تصرف اندلس به دست سپاه اسلام :
در چنين روزي در سال 714 ميلادي اسپانيا به دست اعراب فتح گرديد . اندلس در واقع در اواخر قرن اول هجرى به وسيله سپاهى از اعراب و بربرهاى مسلمان شمال افريقا فتح گرديد .گفته مي شود در جريان فتح اندلس، قبايل ويزيگوت ساكن اسپانيا كه از حكومت خود ناراضى بودند، با مسلمانان همكارى كردند.به همين جهت اگر چه رياست و رهبرى اسپانياى مسلمان با عربهاى مسلمان بود، اما رؤساى بربر و گوت هم داراى قدرت فراوان بودند.قدرت تقريبا مساوى عربها، بربرها و گوتها مانع از به قدرت رسيدن يك دولت كاملا قدرتمند مسلمان در اندلس مىشد.چنانكه گوتها همگى مسلمان نشدند و عده زيادى از آنها مسيحى باقى ماندند .فتح نواحى مسيحى نشين شمال اسپانيا و گسترش اسلام در تمامى آن سرزمين نيز ناتمام ماند .بنى اميه براى حفظ حاكميت خود بر اندلس، يكى از رؤساى عرب ساكن آنجا را عامل خود قرار مىدادند، اما اين شخص در برابر نافرمانى بربرها و گوتها قدرت چندانى نداشت و همراهى قبايل عرب با وى، معمولا براى حفظ موقعيت خودشان در برابر اقوام ديگر بود.در حالى كه اندلس داراى چنين اوضاعى بود، بنى عباس موفق به سرنگونى حكومت بنى اميه شدند.در پى اين واقعه، تعقيب امويان و قلع و قمع آنان آغاز شد و در نتيجه هر يك از بنى اميه در جستجوى يافتن پناهگاه به سويى گريختند.در اين ميان شخصى به نام عبد الرحمن از نوادگان هشام بن عبد الملك (دهمين خليفه اموى) از چنگ عباسيان جان سالم بدر برد و به اندلس گريخت .او در سال 137 ه.ق (1) وارد اندلس شد (5 سال پس از تأسيس خلافت عباسى) و توانست تعدادى از قبايل عرب آنجا را با خود همراه سازد.در شرايطى كه تعدادى از مسلمانان اندلس بىطرف بودند، نيروهاى متمايل به عباسيان متحمل شكست شدند و عبد الرحمن توانست قدرت را در دست گيرد.فاصله زياد اندلس تا مركز خلافت عباسيان، مانع از اقدام سريع و مؤثر بنى عباس براى تصرف اندلس شد و هنگامى كه نيروهاى عباسيان به آنجا اعزام شدند، عبد الرحمن توانست همراهى گوتها و بربرها را با خود جلب كند.آنان در اين مرحله حكومت عبد الرحمن را عامل حفظ استقلال سياسى خود تلقى مىكردند.بدين ترتيب عبد الرحمن سلسله اموى اندلس را تأسيس كرد. عبد الرحمن و جانشينانش تا حدود صد سال بعد از تأسيس سلسله اموى اندلس، خود را امير مىناميدند.حكومت آنان جنبه دينى نداشت و عناصر كشورى و لشكرى آنان، تركيبى از مسلمانان ومسيحيان بود.به همين دليل نمىتوانستند عنوان خلافت را كه مفهومى صرفا اسلامى داشت، براى خود برگزينند.اين امر اگر چه موجب آرامش داخلى قلمرو آنان مىشد، ليكن مقابله با دولتهاى مسيحى مستقل شمال اسپانيا را مشكل مىساخت.بنابراين به دليل هجوم مسيحيان به مرزهايشان، از اوايل قرن چهارم هجرى سياست دينى مشخصترى انتخاب كردند.در اين زمان عبد الرحمن سوم حكمران اندلس، خود را خليفه ناميد.او با بهرهگيرى از غيرت دينى مسلمانان، توانست مسيحيان شمال اسپانيا را شكست دهد.علاوه بر اين، او در دريا نيز عرصه را بر مسيحيان تنگ كرد.در اين زمان امويان اندلس، پا را از آن سرزمين فراتر نهاده قسمتى از شمال افريقا را هم تصرف كردند.