۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۱، ۱۱:۳۴

گفتاری به مناسبت هفته کارگر/

فرهنگ کار ؛ زیربنای تولید ملی

روز یازدهم اردیبهشت ، روز کارگر نام دارد و با توجه به نقش ارزشمندی که تاکنون کارگران در انقلاب اسلامی و کشور به عهده داشته اند، همواره توجه به این قشر ارزشمند در صدر برنامه ها قرار داشته است.

سال 1391 از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله خامنه ای ، سال تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی نام گرفت. این در حالی است که سال90 هم به عنوان سال جهاد اقتصادى معرفی شده بود و در این سال سیاست های کلی اشتغال توسط معظم له به دستگاهها ارائه گردید که در بند اول آن، توجه به فرهنگ کار، مورد عنایت جدی قرار گرفته بود.

بخش مهمی از جهاد اقتصادی مسئله‏  تولید ملی است که مستلزم همت ، عزم ، آگاهی ، همراهی و برنامه ریزی صحیح  مسئولان و مردم است . سهم دولت در این کار ، پشتیبانى از تولیدات داخلىِ صنعتى و کشاورزى و نیز اختصاص بودجه مناسب برای تحقق این امر مهم و نظارت بر اجرای صحیح قوانین این عرصه است  و سهم کارفرمایان  و کارگران، تقویت چرخه‏  تولید و اتقان در کار تولید و سهم مردم ، مصرف تولیدات داخلى است . بدیهی است تحقق موارد مطروحه ، نیازمند فرهنگ سازی است و فرهنگ کار باید ضمن توجه به شرکای اجتماعی کار، متوجه دو جنبه باشد؛ ارتقای منزلت و صیانت از نیروی کار موجود و نیروی کارآینده کشور.

قدمت کار و موضوعات مرتبط با آن در زندگی انسانها ، به طول حیات بشری است و تاثیر آن در توسعه و پیشرفت جوامع ؛ بی بدیل در نظر گرفته می شود. اشتغال در جوامع رو به رشد و توسعه جایگاه مخصوصی دارد. اشتغال هم تامین کننده بنیادی ترین نیازهای فرد است و هم به فرد شاغل احساس عزت نفس و تعلق و قدرت می دهد. شغل هویت فرد را تعیین می کند.

همچنین در دیدگاه اسلامی، کار فی نفسه ارزشمند است و ارزشمندی آن مانند جهاد در راه خداست. کار باید بر اساس داد و ستد مشروع انجام شده و به درآمد حلال منجر شود. در فرهنگ اسلامی، تعریف کار گستره   وسیعی دارد و تنها متوجه منفعت اقتصادی نیست و عمل صالح را نیز شامل می شود؛ هرچند منجر به کسب درآمد نشود. با چنین دیدگاهی، جامعه به تمام مشاغل مشروع نیاز دارد و هر شغلی در جای خودش از اهمیت برخوردار است.

برخی صاحبنظران  فرهنگ را مجموعه باورها ، ارزش ها ، آداب و رسومی می دانند   که اعضای یک جامعه پذیرفته اند. در این تعریف؛ فرهنگ کار ، به عنوان تجلی فکری و روانی آحاد جامعه درباره کارکردن معنی می یابد. ابعاد فرهنگ کار ؛ فرد و سازمان را شامل می شود . مجموعه فعالیت هایی که روش کار کردن فرد را مشخص می کند ، بعد فردی فرهنگ کار است و بعد سازمانی فرهنگ کار، عرف فرهنگی ایست  که سازمان برای کارکنان خودش مشخص می کند . فرهنگ کار دارای وجوه مثبت و منفی است. وجه مثبت فرهنگ کار، به فعالیت های اثر بخشی کارگر اشاره دارد ؛ مواردی چون دلبستگی عاطفی با شغل ، پشتکار ، خلاقیت ، تعهد شغلی که به رشد فردی و سازمانی منجر می شود . وجه منفی آن نیز متوجه فعالیت های کارگر است ، فعالیت هایی که از اثر بخشی لازم برخوردار نیست ؛ به عنوان مثال، بی توجهی و عدم پایبندی به شرح وظایف شغلی، غیبت های مکرر و مواردی از این دست .

همان طور که فرهنگ کار در فرهنگ جامعه ریشه دارد ، ضعف آن نیز دارای ریشه های فرهنگی است . ریشه های ضعف فرهنگ کار را باید در عوامل ، ارزشها و عقایدی جستجو کرد که در سلسله مراتب ارزشی ، بالاتر از کار بوده و در تعارض و تقابل با  کار هستند . در تقویت ریشه های ضعف فرهنگ کار ، رسانه ها ، نظام آموزشی و ساختار اقتصادی مبتنی بر نفت از عوامل اصلی هستند.

1. امروزه مدت طولانی تحصیل ، اجازه آموختن فرهنگ کار را از افراد می گیرد . بنابراین بایستی به راهکارهایی بیندیشیم که بتوان در حین یاد گیری و تحصیل ؛  فرهنگ کار را منتقل کنیم .

2. افراد زمانی به دنیای کار وارد می شوند که باورهای آنان با موضوعاتی که متوجه درآمد  ، منزلت اجتماعی مشاغل و تمایل به اداره نشینی است، شکل گرفته است.

3. تصاویر ناخوشایند چهره پدر در بازگشت به خانه ، که می تواند ناشی از ترافیک و هزار مساله   دیگر باشد، موجد نگرش منفی به کار در کودکان است .

