۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۱، ۸:۱۵

گزارش تشریحی ـ تصویری/

گذری بر کوچه های حاشیه شهر کرمانشاه

گذری بر کوچه های حاشیه شهر کرمانشاه

کرمانشاه - خبرگزاری مهر: دل هر دردمندی با گذری بر کوچه های حاشیه شهر کرمانشاه به درد می آید و این پدیده هر روز بیشتر از روز قبل می شود.

به گزارش خبرنگار مهر، تندباد زمانه و شرایط، آنها را از متن زندگی به کناره های زیستن کوچانده است، مثل دست باد خزان، برگها را به گوشه ای جارو کرده است، آلودگی و فقر شدید در شهرکها (کپرها)ی حاشیه شهر کرمانشاه همه چیز را تجنیس کرده است، صدها کودک در هر یک از این زیستگاههای دور از شهر به شدت در پنجه های زیانبار فقر بهداشتی، غذایی، رفاهی بازیچه هستند، زباله ها و ضایعات وسیله بازی این نونهالان گرسنه است و ...

محرومان این سمت، راستی سلامتی شان را در کوچه های نداشتن ها به رایگان از دست می دهند و اولیای آنها کاری از دستشان بر نمی آید، ‌تنها کار مهمشان این بوده که آمده اند در بیابانهای شهر، کپرهایی کیپ هم ساخته اند، "کسی" هم به کارشان کاری ندارد، با هم تاملی داشته باشیم در این "سکوتستان ها" که تحملی باید.

به دنبال مهاجرت کثیر روستاییان به شهر کرمانشاه در طول سه دهه گذشته و سکنی گزیدن این جمعیت زیاد در شهرکهای بی ضابطه (کپرها) حاشیه کرمانشاه از جمله جعفرآباد، دولت آباد، کچل آباد، زورآباد، شاطرآباد، کیهانشهر، آریا شهر، باغ ابریشم، حافظیه، چقاگولان و ... که چون حصاری اطراف شهر را احاطه کرده اند و وفور فقر و فقدان بهداشت عمومی جان صدها و صدها کودک و فرزندان اهالی این شهرکها را تهدید جدی می کند.

کودکان در این شهرکها در معرض ابتلای انواع بیماریهای جسمی و روانی قرار گرفته اند.

اولیای کودکان که عمده کار و کاسبی آنها دوره گردی، جمع آوری ضایعات از میان آشغالدانی های شهر، کارگری فصلی است و به دلیل فقر، تهیدستی و بیکاری مستمر طولانی و آشکار،‌ توان تهیه امکانات اولیه و ضروری مانند خوراک، پوشاک و بهداشت آنها را ندارند و سازمانهای ذیربط چون بهداشت، بهزیستی، شهرداری و غیره در مقابل هجوم وسیع و گستردگی این همه فقر و فلاکت و فقدان بهداشت، گویی درمانده و مایوس شده اند، در نتیجه مصیبتهای خانمان سوز این قشر محروم به باد فراموشی سپرده شده است.

به همین دلیل ساکنان این شهرکها به ناچار در میان فقر و عدم بهداشت با زندگی دست و پنجه نرم می کنند.

صبح روز اول، شهرک جعفرآباد: "فقر پراکنده در زندگی"

همراه انبوه جمعیت مسافر در آخرین ایستگاه شهرک جعفرآباد از مینی بوس پیاده شدیم و راهی را به گذرگاهها گرفتیم.

تمام کوچه ها و خیابانهای شهرک کثیف هستند و مملو از آشغال. بی نظمی و در هم ریختگی بر همه محل ها حکمفرماست.

راه منتهی به شهرک را پیش می گیریم. در دشت وسیع اطراف شهرک تا آنجا که چشم کار می کند زباله و ضایعات و زوائد ریخته و پراکنده است.کودکان بسیاری در میان انبوه مگسها و آشغالها مشغول بازی هستند.

اولین عکس را که می گیریم در یک آن ده ها نفر از همین بچه ها دور ما حلقه می زنند. معصومیت نگاه یکایک آنها می نمود که دلخواستنهای انباشته در لطافت ذهنشان را از ما طلب می کردند.

همراهانم را نگاه می کنم، رنگشان پریده است، خط پایانی خانه های شهرک را در میان کوهی از آشغال و گنداب، ادامه می دهیم در حالی که ده ها زن و کودک ما را دنبال می کنند و نیز گروه گروه از روبرو به سمتمان می آیند که هر یک تجسم دردی و نیازی است.