اين به معناى به مبارزه طلبيدن خلفاى عباسى بود.عباسيان نيز با دادن اختيارات به حكمرانان خود در شمال افريقا كوشيدند با امويان مقابله كنند.اما اين اقدام سرانجام موجب كاهش هر چه بيشتر تسلط آنان بر شمال افريقا شد. بعد از سقوط امويان، اندلس از تسلط عباسيان بيرون شد. در آنجا نيز مثل بيشتر بلاد اختلاف مصرى و يمانى در ميان بود. به سال 125 ابوالخطار يمانى بر اندلس تسلط يافت و صمبل بن حاتم كه مصرى بود بر او بشوريد و از ولايتدارى خلع كرد و يكى از مصريان را به ولايتدارى رسانيد يمنيان ميخواستند ابوالخطار را به مقام خويش باز برند اختلاف بالا گرفت و اندلس چهار ماه تمام ولايتدار نداشت عاقبت همگى بر ولايتدارى يوسف بن عبدالرحمن فهرى اتفاق كردند كه مصرى بود و به سال 129 ولايت اندلس را بدو دادند و بنا شد يكسال ولايت بدست او باشد و سال بعد كار را بدست يمنيان دهد تا هر كه را خواهند ولايتدار كنند و چون سال بگذشت يمنيان خواستند يكى از خويشتن را بولايت رسانند اما صمبل مقاومت كرد و گروه بسيار از ايشان را بكشت و باز بر ولايت يوسف اتفاق شد و كس بر او اعتراض نكرد تا عبدالرحمن اموى بر اندلس تسلط يافت. چون دولت اموى سقوط كرد و عباسيان به تعقيب و كشتار ايشان برخاستند يكى از بزرگان اموى عبدالرحمن پسر معاوية بن هشام از چنگ عباسيان به اندلس گريخت و دولت اموى اندلس را بنيان نهاد. جدايى اندلس از دولت عباسيان مايه ضعف ايشان بود اما منصور با همه كوششها كه كرد نتوانست قدرت خويش را بر آن ديار استقرار دهد و به ناچار از در ملايمت درآمد. وقتى منصور از مسالمت كارى نساخت به پپين پادشاه فرنگ متوسل شد تا از او بر ضد عبدالرحمن كمك گيرد و فرستادگان به دربار او روان كرد كه سالى چند در آنجا مقيم بودند و با فرستادگان وى به نزد منصور بازآمدند و باز به دربار پپين رفتند و براى وى هديههاى گرانبها بردند اما اين گفتگوها ثمرى نداشت جز آنكه عبدالرحمن از هجوم فرنگيان بكشور خويش بيمناك شد و هرگز بصدد جنگ عباسيان نيفتاد بنابراين منصور در مانور سياسى خويش به نسبت زياد توفيق يافت و سياست عباسيان را درباره اندلس پايه نهاد. بدوران مهدى همه دولتها از عباسيان حساب ميبردند كه اين دولت بنهايت قدرت و وسعت رسيده بود اما آن اختلاف كه ميان خليفه بغداد و اندلس بود مايه اضطراب بغداد بود كه مهدى چون پدر قدرت امويان اندلس را به ديده حسد مي نگريست و ميخواست اين دولت را از ميان بردارد اما لشكر كشى به آن ديار ميسر نبود كه راه دراز بود و گذر دادن سپاه از صحراهاى آفريقا كارى دشوار مينمود و هم قوت عبدالرحمن اموى به حساب بود كه وى در انديشه بود ديار شام را از امويان بگيرد و اگر اوضاع اندلس اجازه ميداد بدينكار اقدام كرده بود بدي نجهت دو خليفه در بغداد و اندلس بدشمنى و كينه قانع شدند و كوشش عملى بر ضد همديگر كمتر كردند . ابن اثير گويد: «مهدى عبدالرحمن بن حبيب فهرى را باندلس فرستاد و او از آفريقا گذشت دريا را پيمود و بسليمان بن يقطان كه ولايت بارسلن داشت نامه نوشت و او را به اطاعت خليفه بغداد خواند اما سليمان دعوت وى را نپذيرفت و فهرى خشمگين با گروهى