخصه دینی و غیر دینی شناخته می شود.
فرهنگ دینی به زندگی انسانی رنگ ارزش معنوی و اخلاقی می بخشد و زندگی دنیا و آخرت را به هم پیوسته می داند.
در تمام دنیا نه تنها تأثیرگذاری فرهنگ دینی بر جامعه را قبول دارند بلکه آن را باعث جلوگیری از انحرافاتی می دانند که امروزه جامعه بشری را درگیر خود کرده است.
تحقیقات نیز همین مسئله را به اثبات رسانده و ثابت شده است که مردم در جوامعی که خود را مقید به فرهنگ دینی می دانند، دچار انحرافات کمتری شده اند.
در این راستا در گفتگو با یک کارشناس مذهبی موضوع رنگ خدایی دادن و معنویت بخشیدن به زندگی به بحث گذاشته شده است.
هدف مومن تنها جلب رضایت حق است
حجت الاسلام سید ابراهیم حسینی در این مورد به خبرنگار مهر گفت: خواه و ناخواه زندگی انسانها متاثر از عواملی مختلف است که شرایط چگونگی آن را عوض می کند و به تعبیری رنگ پذیری دارد.
وی افزود: آموزه های دینی و مذهبی نیز از عواملی است که به زندگی رنگ خدایی می دهد و به انسان شخصیت و متانت و کمال می بخشد.
حسینی عنوان کرد: از آنجا که سنت الهی لایتغیر است، مومن نیز که پایبند به دستورات الهی است چون در اعتقادات خود راسخ و پایبند است، هرگز ایده و انگیزه خود را عوض نمی کند و همواره در راه هدف صبور و با ثبات است و در زندگی یک هدف دارد که آن نیز جلب رضای خداوند است و از اینرو گرچه در زمین است اما آسمانی می اندیشد و در این عالم ملک، انگیزه ملکوتی دارد و رنگ زندگی وی یک رنگی، رنگ خدایی و آسمانی است.
وی ادامه داد: خداوند در سوره بقره آیه 138 نیز می فرماید: "صبغه الله و من احسن من الله صبغه" چه رنگی بهتر از رنگ خدایی است؟ اما اگر به زمین نگاه کنید در زمین تکثر است، اشیاء زیاد است و مقتضای زمین تلون و رنگارنگی است.
زندگی یک رنگ آسمانی دارد
امام جمعه ابرکوه افزود: چرا وقتی رو به خدا و نیایش می کنید، دستها را به آسمان بلند می کنید؟ خدا که در همه جا هست. (اینما تولوافتم وجه لله)
وی ادامه داد: رو به آسمان کردن یعنی رو به یکرنگی کردن، آسمان نقش و نگار و جاذبه های کاذب مادی ندارد و آسمان دلنشین است اما دیده نشین نیست.
حسینی اظهار داشت: اما زمین چون نماد جاذبه های مادی و دنیایی است، دیده نشین است و این دیده است که دل را می رباید، چنانچه مرحوم باباطاهر هم می گوید: "ز دست دید و دل هردو فریاد، هر آنچه دیده بیند دل کند یاد".
مومن جهان را توحیدی می بیند
حسینی یادآور شد: مومن موحد است و جهان را با جهان بینی توحیدی می نگرد و به دنبال یک مقصد و مقصود است (الا الی الله تصیرالامور، الیه مرجعکم، اناالیه راجعون)
روایات نیز مومن را مانند کوه استوار می داند (المومن کالجبل الراسخ) که بادها و طوفان ها نیز او را تکان نمی دهد، هرگز انسان های خود باخته، وسوسه گران و شیاطین نمی توانند در اراده نیرومند او اثر گذار باشند و او را به انحراف بکشانند.