زحمتی برای یافتن سوژه عکس ها هم نیست، به هر طرف روی گردانی تکرار فقر است: کودکی پابرهنه سوار بر تکه چوبی پای بر زمین می کوبد (مثلا سوار بر اسبی است!) چند بچه نیمه لخت دیگر با دیدن ما به شرم چون لاک پشت به درون حفره ای که در زمین ایجاد کرده اند فرو می روند و دختر خردسالی با موهای طلایی ژولیده و صورتی چرکین در کنار "آلونکشان" با خاکها بازی می کند و با گل چیزی شبیه عروسک درست کرده است.

مادری در حالی که بچه خردسالش را شیر می دهد در میان کوچه آتش افروخته و برای بچه هایش که دور او حلقه زده اند نان گرم می کند.

مردی را می بینیم که در میان جمع زنان گوشت می فروشد، آن سوتر کودکی به دنبال تکه پلاستیک کهنه ای در باد می دود، دورتر گروه گروه زنان در حالی که بچه های شیرخوار خود را در آغوش گرفته اند و وسط کوچه ها روی خاک نشسته اند و حرف می زنند.

کودکی از روی لاستیکهایی که آتش زده اند می پرد. دود غلیظی بخشی از فضای شهرک را فرا گرفته است. بی پاپوشند و پیراهن هم  به تن ندارند.

پیرزنی داخل کوچه برای مرغ و جوجه هایش لانه می سازد و بچه بیماری در دامن مادرش خوابیده است.

نمای عمومی سراسر کوچه ها را نگاه می کنیم، جمعیت کثیری از زنان و کودکان موج می زنند و هر کدام به کاری مشغولند نزدیکی های ظهر است، از مردان خانه خبری نیست.

آنها به دنبال کار و رزق در شهر به سیگارفروشی، خرید و فروش کوپن، دستفروشی و دلالی مشغولند.

اکثر مردان جعفرآباد کارگرانی ساختمانی هستند اما در فصل زمستان به شغل هایی از این دست می پردازند، زندگی در شهرک جعفرآباد هر روز به این منوال تکرار می شود.

ظهر روز دوم، شهرک کچل آباد

بچه ها که از مدرسه می آیند. در کوچه های شهرک کچل آباد هم زنان در کوچه ها مشغول گفتگویند، بعضی با جارو کردن و شستن حیاط در کوچه، خود را مشغول کرده اند. بچه ها کماکان در کوچه بازی می کنند، پسر بچه ای لاغر تکه نانی را به دندان گرفته و با دست دیگرش با صندوقی شکسته بازی می کند.

از میان دشتی پر از زباله و ضایعات و از درون کوچه های انباشته از آشغال، جمعی دانش آموز که کتابهایشان را زیر بغل گرفته اند از مدرسه به خانه باز می گردندند.

آنها از روی نهرهای گذرگاهها می پرند، همدیگر را زمین می زنند و شیطنت کنان به سوی خانه شان می آیند و در کوچه سر راه آشغال های پراکنده را به بازی می گیرند، از مواد زائد سر راهشان گاهی شیئی را نثار یکدیگر می کنند.

بچه هایی که رسیده اند گرسنه اند از مادر نان می خواهند، مادر از میان جمع زنان بلند می شود و با گره ای به چهره به درون خانه می رود و تکه ای نان به دستشان می دهد، بعد بچه به سوی محل بازی دیگر بچه ها می دود.

اما دختران خردسال دانش آموز در زمان فراغت از خانه (معمولا در کوچه) مشغول نوشتن مشق می شوند.

آنها هم شکم سیر ندارند گویا شب هنگام که پدر می آید ته دلی سیر می شود.

مردانی خسته و سر در گریبان از کار باز می گردند، زنان شهرک با دیدن مردانشان کوچه را ترک می کنند و بچه ها را به دنبال خود به خانه (کپر) می برند.

اکثر مردان دست خالی به خانه آمده اند، تعداد کمی از آنها کارتنی یا دستمالی پر با خود دارند که آن هم شاید جعبه کارشان باشد یا دستمالی از میوه های له شده. چشم زن و بچه ها به دست پدران خیره می ماند، در سراسر شهرک، بویی از غذای گرم به مشام نمی خورد، بوی تعفن گنداب ها و زباله ها همچنان فضا را پر کرده است.

مگس های این شهرک گویی عمری طولانی تر از همه مگس های دنیا دارند زیرا با وجود فصل سرما وفور مگس در شهرک های کرمانشاه غوغا می کنند.

درون حیاط هر خانه چندین جفت کفش لاستیکی و کهنه دیده می شود شهرک در شب به سکوتستانی تبدیل شده است خانه ها کورسو می زنند. زندگی حاشیه نشینان در همه شهرک های (من در آوردی) کرمانشاه هر روز شکل نگران کننده خود را کپی می کند، صدها کودک نسل آینده در این گوشه کشور چنین بزرگ می شوند.

...................

گزارش : کیومرث امیری

کد خبر 1586084

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha