خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب: تصویری از زندگی امروز مردمان آمریکای شمالی، احاطه شده در تفاوتهای فرهنگی، در آرزوهای سرکوب شده، در نیاز درونی به خندیدن، نیاز درونی به عشق و نیاز درونی به وجود داشتن؛ این ان چیزی است که در کتاب «خانه پاکیزه» سارا رول با آن رو به رو میشویم.
در معرفی نویسنده، بر پشت جلد کتاب نوشتهاند: «سارا رول، نمایشنامهنویس آمریکایی، در سال 1947 در ایلینویز بهدنیا آمد. او که در ابتدا میخواست شاعر شود، بعد از تحصیل در دانشگاه به نمایشنامهنویسی ترغیب شد. اگرچه هنوز هم ریشههای شاعرانگی در جملات نمایشنامههایش به چشم میخورد. او با نمایشنامه خانه پاکیزه به شهرت رسید. این نمایشنامه کمدی - رمانتیک نامزد نهایی پولیتزر سال 2005 شد و توانست جایزه سوزان اسمیت بلکبرن را از آن خود کند که هر سال به بهترین نمایشنامه زنان نویسنده انگلیسیزبان اهدا میشود.»
نمایشنامه به فرهنگ امروز امریکای شمالی تعلق دارد، پس چند زبانی است. در این اثر، از زبانهای انگلیسی، پرتغالی و گویشهای زبان پرتغالی استفاده شده است، یعنی همان چیزی که در یک جامعه امروزی میبینید: انسانها به کشورهای خود تعلق ندارند بلکه متعلق به منطقه جغرافیاییای میشوند که در آن زندگی میکنند.
سارا رول یک خانواده پرتغالی خلق کرده است که کارشان خلق طنز است. مادر با شنیدن جوک و خنده، وضع حمل کرده و از شنیدن یک شوخی مرده است. حالا دختر آنها به امریکا آمده و خدمتکار خانه یک پزشک و همسرش شده است. تنها کسی که به این خانه میآید، خواهر زن صاحبخانه است. او و شوهرش هم پزشک هستند و وی افسرده و وسواسی است، ولی خواهرش افسرده است و میل به کثیف نگه داشتن خانه دارد. خدمتکار افسرده است و دلاش نمیخواهد خانه را تمیز کند.
این مجموعه متفاوت ولی همگام در افسردگی، با یک شوک از جا میپرد. چارلز، صاحب خانه، عاشق زنی مسن میشود و از همسر اول خود جدا میشود تا با او زندگی کند. اما همسر جدید، به سرطان دچار میشود و نمیخواهد خود را درمان کند. چارلز برای یافتن راهحل به سفری طولانی میرود...
سارا رول نمایشنامهنویس هزاره جدید است. تمامی آثار وی بعد از سال 2000 میلادی منتشر شدهاند و او تلاش میکند زندگی امروز مردمان امریکای شمالی را در تصویرهایی به نسبت شاد عرضه کند.
«خانه پاکیزه» اولین کتاب اوست که توسط مازیار معاونی به فارسی ترجمه شده و نشر افراز آن را در اردیبهشت 1391، در 112 صفحه و به قیمت 3900 تومان منتشر کرده است.
در بخشی از نمایشنامه میخوانیم:
ویرجینیا (خطاب به تماشاگران): آدمایی که از لذت تمیز کردن خونههاشون چشمپوشی میکنند آدمای کودن و احمقی هستند.
تو اگه خونتو تمیز نکنی چهطوری میفهمی تو زندگیت پیشرفتی داشتی یا نه؟ من عاشق گرد وغبارم. چون گرد وغبار همیشه باعث پیشرفت و ترقی آدمه. وقتی که پاکش میکنی در واقع داری تو زندگیت پیشرفت میکنی.
اگه این کار وجود نداشت من که فکر کنم از غصه میمردم. اگه گرد و غباری واسه تمیز کردن وجود نداشت آدما واسه خوشگذرونی و فکر کردن وقت زیاد میآوردن و من مجبور بودم در کنار فکر کردن یه کار دیگه هم انجام بدم و اون کار ممکن بود به دستام آسیب بزنه.
هاها ها شوخی کردم
...
-----------
مصطفی رضیئی
نظر شما