4.  دیدن پدر در حال کار ،  فرهنگ کار همراه با تلاش را به کودکان آموزش می دهد.

آرزوی همه دولتها و مردم این است که افراد خودشان انتخابگر شغلشان باشند اما متاسفانه امروزه مشاغل ؛ افراد را انتخاب می کنند ؛ نه افراد ؛ مشاغل را . به عبارت دیگر ، محدودیت و تحمیل در انتخاب وجود دارد . ناگفته پیداست زمانی که افراد از روی اجبار و نیاز به  کاری  مشغولند ، وضعیت بسیار متفاوت از زمانی است که با عشق کار می کنند. به علت کمبود شغل ، مشاغل بسیاری از افراد ، با خویشتن پنداری حرفه ای آنان مغایرت دارد . همین مغایرتها و عدم امکان برآورده شدن انتظارات ؛ شرایط را به گونه ای رقم می زند که با فرهنگ کار مثبت مغایرت دارد.

صیانت از نیروی کار موجود ، مهمترین مسئولیت دستگاه های مسئول است . چنانچه امروزه بیشتر کارفرمایان تمایل دارند از نیروی کار مهاجر در کشور بهره ببرند زیرا آنان در پی کاهش قیمت تمام شده کالای خود هستند .  به گفته کارفرمایان ؛    کارگر ایرانی ، مطالبات زیادی دارد بیمه کردن او مخارج بسیاری را تحمیل می کند !  به نظر می رسد  چنانچه دولت به عنوان یک گام بزرگ ، اقدام به بیمه کارگران نماید ، بخش عظیمی از مشکلات   از دوش کارگر و کارفرما  برداشته می شود .

هدف مهم دیگر، ارتقاء کرامت و منزلت کارگران در جامعه و تغییر نگرش موجود نسبت به مقوله کارکردن است؛ زیرا نسل جوان شاهد وضعیت  دنیای شغلی امروز جامعه است . جذب و آماده سازی نیروی کار آینده کشور، مستلزم توجه به چیزی است که  نسل جوان و مخصوصاً کودکان امروز در حال مشاهده آن هستند.

نگرش دانشجویان این است که جامعه مسئول ایجاد اشتغال آنهاست ولی آیا نباید هیچ فعالیتی از سوی خود فرد برای جستجوی شغل صورت گیرد؟ تصویری که در ذهن دانشجویان در مورد دنیای اشتغال وجود دارد مطابق با واقعیت های اشتغال نیست.

اعتقاد به اینکه کار هست و برای یافتن کار، لازم است انرژی و زمان بگذاریم، بسیار کمک کننده خواهد بود. ضمن اینکه مطلوبست نیروی کارآینده کشور و جویندگان کار، این موارد را در نظر داشته باشند:

1- بین اشتغال و سیاستهای اجتماعی جامعه رابطه تنگاتنگی وجود دارد. در کشور های پیشرفته مشاغل دولتی روز به روز در حال کاهش هستند و لازم است به بخش خصوصی بیشتر توجه شود.

2- مشاغل به سمت مهارت محوری حرکت می کنند نه تحصیل محوری. بنابراین لازم است برنامه های فردی از یک سو و برنامه های شغلی کشور، از سوی دیگر، متوجه کسب مهارتها باشد.

3- در مناطق توسعه نیافته زمینه های شغلی بیشتر فراهم است و موقعیت بیشتری برای اشتغال وجود دارد.

در خصوص کودکان، موضوع از اهمیت بیشتری برخوردار است. لازم است کودکان همه روزه شاهد دیدن و شنیدن اخبار خوبی از محل کار والدین خود باشند. همچنین از دوره کودکی به فرهنگ کار کودکان همت گماشته شود؛ متاسفانه آنچه در خصوص فرهنگ سازی کودکان انجام می شود، فرهنگ اوقات فراغت است؛ نه فرهنگ کار.

دیدن پدر در شرایط واقعی کار، بسیاری از برداشت ها و باورهای غیر منطقی کودکان نسبت به کار را از بین می برد. درمان این مسایل، باز کردن درب کارخانجات به روی  کودکان و امکان بازدید آنان از محیط های کارگری و گذراندن لحظات شاد و مفرح در محیط کارخانه است؛ زیرا تمامی روابط عاطفی ریشه در کودکی دارند. چنانچه در دوره کودکی، کودکان با فرهنگ کار و تلاش آشنا نشوند و لحظات مفرحی را در محیط های کاری تجربه نکنند، نگرش مثبتی نسبت به کار در آنان شکل نمی گیرد و هرگز در بزرگسالی، جز در حالت اضطرار آن را انتخاب نخواهند کرد. بدیهی است زمانی هم که مجبور به انتخاب و انجام آن شوند، از کارآیی لازم برخوردار نخواهند بود. باید کودکان را به کارخانه ها آورد.

در پایان لازم به ذکر است که ارائه نقشه راه نهادینه سازی فرهنگ کار، فرهنگ مصرف کالای داخلی و مواردی از این دست، رسالت جامعه علمی کشور است و مدیران و متولیان اجرایی موظفند با فراهم کردن زمینه های لازم، ضمن اینکه تهیه نقشه راه توسط نخبگان علمی کشور را تسهیل می نمایند، در نهادینه سازی فرهنگ کار در جامعه بکوشند. بدیهی است عدالت مفهومی است که می تواند راه دشوار نهادینه سازی فرهنگ کار در جامعه را تسهیل نماید.

*  زهرا گیتی پسند -  کارشناس فرهنگ کار

کد خبر 1588251

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha