۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۱، ۷:۵۳

به مناسبت سالمرگ منزوی/

شاعر غریب در وطن/ تاریخ جایگاه "منزوی" را نمایان می کند

شاعر غریب در وطن/ تاریخ جایگاه "منزوی" را نمایان می کند

زنجان - خبرگزاری مهر: 16 اردیبشهت ماه سالمرگ پدر غزل معاصر ایران "استاد حسین منزوی" یکی از بزرگترین شاعران غزلسرای معاصر ایران است، منزوی استاد مسلم غزل معاصر ایران است که هیچ وقت حتی همشهریانش هم نتوانستند مقام و شخصیت والای وی و شعرش را درک کنند.

به گزارش خبرنگار مهر، منزوی غزلسرای معاصر در اول مهرماه 1325 در زنجان متولد شد و پس از سال ها تلاش در عرصه ادبیات به خصوص شعر، 16اردیبهشت ماه 1383 در تهران درگذشت و در زادگاهش به خاک سپرده شد.
 
 
عدم شناخت حسین منزوی شاعر و غزلسرای معاصر کشور که غزلهایش مملو از عشق و دوستی است و غزل را جانی دوباره بخشید، نشان از غریبی بزرگانی دارد که در غفلت های زندگی از یاد هموطنانشان رفته اند.

شهر زنجان شهر استثنایی است، شهری دوست داشتنی است با مردمانی که لیاقت دوست داشتن و عاشق شدن را دارند اما هیچ کس نمی داند عشقانه های شهرش را چه کسی سروده و استاد مسلم غزل معاصر ایران کیست؟ و نمی دانند کسی که بر سر قبر مزارش شعر مشهورش با نام "نام من عشق است آیا می شناسیدم؟" حک شده که بوده و چه گفته؟
 

 عدم شناخت حسین منزوی، نشان از غریبی بزرگانی دارد که در غفلت های زندگی از یاد هموطنانشان رفته اند. چنانچه منزوی در غزلی سروده است:

نام من عشق است آیا می‌شناسیدم؟/ زخمی ام – زخمی سراپا می‌شناسیدم ؟                                                     با شما طی کرده ام راه درازی را/ خسته هستم خسته ، آیا می‌شناسیدم؟                                                       راه ششصد ساله‌ای از دفتر حافظ/ تا غزل‌های شماها ، می‌شناسیدم؟                                                          این زمانم گرچه ابر تیره پوشیده است/ من همان خورشیدم اما، می‌شناسیدم؟                                                  پای رهوارش شکسته ، سنگلاخ دهر/ اینک این افتاده از پا ، می‌شناسیدم؟                                                می‌شناسد چشم‌هایم چهره‌تان را/ همچنانی که شماها می‌شناسیدم؟ 
این‌چنین بیگانه از من رو مگردانید/ در مبندیدم به حاشا ، می‌شناسیدم!                                                        من همان دریایتان ای رهروان عشق!/ رودهای رو به دریا! می‌شناسیدم                                                    اصل من بودم ، بهانه بود و فرعی بود/ عشق « قیس » و حُسن « لیلا » می‌شناسیدم؟                                          در کف « فرهاد » تیشه من نهادم ، من!/ من بریدم ، بیستون را می‌شناسیدم؟                                                 مسخ کرده چهره‌ام را گرچه این ایام/ با همین دیوار ، حتی می‌شناسیدم
من همانم، مهربان سال‌های دور/ رفته‌ام از یادتان یا می‌شناسیدم؟

امروز کمتر کسی در زنجان حسین منزوی را می شناسد، نمی داند شاعر خسته از بی توجهی ها و کینه توزی ها شهرش کیست؟ باید قبول کنیم  شهریار را مردمانش شهریار کردند، منزوی را مردمانش منزوی.
 
وقتی اشعار حسین منزوی را مرور می کنی به زنجانی بودنت افتخار می کنی و  افسوس می خوری که چرا این اقتدار غزل معاصر ایران زمین در شهر خودش غریبه است و در خلوت گورستان پائین زنجان بی یاد و نامی مانده است.
 
حسین منزوی اگر در زمان خود غریبانه زندگی کرد و غریبانه مرد امروز هم باید گفت غریب است.
 