از بربران به قلمرو او هجوم برد اما سليمان وي را بشكست و عبدالرحمن باقيمانده نيروى وى را تار و مار كرد و كشتيهاى او را بسوخت كه فرار نتواند كرد فهرى در ناحيه والانس موضع گرفت و محصور شد اما مقاومتى سخت كرد و ترس وى بدلها افتاد و عبدالرحمن هزار دينار جايزه براى سرش معين كرد و يكى از بربران ويرا بكشت و سرش را به نزد خليفه اندلس برد. (منبع : جعفريان ، رسول و خيرانديش ، عبدالرسول ، تاريخ اسلام و دولتهاى مسلمان، ص 119)
در گذشت نظامي گنجوي :
در چنين روزي در سال 1211 ميلادي ( 600 ه ق ) ابو محمد الياس نظامي گنجوي شاعر و داستان پرداز برجسته ايراني ديده ازجهان فروبست . نظامي در گنجه به دنيا آمد و در همين شهر رشد كرد . گفته اند وي تنها يكبار به دعوت قزل ارسلان سفر كوتاهي به سي فرسنگي گنجه داشته است و باقي عمر خويش را در همين شهر گذرانده است . نام اين شاعر بر جته ايراني الياس و تخلص اش نظامي است . براي وي كنيه ابو محمد و لقب نظام الدين وگاه نيز جمال الدين ذكر كرده اند . پدر آن شاعر فرزانه يوسف نام داشته و مادرش با نويي بوده از نژاد كرد ها . گفته اند شغل اصلي او غير از صله هايي كه بابت امر شاعري در يافت مي داشته ، مطرزي بوده است . سبك سخنسرايي وي را مابين دو سبك خراساني و عراقي دانسته اند . مي توان گفت كه انديشه ها و نوع گويش و سرودن وي بيشتر به سبك عراقي نزديك است . او در داستانهاي خود صور خيال را به زيبايي بسيار به كار مي برد و آنها را با انواع جلوه هاي زباني مي آرايد . ارزشهاي دراماتيك آثار او در ادبيات فارسي بي نظير است . در واقع مي توان جنبه هاي زيبايي از خلق موقعيتهاي نمايشي را در آثار نظامي مشاهده كرد . او همچنين به لحاظ انديشه ورزي در سطح بالايي از كلام قرار دارد و سعي مي كند با به كار بردن عبارات نغز ، انديشه هاي نغز و زيباي عرفاني را به زيبا ترين وجه ممكن و در قالب داستانهايي زيبا تجسم بخشد . نظامي از نبوغي عالي ، شخصيتي سرشار از صداقت ، و تاحدودي در حوزه عرفان و انديشه به سر مي برد . مهمترين اثر نظامي مخزن الاسرار نام دارد . او در اين اثر علاوه بر بيان توحيد و مناجات به ذكر و ثناي پيامبر اكرم ص مي پردازد . وي در سرودن اين اثر به آثار سنايي و بويژه حديق الحقيقه نظر داشته و در مسير وي حركت كرده است . او اين كتاب را به نام فخرالدين بهرامشاه صاحب ارزنجان به رشته تحرير در آورده است . خسرو و شيرين ، ليلي و مجنون ، هفت پيكر و اسكندر نامه از جمله آثار گرانسنگ اين شاعر نامي ايران زمين است .
ورود نظاميان انگليسي به ايران :
درچنين روزي در سال1294هجري شمسي نظاميان انگليسي با ورود به جنوب ايران ( كرمان ) پليس جنوب ايران را تشكيل دادند . ژنرال سايكس رهبر اين گروه نظامي بود . اين گروه بعد ازاجراي مفاد قرارداد 1907 تشكيل شد . قرار داد ياد شده ايران را به سه منطقه تحت نفوذ دولتهاي انگليس و روسيه تبديل مي كرد .
ترك خاك ايران :
درچنين روزي در سال1324هجري شمسي ،و پس از جنگ جهاني دوم نيروهاي انگليسي ايران را ترك گفتند. در اين ميان نيروهاي روس همچنان بخش هايي از ايران را در تصرف خود داشتند .