امام صادق(ع) نیز می فرماید: مومن از پاره های آهن و پولاد محکمتر است زیرا آهن در همنشینی با آتش رنگ عوض می کند، قرمز می شود، خاصیت عوض می کند و سوزنده می شود.(المومن اشد من زبرالحدید، لان الحدید اذا ادخل فی النار تغیر و...)اما مومن اگر کشته شود باز زنده گردد، دوباره کشته شود، قلب و دل و نیتش عوض نمی شود و رنگ عوض نمی کند.
آنقدر که در اسلام به صبر، مقاومت و پایمردی در راه تحقق هدف تاکید و توصیه شده است، هیچ مکتب و مراسمی اینگونه پیروان خود را با ظرفیت نمی پروراند زیرا راه خدا راه حق است و حق یک رنگ و یک چهره بیشتر ندارد.
چند رنگی نتیجه بی ایمانی است
حسینی افزود: اما اگر خدای ناکرده شیطان موفق به ایمان ربایی شد و گوهر ایمان را از گنجینه دل ما ربود و غارت کرد، آنگاه است که بی ایمانی ما را وابسته به زمین می کند، دیگر آسمانی نمی شویم، بلکه به متعلقات زمین وابستگی پیدا می کنیم و چند رنگی نتیجه آن است.
پول، ملک و مال و منال، جاه و مقام و حب نفس و دنیا، ثروت اندوزی و مال پرستی همه مربوط به زمین است که به ما رنگ تعلق می دهد و تنها در صورتی که از این رنگ های تعلق آزاد شویم، رنگ خدایی پیدا می کنیم، چنانچه خواجه حافظ اشاره دارد: "غلام همت آنم که زیر چرخ کبود، از آنچه رنگ تعلق پذیرد، آزاد است".
انسانی که به خاطر چند متر زمین، دعوا می کند و برادری و ارحام و خویشاوندی را فدای آن می کند، زمین گیر است، کسی که اسیر ثروت اندوزی، مکنت طلبی، زراندوزی، زمین خواری و دنیاگرایی است، زمین گیر است و انسان زمین گیر نمی تواند به ندای آسمانی ارجعی الی ربک پاسخ گوید.
وی افزود: امام حسین (ع) می فرماید: الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهیم، مردم بنده دنیایند و دین لقلقه زبانشان است.
چنین مردمی چون انگیزه زمینی دارند و آسمانی نمی اندیشند، هر لحظه نیز به رنگی هستند، مرحوم نسیم شمال نیز که می گفت: "افسوس که چون بوقلمون رنگ به رنگیم"، همین مفهوم را بیان می کرد.
منافق شخصیت ثابتی ندارد
حسینی اظهار داشت: منافق کسی است که شخصیت ثابت ندارد، چند چهره، چند زبان و چند رنگ است و از بیان امیرالمومنین (ع) در نهج البلاغه خطبه است که او را دارای تلون و چند رنگی می داند: "احد رکم اهل النفاق، فانهم الضالون المضلون و الذالون المرلون یتلونون الوانا و یفتنون افتنانا" (به رنگهای مختلف در می آیند و فتنه گیری کرده و از ترفندها بهره می گیرند).
جوانان، یکرنگی را انتخاب کنند
همواره در طول تاریخ جریان نفاق و تلون با صداقت و یکرنگی و تدین معارضه و تقابل داشته است. جوانان مومن نیز چون غنای دینی فرهنگی دارند، همواره در مسیر صحیح یکنواخت و ثابت در حرکتند، اما اگر جوان بی ایمان شد، هر لحظه دنبال عشق و هوس و مد و شکلی می گردد، قیافه عوض می کند تا به هر ترتیب خودی نشان دهد.
چنین جوانی در درون چون احساس کمبود می کند با مدپرستی و تخیل گرایی برای خودش شخصیت پردازی می کند، لکن جوان مسلمان و معتقد که ریشه در دین دارد، هرگز پوچ گرایی، مدپرستی، هوس بازی، اوهام گرایی و بی هویتی در حیطه وجودی و شخصیتی او راه ندارد.
نظر شما