چرا زنجان و زنجانی قدر داشته هایش را نمی داند و تاکی می خواهد از افتخارات و بزرگانش غافل شود و این راه بسی طولانی است راهی که ادامه آن زوال فرهنگ و اصالت فرهنگی زنجان را در پی دارد.
 
امروز اگر در کوچه و پس کوچه های شهر زنجان قدم بزنی و از کسی سئوال کنی کمتر کسی را می بینی که حسین منزوی را بشناسد و اگر هم بشناسد بداند حسین منزوی اهل زنجان بوده است. و در میان نامگذاری خیابان ها به نام گل حتی یک کوچه نیز به نام منزوی در زنجان نامگذاری نشده و برخی همشهریانش در زنده بودن وی بدترین ظلم ها را در حق منزوی کردند مانع از نصب مجسه وی در سطح شهر شدند و این مجسه  در حال حاضر در انبار "رحمتی" خالق پیکره منزوی و از مجسمه سازان مطرح کشور در حال نابودی است.
 
 
بی شک هنوز با گذشت سالها، متاسفانه کینه توزیها و برخوردهای سلیقه ای با شاعران و نخبگان عصر شعر و ادبیات و نخبگان استان صورت می گیرد و در این میان همه اساتید و نخبگان فرهنگ و هنر استان امیدوارند با حضور حجت الاسلام شیخ علی خاتمی تحولی در استان در حوزه فرهنگ و ادبیات ایجاد شود.  
 
تاریخ جایگاه "حسین منزوی" را نمایان خواهد کرد

محمدعلی بهمنی با بیان اینکه با فاصله گرفتن از حضور فیزیکی منزوی، واقعیت وی بیشتر درک می شود، گفت: همان‌طور که هر نمایی از دور کامل‌تر دیده می‌شود تاریخ نشان خواهد داد که جایگاه منزوی کجاست.
 
بهمنی افزود: هر وقت از کسانی که هنوز هم به غزل ارادت دارند، غزلی محکم می‌ شنوم به یاد سماع غزل منزوی، بر روی پلی که من فقط از پایین نظاره‌گر آن بودم می‌افتم چرا که منزوی، علاوه بر عبور از پلی که غزل دیروز را به غزل امروز پیوند زد، اولین کسی بود که سماع غزل را بر روی این پل به نمایش گذاشت.
 
وی با بیان اینکه زبان در وصف منزوی ناتوان است، ادامه داد: جایگاه منزوی، جایگاهی نیست که بتوان آن‌ را وصف کرد در واقع به جای چنین وصفی باید با شعر منزوی زیست به‌گونه‌ای که در نهایت به شناخت درونی از منزوی رسید.

بهمنی با اشاره به اینکه پس از طلوع نیما، ارادتمندان شعر کلاسیک خصوصا در حوزه غزل، به این باور رسیدند که آنها نیز می‌توانند با ظرف خود از رودخانه جاری نیما، رفع تشنگی کنند، افزود: شاید نتوان گفت که منزوی اولین تشنه سیراب شده از این رودخانه است اما واقعیت این است که منزوی این رودخانه را هم به تشنگی غزل خود انس داد.
 
وی افزود: برخلاف باورها و شایعاتی مبنی بر اینکه با آمدن «نیما»، فاتحه غزل خوانده شد امروز شاهدیم که نیما آمد تا کسانی که او را بهتر می‌شناسند و منزوی بزرگ نیز یکی از آنهاست، غزلی نو ارائه دهند. 
 
منزوی تأثیرگذارترین مرد غزل در دهه‌های معاصر است
 
رشید کاکاوند، منزوی را تأثیرگذارترین مرد غزل در دهه‌های معاصر دانست و گفت: منزوی هم شاعر بود و هم شاعرانه زندگی کرد و وظیفه ماست که یاد و خاطره این بزرگمرد ادبیات معاصر را زنده نگه داریم.
 
رشید کاکاوند با اشاره به لایه های پنهان شعر منزوی افزود: شعر منزوی از جهت لایه های پنهان شعر به حافظ و از جهت طراوت و شادابی به اشعار سعدی می ماند و احترام به مخاطب و شعور در شعر از ویژگی های قلم منزوی است.
 