تظاهرات گسترده در تهران :
در چنين روزي در سال 1357 ه ش راهپيمايى هاي گسترده اي در شهر هاي مختلف كشور عليه رژيم پهلوي برگزار شد .در اين روز دهها هزار تن در راهپيمائى هاي خود در خيابانهاى تهران در مسير ميدان آزادى به اعتراض عليه رژيم پهلوي پرداختند .گفته مي شود در تظاهرات روز تاسوعا بيش از نيم ميليون تن شركت كرده بودند.آيت الله سيد محمود طالقانى، كه بتازگى از زندان آزاد شده بود و رهبران جبهه ملى و نهضت آزادى آن را رهبرى كردند. آنتونى پارسونز، كه شاهد تظاهرات و راهپيمايىتاسوعا بود، مشاهدات خود را اين گونه نوشته است : «...هر دو روز - تاسوعا و عاشورا - از ساعت نه صبح تا ظهر، من در پشت پنجره اطاقم، صفوف راهپيمايانى را كه از خيابان فردوسى عبور مىكردند، نظاره مىكردم.طى سه تا چهار ساعت، عرض اين خيابان و پيادهروهاى آن، مملو از جمعيتى بود كه براى پيوستن به صفوف ديگر راهپيمايان در حركتبودند، تا جايى كه چشم كارمىكرد، جمعيت موج مىزد من رقم يك ميليون، تا يك ميليون و نيم تن را كه روزنامهها درباره تعداد شركت كنندگان تخمين زده بودند، اغراقآميز نمىدانم در خيابانها، يك سرباز، يا پليس ديده نمىشد و نظم جمعيت، فوق العاده و بىنظير بود....»
تولد مرتضي حنانه :
در چنين روزي در سل 1301 ه ش مرتضي حنانه بزرگ موسيقيدان ايراني در تهران ديده به جهان گشود . وي از بدو كودكي به فراگيري فنون موسيقي مشغول شد و پس از پايان دوره دبستان در هنرستان موسيقي مشغول به تحصيل شد . او در هنرستان
ساز هورن را به عنوان ساز تخصصي خود برگزيد . حنانه در همين دوره هنرستان به دليل هوش سرشار خود توانست كريست اول اركستر سمفونيك هنرستان عالي تهران شود.حنانه در سال 1321 ه ش پس از دريافت ديپلم رهبري اركستر سمفونيك هنرستان را به عهده گرفت . او سپس با گروهي ازهنرمندان، اركسترسمفونيك تهران را پايه گذاري كرد. وي پس از آن به ايتاليا رفت و مدتي دراين كشور به تحصيل موسيقي پرداخت و پس ازبازگشت عضو شوراي عالي موسيقي راديو شد. او علاوه بر رهبري اركستر سمفونيك تهران ، به تدريس موسيقي مشغول بود و در اين مسير شاگرداني چند همچون علي برلياني و امير علي حنانه تربيت كرد . وي علاوه بر اين عضو شوراهاي مختلف موسيقي ، مؤسس اركستر فارابي ، تنظيم كننده واجراگر آثار آهنگسازان ايراني بااركستر فارابي بود. روندو كاپريچيوزا ، صبر و ظفر ، فرار از تله و ... هزار دستان (برگرفته از آهنگ مرتضي ني داود ) از جمله مهمترين آثار اويند . اوهمچنين براي فيلمهاي عروس دجله ، بهلول ، ساحل انتظار ، لذت گناه ، عروس دريا ، الماس 33 ، پل ، كاكو ، پهلوان مفرد ، سه قاب ، فرار از تله ، بابا شمل ، راز درخت سنجد ، قصاص ، صمد و فولاد زره ديو ، جهنم به اضافه ي من ، قلندر ، خونبارش ، سند زنده ، تشريفات ، مردي كه موش شد ، تيرباران و جعفر خان از فرنگ برگشته آهنگ ساخته است. مرتضي حنانه سرانجام در اثر سكته ي قلبي در گذشت.
