۲۹ فروردین ۱۳۹۱، ۱۰:۱۶

قابل توجه آقای فردوسی‌پور/

اگر گرگ نباشی، گرگ‌ها تو را خواهند خورد!

اگر گرگ نباشی، گرگ‌ها تو را خواهند خورد!

خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: مدیرعامل باشگاه مس سرچشمه پس از سقوط تیم مس سرچشمه به لیگ آزادگان بیان کرده که اگر در لیگ برتر گرگ نباشی گرگ‌ها تو را خواهند خورد. این نوشتار درصدد است تا این گزاره را مورد واکاوی قرار دهد.

حسین منصوری مدیرعامل باشگاه مس سرچشمه در مصاحبه‌ای که روز گذشته با خبرگزاری مهر داشته عنوان کرده از آنجائیکه لیگ برتر نسبت به رقابت‌های لیگ آزادگان شرایط متفاوتی دارد بنابراین اگر در آن گرگ نباشی گرگ‌ها تو را خواهند خورد!(http:///fa/newsdetail.aspx?NewsID=1576818)

این جمله یادآور فضایی است که توماس هابز فیلسوف سیاسی از آن به "وضع طبیعی"(natural state) تعبیر می‌کند. اما این وضع طبیعی چیست که هابز معتقد است که انسان گرگ انسان است. بر اساس چه نوع جهان بینی هابز این عبارت را بیان می‌کند و سپس امنیت را مهمترین دغدغه انسان می‌داند؟

هابز معتقد است که ذات انسان شرور است و انسان بد سرشت است. از اینرو در وضع طبیعی یعنی وضعی که دولت و نظام سیاسی وجود ندارد انسان "گرگ انسان" است.

برای رهایی از این وضعیت کسانی که در وضع طبیعی به سر می‌برند باید به خاطر داشتن "امنیت" دست به ایجاد دولت بزنند و از برخی آزادیهای خود دست بشورند.

در واقع این دیدگاه مبنای نظریه واقعگرایی در علوم سیاسی و روابط بین‌الملل را تشکیل می‌دهد. اما اعتقاد به چنین دیدگاههایی چند الزام را با خود به همراه خواهد داشت.

اگر معقتد باشیم که "انسان گرگ انسان است" در این صورت همیاری و اتکای به خود اصل قرار می گیرد و همکاری امری سخت و دشوار و غیر قابل حصول خواهد بود.

لذا انسانها به سان جزایر جدا از هم مطرح هستند که منافع جمعی و گروهی برای آنها بی معنا خواهد بود. در چنین وضعی گفتگو برای رسیدن به تفاهم عملی بی معنا خواهد بود؛ چرا که هر کس فقط منافع شخصی خود را می‌بیند. اساساً اگر گفتگویی هم صورت بگیرد برای حصول به منافع فردی است.

اگر "انسان گرگ انسان باشد" در این صورت هماره بازی با حاصل جمع جبری صفر خواهد بود. یعنی همواره در یک بازی یک طرف برنده است و یک طرف بازنده. اما گونه‌هایی دیگری از بازی نیز وجود دارد که در آن دو طرف می‌توانند برنده باشند و یا دو طرف بازنده باشند.

بازی فوتبال میان تیم ملی فرانسه و ایرلند در مسابقات مقدماتی جام جهانی 2010 شاید از ذهن هیچ انسان اخلاقی‌ای زدوده نشود. در این بازی مهاجم فرانسه با کنترل توپ توسط دست(انجام خطا) توانست گلی را به ثمر برساند.

فرانسه نتیجه ظاهری بازی را برد اما نزد همه جهانیان و حتی مردم کشور خود بازنده‌تر از هر موقع دیگر بود. در این بازی بازیکن فرانسه اخلاق و انسانیت را فدای نتیجه کرد.

بر این اساس، لیگهای فوتبال کشور ما و البته سایر لیگهای ورزشی ما می‌توانند لیگی باشند که همه در آن برنده باشند. در این لیگ زمانی همه برنده خواهند بود که "امین متوسل زاده"ها فراوان باشند و اخلاق مداری فرهنگی نهادینه باشد و از "انسان اقتصادی" به سوی "انسان اخلاقی" حرکت کنیم.

کد خبر 1578703

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha