به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر"، اكنون كه شايعات مرگ پاپ ثابت شده كه اغراق آميز است، توجه ها به بحران سلامتي وي و پرسش هاي گسترده تر كه به دليل كهولت سن وضعف او مطرح مي شود متمركز شده است.در ميان اين پرسش ها مهم ترين آنها اين است كه آيا او بايد استعفا دهد؟ ، عده بسياري اعتقاد دارند اين آشكارترين گام در جهان است. كليساي كاتوليك توسط چندين بحران از رسوايي هاي سوء استفاده در ايالات متحده گرفته تا گسترش مادي گرايي در اروپا و پروتستانهاي كليساي انجيلي در آمريكاي لاتين احاطه شده است. كليساي كاتوليك اكنون نيازمند رهبري پرانرژي است كه پاپ سالخورده و روبه زوال نمي تواند اين امر را تحقق بخشد.
اصول قانون كليسايي، هيات وضع قانون آيين كاتوليك قوانيني براي استعفاي پاپ در قانون 332 طرح كرده اند، اما چرا آن را اعمال نمي كنند. در حقيقت، اگرچه موارد بسيار قوي عليه استعفاي پاپ وجود دارد، ما چهار استدلال را در اين مقاله مطرح كرده ايم.
اول، پاپي كه استعفا بدهد مي تواند عامل جدايي در كليسا باشد، چرا كه عده اي از كاتوليك ها وفاداري خود را نسبت به پاپ پير ابراز كرده و عده اي به پاپ جديد. در بدترين حالت ، چنين وضعيتي منجر به تفرقه در كليساي كاتوليك مي شود. منطقي تر اين كه اين امر مي تواند جدايي كه پيشتر در كليساي كاتوليك ( ميان آزادي خواه ها و محافظه كاران، ميان كشورهاي توسعه يافته و درحال توسعه، ميان كساني كه بر سنت هاي معنوي عبادي كليسا تاكيد مي كنند و كساني كه خواستار آيين كاتوليك فعال و از لحاظي سياسي درگير مسائل روز هستند) شكاف ايجاد كرده را تشديد كند. براي كليسايي كه پيش از اين با جوامعي گوناگوني از فرهنگ ها، زبان ها، ايدئولوژي ها آشفته سرو كار داشته است، اين امر به مثابه يك ريسك جدي تلقي مي شود.
دوم ، عده بسياري از ناظران اعتقاد دارند كه ژان پل دوم دليل ارزشمندي درباره ارزش هاي ذاتي زندگي انسان ، از آغاز تا انتها ارائه كرده است. در فرهنگي كه جواني، زيبايي و كارايي را تحسين مي كند، حمايت او از افراد سالخوده و ناتوان يك ارزش تلقي مي شود. سال گذشته زماني كه پاپ در شهر زيارتي "لوردس" ، مشهورترين زيارتگاه مسيحيان بود، همذات پنداري قابل توجهي ميان پاپ و جمعيت انبوه افرادي كه از بيماري رنج مي برند وجود داشت. شايد ژان پل هنوز مي تواند اين سهم را به عنوان نوعي القا كننده حسن نيت درمقام پاپ استعفا داده ايفا كند، اما اين امر اجتناب ناپذير است كه درآن صورت ديگر نمي تواند همان تأثير را داشته باشد.
سوم، الهيات دفتر پاپ است، اين واژه بدين معنا است كه وجود پاپ تنها براي نقش بازي كردن نيست. جانشين پيتر بودن بيشتر همچون پدر بودن است تا مدير اجرايي يك شركت چند مليتي بودن. همانطور كه پاپ پل پنجم گفت، فردي كه به عنوان پاپ منصوب مي شود، نمي تواند صفات پدرانه خود را انكار كند. كليساي كاتوليك پاپ را به عنوان مدير مهمي مي داند براي آنچه كه او هم اينك هست، نه براي كاري كه او انجام مي دهد و او را به عنوان مركز زنده اتحاد براي خانواده جهاني مسيحيت كاتوليك درنظر مي گيرند. در نظر عده اي استعفاي پاپ به اين دليل كه وي نمي تواند فرد اجرايي موثري باشد با آموزه هاي كليسا درباره ماهيت مقام پاپ سازگار است.
چهارم، اصلاح طلبان كاتوليك مدت مديدي است خواستار يك پاپ ضعيف هستند و اين گونه استدلال مي كنند كه مقام پاپ همچون يك وزارت است تا مركز قدرت. امروز، ژان پل دوم به صورت آشكاري ضعيف شده است، روحيه ماجراجويي او و ماجراهاي پيروزمندانه دهه 1980 گذشته است .
هيچ كدام از اين دلايل بدين معني نيست كه استعفاي پاپ غير قابل تصور است. مقام شماره دو واتيكان، كاردينال " آنجلو سودانو" اين ماه با گفتن اين كه : "ما بايد به پاپ ايمان داشته باشيم. او مي داند چه كاري انجام دهد" در مطبوعات جنجالي به پا كرد. به نظر مي رسيد وي با عدم امنتناع از ايده استعفاي پاپ به صورت آشكار، دري را به اين احتمال باز كرده است.
در مصاحبه اي كه اسقف اعظم "جان فولي"، يكي از آمريكايي هاي كه در واتيكان داري مقام ارشدي است با سي ان ان داشت، تاكيد كرد كه خود پاپ اصول قانون كليسايي را تصويب كرده است و اين اصول به پاپ اجازه استعفا دادن را مي دهد. اكنون به نظر مي رسد واتيكان دنيا را براي استعفاي احتمالي پاپ آمده مي كند.
نظر شما