سالروز عزل امير كبير :
در چنين روزي در سال 1286 ه ق امير كبير از قدرت عزل شد . ميرزا تقي خان ، پسر كربلايي محمد قربان فراهاني ملقب به اتابك اعظم ، امير نظام وامير كبير از بزرگترين رجال سياسي دو قرن اخير ايران و از بزرگترين وزراي ايران در دوره اسلامي ، در سال 1323 ه ق در خانواده اي از طبقات پايين جامعه به دنيا آمد . پدرش از اهالي روستاي هزاوه شهرستان اراك بود و به دليل شغل آشپزي دربار با مقامات حشر و نشر داشت . ميرزا تقي خان تحصيلات مقدماتي را زير نظر پدر بزرگوار خويش آموخت. وي پس از آن و به دليل ابراز شايستگي ها ، اندك اندك به مشاغل دولتي در آمد . ميرزا تقي خان سالهاي 1243 ه ق داخل خدمت دبيري و پس از آن وارد خدمت وصول ماليات و حقوق ديواني شد و سپس در سلك منشيان رسمي قائم مقام در آمد . مسووليت بعدي ميرزا تقي خان وزير نظامي است كه در معاونت محمد خان زنگنه كه امير نظام بوده است ، قرار مي گيرد . امير كبير در اثر حسن سلوك و آشنايي كامل به آداب معاشرت با ماموران خارجي توجه عباس ميرزاي وليعهد را جلب كرد . وي در ماجراي قتل گريبايدوف به مقام وزارت نظام آذرباييجان رسيد و ملقب به وزير نظام شد . ميرزا تقي خان مدتي نيز به نمايندگي ايران با دويست تن از افسران برجسته به ارزروم رفت و مدت چهار سال در اين شهر با نماينده دولت عثماني در حضور نمايندگان دو دولت روس و انگليس در مذاكره بود تا اين كه توانست در روز شانزدهم جمادي الثاني سال 1262 ه ق موضوع اختلافات ايران و عثماني را در عهد نامه ارزنه الروم پايان دهد . ميرزا پس از مراجعت به پيشكاري وليعهد منصوب شد و پس از آنكه محمد شاه در ششم 1264 در تهران وفات يافت ، ناصر الدين شاه او را از تبريز به سوي تهران حركت داد . ناصر الدين شاه در باسمنج تبريز او را به مقام امير نظامي ملقب ساخت . ناصرالدين شاه در هجدهم ذي قعده سال 1264 ه ق به تهران رسيد و در شب 22 ذي قعده مقام صدارت عظمايي را به ميرزا تقي خان عطا كرد . در اين دوران كشور در اوج فلاكت بود و سران مملكتي مشغول حيف و ميل اموال بيت المال بودند . در اثر بي كفايتي حاج ميرزا آقاسي خزانه مملكتي با ضعف شديد روبرو شده بود. امير كبير در اين وهله با دريافت وضع ناهمگون كشور شروع به تصفيه دستگاه دولتي و عزل و نصب ماموران لشكري و كشوري كرد و سعي كرد براي مشاغل مختلف افراد شايسته رابر سر كار آورد . وي با لغو برخي از ماليات هاي اضافي ، در يافت ماليات ها را داراي نظام منسجم و مشخصي كرد . او همچنين حقوق گزاف در باريان را كاست و از بذل و بخشش هاي بي در يغ در حوزه بودجه مملكتي جلوگيري نمود . امير كبير همچنين سعي كرد با اصلاح قشون نظامي كشور در اين حوزه نيز اصلاحاتي انجام دهد . اوسپس به مساله امنيت در راهها توجه كرد و در اين حوزه مقرراتي چند وضع نمود . تاسيس دارالفنون در تهران ، انتشار روزنامه وقايع اتفاقيه ، راه اندازي چند ين كارخانه ، معافيت كشاورزان از پرداخت ماليات و تشويق صنايع و توليدات كشاورزي داخلي از جمله اقدامات داخلي او بودند . امير كبير همچنين در حوزه سياست خارجي نيز دست به اصلاحات فراواني زد كه از ميان آنها مي توان به انتصاب افراد شايسته به عنوان سفير نام برد . بر اثر همين اصلاحات بود كه برخي از سفارتخانه ها و همچنين درباريان وجود او را تاب نياوردند و خواستار عزل وي و نهايتا قتل او شدند . با اصلاحات او موقعيت مالي و نفوذ اجتماعي آنان به خطر افتاده بود و به همين دليل ناصرالدين شاه به اغواي در باريان امير كبير را در چنين روزي از صدارت عزل و فقط عنوان فرمانده كل قشون براي او باقي ماند .