وی ادامه داد: منزوی نیاز به تبلیغ ندارد کافی است اشعار وی به ساده ترین شکل ممکن در اختیار مخاطب قرار گیرد.
 
کاکاوند با تاکید بر اینکه اتفاق مهم در غزل معاصر با ظهور منزوی رخ داده است، افزود: اگرچه غزل با رویکرد معاصر توسط شاعرانی چون فروغ و ابتهاج به شکل پیگیر آغاز شده و سیمین بهبهانی و منوچهر نیستانی این راه را ادامه داده‌اند، اما اتفاق مهم در غزل معاصر با ظهور منزوی رخ داده و تعادل در غزل وی و بیش از همه غزل‌هایی است که از بزرگان این عرصه در عصر حاضر می‌شنویم.
 
وی افزود: در ایران غزلسرایان معاصر بسیاری داشته ایم اما منزوی تنها کسی است که سنت غزل فارسی را در دوران معاصر احیاء کرد.
 
این شاعر و پژوهشگر ادبی افزود: شعر ابتهاج دارای خط‌ کشی مشخصی است که شعرهای سنتی وی را از شعرهای نوگرایانه‌اش تفکیک می‌کند یا در نوگرایی‌های سیمین بهبهانی، خودآگاهی شگفت‌انگیزی وجود دارد که نشان‌دهنده همت مضاعف وی در ثبت این نوگرایی‌هاست، ولی در غزل منزوی نه خط کشی بین سنتی و نو دیده می‌شود و نه اصرار بر نوگرایی. به عبارت دیگر در آثار منزوی سنت به شکل پسندیده‌ای وجود داشته و الفتی که مردم با غزل فارسی دارند، در شعر منزوی پاس داشته شده است.
 
حسین منزوی در اول مهر 1325 در زنجان در خانواده‌ای فرهنگی متولد شد. او از سنین جوانی سرودن شعر را آغاز کرد و در سال 1346 به عنوان شاعری مطرح و تاثیر گذار در جامعه مطرح شد و غزل‌های او مورد توجه غزل سرایان قرار گرفت.

او در سال 1346 وارد دانشگاه شد و در دانشکده ادبیات تهران ثبت نام کرد اما دیری نمی گذرد که در می یابد، این رشته نمی تواند انتظارات او را بر آورده کند، به همین دلیل در سال 1350 درس را نیمه کاره رها می کند.او در همان سال مجموعه شعر "حنجره زخمی تغزل"‌‏ را منتشر می کند. این کتاب در بخش "شعر جهان‌‏" جایزه "فروغ فرخزاد" را که در آن دوران جزء معتبرترین جوایز ادبی ایران به شمار می رفت، دریافت می کند‌‏.

پس از انتشار این کتاب، "منزوی" تصمیم به ادامه تحصیل در رشته علوم اجتماعی می گیرد اما این این رشته را نیز نیمه کاره رها می کند و در صدا و سیما مشغول به کار می شود و در این دوران برنامه "یک شعر یک شاعر" را تهیه وکارگردانی می کند.
 
منزوی پس از مدتی به زنجان (محل تولدش)‌‏ باز می گردد و تا پایان عمر در آنجا اقامت می کند. در دوران اقامت اش، در زنجان بیکار نمی نشیند و به ساختن ترانه و تصنیف می پردازد. او تا پایان عمر همچنان به کار خود ادامه داد.
 
"منزوی" پیشنهادهایی به غزل امروز داد. او همانند "نیما" که تحولی شگرف در شعر به وجود آورد، تحولی در غزل معاصر به وجود آورد.
 
او در دوره ای غزل سرود که همه منتقدان فکر می کردند عمر شعر کلاسیک و غزل به پایان رسیده است اما "منزوی" ثابت کرد که غزل از پتانسیل بالایی برخوردار است و نمی توان آن را نادیده گرفت.
 
 
"منزوی" در شعر سپید نیز دستی داشت، شعرهای سپید او گاهی حتی با شعر بزرگترین شاعران سپید سرا پهلو می زند.
 
سرانجام حسین"منزوی" که مدتها ازبیماری قلبی رنج می برد، در 16 اردیبهشت ماه 1383 در کمال ناباوری زندگی را با همه عشقی که به آن داشت وداع گفت.
کد خبر 1594513

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha