نسبت اخلاق و سیاست
رابطه تعاملی اخلاق و سیاست را میتوان در کمکهای این دو رشته به یکدیگر مشاهده کرد. ارائه رهیافت اخلاقی برای مواجهه با مسائل سیاسی مانند تولید، توزیع و انتقال اخلاقی قدرت و طراحی مدل اخلاقی ساختها و فرآیندهای سیاسی، توجه دادن به ریشهها و ابعاد اخلاقی مفاهیم و اصطلاحات سیاسی به ویژه در عرصه فلسفه سیاست گوشهای از کمکهای اخلاق به سیاست است.
معرفی مفاهیم جدید، طرح مسائل و معضلات نو پدید به همراه ارائه تحلیلهای تازه و کاربست آنها در فن سیاست و ارائه بازخورد آن در نشر اخلاق از یک سو و کمک نهاد سیاست (حکومت) به نهاد اخلاقی جامعه برای برنامهریزی تربیتی و اجرایی شدن اخلاق از دیگر سو کمکهای سیاست به اخلاق است.
گذشته از رابطه وثیق دانش اخلاق و نهاد اخلاقی با علوم سیاسی و نهاد سیاست، بسیاری از زیرشاخههای اخلاق کاربردی دارای ماهیت، عناصر یا کارکردهای سیاسیاند.
مثلاً میتوان از اخلاق شهروندی، اخلاق مدیریت، انتخابات و اخلاق، اخلاق بینالملل، اخلاق دیپلماسی، اخلاق رسانه و اخلاق نظامیگری نام برد و در این میان بین برخی گرایشههای علوم سیاسی و پارهای از شاخههای اخلاق کاربردی ارتباط تنگاتنگتر و روشنتری برقراراست.
مسائل سیاسی عمدتاً بر محور رابطه تعاملی فرد، جامعه و حکومت استوار است که همپوشانی در خور توجهی با سر فصلهای اخلاق اجتماعی دارند. از دیر باز حکما به هدف مشترکی برای دو دانش اخلاق و سیاست باور داشتند و سعادت را غایت این دو علم میشمردند.
معلم اول (ارسطو) پایان کتاب اخلاق نیکوماخوس را آغاز کتاب سیاست خود قرار داد و معلم ثانی (ابونصر فارابی) از این فراتر رفت و به جهت وحدت غایت شناختی این دو علم رسماً آنها را در یک علم ادغام کرد و علم مدنی یا فلسفه مدنی را بنیان نهاد.
بسیاری بر آنند که سعادت و بهروزی انسان، تنها در حیات اجتماعی تحققپذیر است و اصلاح حیات اجتماعی تنها در سایه سیاست صحیح است که صورت میپذیرد.
اخلاق حکمرانی در منابع اسلامی
در منابع مکتوب اخلاق اسلامی علاوه بر آداب نویسی و اندرزنامه نویسیهای فراوان که به هدف ترویج عملی اخلاق نگارش یافته، با توجه به چالشها و نیازها به طور کلی سه عرصه اخلاق دانشوری و تعلیم و تعلم، اخلاق پادشاهی و دولت و حکمرانی و اخلاق طبابت و پزشکی تک نگاریها زیادی را به خود اختصاص دادهاند.
در زمینه اخلاق حکمرانی آثاری از جمله فی نصیحه ولی العهد عبدالحمید کاتب در نیمه اول قرن دوم هجری تا "میزان الملوک و الطوائف" سید جعفر دارابی کشفی در قرن سیزدهم یافت میشود و در اخلاق دانشوری آثاری را از "الادب الوجیز" عبدالله بن مقفع تا "تربیه المتعلمین" سید ابوالحسن لکنهوی میتوان فهرست کرد.
دانش اخلاق و نهاد اخلاقی رابطه نزدیکی با علوم سیاسی و نهاد سیاست دارند. موضوعات اصلی سیاست از قبیل قدرت، حاکمیت، مشروعیت، عدالت و آزادی میتوانند راهگشای اخلاق باشند.
نظر شما