ناصر الدين شاه در حكم عزل وي چنين آورده است :
چون صدارت اعظمي و وزارت كبري زحمت زياد دارد و تحمل اين مشقت بر شما دشوار است، شما را از آن معاف كرديم. بايد با كمال اطمينان مشغول امارت نظام باشيد.»
«نوزدهم محرم الحرام سنه 1268»
«ناصرالدين شاه قاجار »
چند روز بعد هم او را به حكومت كاشان منصوب كرد . در بيست و پنج محرم سال 1268 ه ق امير كبير تبعيد شد .
«بر حسب امر اقدس همايون اعليحضرت شاهنشاهي خلدالله ملكه و سلطانه ... ميرزا تقي خان را به واسطه غرورهاي شخصاني و حركات ناهنجار و آثار و اسباب بدهوايي و بدخيالي كه سابقا و لاحقا از او ديده شد، از جميع مناصب اعم از پيشكاري دربار همايون و امارت نظام و تمامي مشاغل و خدمات محوله كه به او محول بود خلع و عزل فرمودند. و حالا نه منصبي به او محول است و نه در امورات ديواني مدخليتي دارد، بلكه يكي از آحاد رعيت ايران است.»
«26 محرم الحرام سنه 1268»
«ميرزا محمدعلي خان وزير امور خارجه»
پس از آن بود كه با توطئه همگان از جمله مهد عليا مادر شاه امير كبير را در هجدهم دي 1230 ه ش در حمام فين كاشان رگ زدند وامير خوشنام ايران براثر شدت خونريزي به شهادت رسيد . پس از قتل امير كبير، ميرزا آقا خان نوري صدراعظم شد و در نامه اي براي شاه نوشت: «بحمدالله كه ميرزا تقي خان غير مرحوم، به درك واصل شد. خدا جان اين چاكر و جميع اولاد آدم و عالم را فداي يك جمله دستخط مبارك سركار اقدس شهرياري بنمايد. اين بنده ميرزا تقي خان نيست كه خود، زور داشته باشد و هوايي؛ زور و تسلط چاكر، اعتبار شاه است!»
در گذشت حجه الاسلام آقا سيد محمد حسيني كلهري (صدرالاسلام) :
در چنين روزي در سال 1339 ه ق حجه الاسلام آقا سيد محمد حسيني كلهري در گذشت . وي علاوه بر مراتب فضل در فن نگارش و انشاء خط خوش ممتاز بوده و از خوش نويسان مشهور كاشان است كه در شيوه نستعليق و شكسته نستعليق استاد مسلم بوده است.اين عالم هنرمند در نوزدهم محرم سال 1339 ه.ق در كاشان بدرود زندگي گفته و مزارش در بقعه سلطان امير احمد است.
انتشار روزنامه سياست :
در چنين روزي در سال 1320 ه ش ، عباس اسكندري از كمونيستهاي بر جسته ايران در اسفند 1320 روزنامه « سيا ست » را منتشر كرد . اين روزنامه ارگان حزب توده در ايران بود و در ايران دست به فعاليت هاي گسترده اي در جهت بيان انديشه هاي كمونيست ها زد .
استقلال مراكش :
در چنين روزي در سال 1956 ميلادي كشور مغرب ( مراكش ) استقلال خود را از فرانسه اعلام داشت.مغرب در شمال غربي آفريقا در ساحل در ياي مديترانه و اقيانوس اطلس در غرب الجزاير قرار دارد و تنگه جبل الطارق آن را از كشور اسپانيا جدا
مي سازد . نژاد مردم اين كشور سفيد (سامي و حامي ) است . زبان مردم در حال حاضر عربى است كه در كنار آن زبانهاى بومى و اروپائى هم رواج دارد. از 85 ميليون سكنه مغرب بيش از 95% پيرو آئين اسلامى مىباشند.
استقلال بوسني و هرزگوين :
در چنين روزي در سال 1992ميلادي كشور بوسني و هرز گويت به استقلال دست يافت . اين كشور در شرق كرواسي و غرب صربستان واقع شده كه توسط دالان كوچكي به درياي آدرياتيك پيوسته است . بيش از چهل در صد مردم اين كشور اسلاو مسلمان و سي و يك در صد از آنان صرب ، و هفده در صد نيز كروات اند . غالب مردم اين كشور به زبان بوسنيايي صحبت مي كنند . اكثر مردم اين كشور از دين اسلام پيروي مي كنند و بقيه نيز تابع مذاهب كاتوليك ارتدوكس هستند . حكومت اين كشور اروپايي جمهوري است .
تولد ميخاييل گورباچف :
در چنين روزي در سال 1931 ميلادي ميخاييل گورباچف رييس جمهورشوروي سابق به دنيا آمد . گورباچف ابتدا در رشته
حقوق تحصيل كرد . وي بعدها به سوي سياست كشيده شد و در اين مسير با فعاليت در حزب كمونيست تا دبير اولي اين حزب صعود كرد . او با انجام رفرم هاي سياسي و اقتصادي خود به نوعي در تاريخ غرب موثر شد . پرسترويكاي او كه بيشتر در حوزه اقتصادي رخ مي نمايد درروند سياست داخلي و خارجي كشور هاي مختلف تاثيرات مختلفي به جاي نهاده است . همچنين او براي دست يابي به اين فرآيند دست به اصلاحاتي در سياست داخلي و خارجي شوروي زد كه اولي به گلاسنوست و دومي به تفكر نوين شهرت يافته است .
خلع ناپلئون سوم از قدرت :
درچنين روزي در سال1871ميلادي مجلس ملي فرانسه ناپلئون سوم و خانواده وي را ازسلطنت دراين كشور خلع نمود . با خلع ناپلئون سوم از قدرت و تقريبا يكسال پس از انقلاب كبير فرانسه بساط سلطنت از اين كشور برچيده شد و جمهوريت در اين كشور رخ نمود .
تولد پو جيويي :
در چنين روزي در سال 772 ميلادي پو جيويي شاعر مشهور چيني به دنيا آمد . او همچنين فرمانرواي هان توجو در اين كشور بود .
در گذشت جرج هربرت :
در چنين روزي در سال 1633 ميلادي جرج هربرت شاعر مشهور انگليسي در سن 35 سالگي دار فاني را وداع گفت .
در گذشت آلفونس ام ال پي دو لامارتين :
در چنين روزي در سال 1869 ميلادي دولامارتين شاعر فرانسوي ديده از جهان فروبست .«تاريخ ژيروندون ها » عنوان مهمترين اثر اوست . وي درسن هفتاد هشت سالگي در گذشت . آلفونس دولامارتين شاعر ، نويسنده ، و سياستمدار بزرگ فرانسوي در شهر ماكون فرانسه چشم به جهان گشود . لامارتين را به لحاظ عظمت اثار و روح بزرگ وي به عنوان بزرگترين شاعر فرانسه مي شناسند . او قطعات مختلف كتاب « تفكرات شاعرانه » را در حدود بيست و شش سالگي سرود . انتشار اين كتاب آغاز فصل تازه اي در تاريخ شعر فرانسوي به حساب مي آمد . وي در مكتب رمانتيك ها با انتشار اين شعر به ارج واعتبار فوق العاده اي دست يافت . چندين اثر ديگر از او نيز در افواه عموم فرانسويان قرار دارد. لامارتين در چهل سالگي عضو آكادمي فرانسه و در چهل و چهار سلگي نماينده پارلمان شد . وي در سال 1848 ميلادي حكومت موقتي فرانسه را به عهده گرفت اما در انتخابات رياست جمهوري در برابر ناپلئون سوم شكست خورد . لامارتين ازآن پس تنها به فعاليت هاي ادبي مشغول شد . مرگ سقراط ، حكومت عقلي ، سقوط يك فرشته ، زندگي اسكندر كبير ، زندگي ميكل آنژ ، مردان بزرگ خاور ، تاريخ روسيه و رازهاي جديد عناوين مهمترين آثار اويند .
شعري را از او مي خوانيم :
بر گورم ، قطعه سنگي كه از كوه غلتيده باشد ، بگذاريد ،
تخته سنگي كه چكش و تيشه بر آن نخورده باشد ،
بگذاريد غبار ايام آن را بپوشاند
بر آن بنگاريد : زماني در زير اين آسمان ،
روي اين تپه ماهورهاي تيره ،
گهواره ي اين خفته نوسان داشت .
بگذاريد خاكستر من با خاكي كه مرا دوست مي داشت
در آميزد ...
باشد تا صبحدم ابديت ، بار ديگر
ديدگانم را به روي همين مكان ها بگشايم .
در گذشت ياكوب اچ فان هوف :
در چنين روزي در سال 1911 ميلادي فان هوف شيميدان و فيزيكدان آلماني در گذشت . وي در سال 1901 ميلادي به دليل فعاليت هاي گسترده علمي خود جايزه نوبل را در يافت داشت .
تولد ميشل دو مونتانيي :
در چنين روزي در سال 1533 ميلادي مونتانيي فيلسوف و نويسنده دوران رنسانس فرانسه به دنيا آمد . وي در سال 1592 درگذشت .
ورود نخستين سفينه فضايي :
درچنين روزي در سال1966هجري ميلادي ، نخستين سفينه فضايي بشربرسطح سياره زهره فرود آمد. سفينه ونوس 3 را شوروي سابق به فضا پرتاب كرده بود.
آغاز تاريخ نويسي ژوليان :
در چنين روزي در سال يك ميلادي تاريخ نويسي ژوليان در روم باستان آغاز شد .
تسخير دمشق :
در چنين روزي در سال 1260 ميلادي هلاكو خان نوه چنگيز مغول دمشق را به تصر ف خود در آورد .
پذيرش قانون جزاي فرانسه :
در چنين روزي در سال 1811 ميلادي هلندي ها قانون جزاي فرانسه در قلعه هاي قاهره به اجرا گذاشتند .
تاسيس نخستين پارك جهان :
در چنين روزي در سال 1872 ميلادي نخستين پارك جهان تاسيس شد . پارك يلو استون كه در ايالات متحده آمريكا واقع شده است يكي از قديميترين پارك هاي جهان و آمريكاست .
جنگ آدوا :
در چنين روزي در سال 1895 ميلادي جنگ آدوا در گرفت . در اين جنگ بيش از هشتاد هزار اتيوپيايي با بيست هزار ايتاليايي مهاجم به اين كشور ، وارد جنگ شدند كه در پايان ايتاليايي ها شكست خوردند .
آغاز جنبش هاي استقلال طلبانه كره :
در چنين روزي در سال 1919 ميلادي جنبش هاي استقلال طلبانه كره از ژاپن آغاز شد .
استقلال رواندا از انگلستان :
در چنين روزي در سال 1921 ميلادي رواندا از انگلستان اعلام استقلال كرد .
حمله به بلغارستان :
در چنين روزي در سال 1941ميلادي نيروهاي آلماني بلغارستان را مورد تهاجم خود قرار دادند .
اشغال فرودگاه در اندونزي :
در چنين روزي در سال 1942 ميلادي نيروهاي ژاپني فرودگاه كاليجاتي جاوه اندونزي را به تسخير خويش در آوردند .
روز قانون اساسي در پاناما :
در چنين روزي در سال 1946 ميلادي پاناما داراي قانون اساسي شد . به همين جهت اين روز در اين كشور به نام قانون اساسي نامگذاري شده است .
كناره گيري پاشا از قدرت :
در چنين روزي در سال 1952 ميلادي دولت علي ماهر پاشا از قدرت كناره گيري كرد .
كشتار در غزه :
در چنين روزي در سال 1955 ميلادي رژيم صهيونيستي با حمله به غزه چهل و هشت نفر را در اين كشور كشت .
شورش معدنكاران در فرانسه :
در چنين روزي در سال 1963 ميلادي بيش از دويست هزار نفر از كارگران معدن فرانسه دست به اعتصابي گسترده در اين كشور زدند .
نظر شما